< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

1400/06/24

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: اصول العملية/استصحاب /خلاصه تنبیه هفتم

خلاصه تنبیه هفتم

1 : محل بحث و کلام ترتیب آثار شرعیه ای است که مترتب به مستصحب به واسطه امر عادی و یا امر عقلی یعنی اگر بخاطر امر عادی و یا امر عقلی بر مستصحب ما امر شرعی بار شود این اصل مثبت می شود.

2 : مرحوم میلانی می فرمودند : مشهور قائلند هستند که مثبتات امارات و اصول لفظیه حجت است و اما اصول علمیه و قواعد فقهیه مثل قاعده تلف مثبتات آنها حجت نیست.

3 : تعبدات شرعیه همیشه در چیزی است که قابل تعبد باشد و یا اثر شرعی که قابل باشد برای تعبد در او باشد و اما امور تکوینیه که قابل تعبد نیستند چه عقلی و چه عادی گفته شد که اینها در دایره تعبدات شرعیه نیستند.

4 : فرق بین اماره و اصل عملیه

مرحوم میلانی می فرمودند اماره چیزی است که شارع آن را معتبر کرده است بخاطر کاشفیتی که دارد و این کاشفیت نوعیه است یعنی برای نوع مردم کاشف از واقع است و اعتبارش هم که معتبر است بخاطر تحفظ بر مصلحت واقع است و در واقع مصلحتی است که بخاطر آن مصلحت اماره ای را شارع حجت کرده است که با عمل کردن بر طبق این اماره آن مصلحت درک بشود و لذا مرحوم میلانی می فرمودند که بینه ای که قائم شد بر موضوعی از موضوعات این جزء امارت نیست و این اصل است چون در موضوع مصلحت واقعی در کار نیست.

نه اینکه فرق بین اماره و اصل این باشد که در هر دو در حوزه ای که به ان دو عمل می کند در هر دو شک است ولی بعضی می گویند که در اماره شک مورد اماره است و در جایی که شک داریم به اماره و خبر ثقه عمل می کنیم و اما نسبت به اصل عملی شک موضوع است یعنی وقتی که شک داریم استصحاب و برائت جاری می کنیم و این فرقی است مشهور قائل است.

بعضی فرمودند فرق این است در اماره ملاک حجیت ملزوم در لازم است یعنی در جایی که لازم و ملزومی داریم اگر اماره ای باشد به همان ملاکی که ملزوم حجت است آن لازمش هم حجت است و همان ملاک در لازم هم است ولی در اصل این طور نیست یعنی در اجراء اصل ممکن است ملاکی باشد ولی در لازمش ملاک نباشد.

و نه فرقی که مرحوم آخوند در کفایه قائل است که می فرماید اماره همانجوری که از مودی خودش حکایت می کند خبر ثقه می گوید نماز جمعه در عصر غیبت واجب است و از لوازم این مودی هم حکایت می کند و آن را هم بیان می کند که این می شود اماره بخلاف اصل که از لوازم حکایت نمی کند.

بعضی دیگر معتقد هستند که فرق بین اماره و اصل این است که هر دو نازل منزله علم است یعنی بجای این که اگر ما علم می داشتیم عمل می کردیم و اگر علم نبود به اماره عمل می کردیم و اگر نه علم و نه اماره بلکه اصل بود عمل می کردیم و فرقش این بود که هر دو اماره و اصل نازل منزله علم هستند نهایت در جهت تنزیل بین این دو فرق است یعنی جهت تنزیل در اماره کاشفیتش است یعنی همانطوری علم کاشف از معلوم است اماره هم کاشف از انکی که نقل می کند نهایت کاشفیت اماره پایین تر است از علم است ولی اصل در جایی که عمل می شود نازل منزله علم است در عمل کردن به اینکه طبق این اصل باید عمل کنیم که این مختار مرحوم نائینی است که ایشان می فرماید هم ما به اصل و هم به اماره عمل می کنیم و هر دو نازل منزله علم است و عمل بر طبق اماره بر ما لازم است و کاشفیت از معلوم و انچه از ان اخبار می کند همانطوری که عمل بر طبق علم لازم است ولی در اصل کاشفیتی در کار نیست و فقط عمل است یعنی همانطوری که اگر عالم بودیم باید بر طبق علم عمل می کردیم و حال که علم نیست و جای اصل است باید به ان عمل کنیم.

در علم دو جهت است :

1 : کاشفیت از معلوم .

2 : بر طبق علم باید عمل بشود و ان وقت اماره و اصل جای علم قرار گرفته در یکی از دو جهت یعنی اماره جای علم است در کاشفیت ولی اصل جای علم است در لزوم عمل

این فرق را مرحوم نائینی قرار دادند.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo