< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد ری شهری

کتاب الحج

98/02/02

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث اخلاقی

راهیابی به بهترین آیین

اللَّهُمَّ اسلُك بِيَ الطَّريقَةَ المُثلى‌، وَ اجعَلني عَلى‌ مِلَّتِكَ أموتُ و أَحيا.[1]

پروردگارا! مرا به بهترین راه، سوق ده و در‌ آیین خودت آنچنان [ثابت‌قدم] قرارم ده‌ كه‌ در‌ ‌آن بميرم ‌و‌ زنده شوم.

«طریقة» به معنای راه است. این کلمه در قرآن سه بار به کار رفته است. یک بار در سوره جن که می‌فرماید:

﴿أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْناهُمْ ماءً غَدَقاً﴾.[2]

بى‌ترديد اگر [انس و جن] بر راه [راست] استقامت ورزند، حتما آنها را از آب فراوان [و بركات مادى و معنوى] سيراب سازيم.

و دو بار در سوره طه. یک جا به نقل از فرعونیان که به حضرت موسی و هارون تهمت زدند و گفتند:

﴿قالُوا إِنْ هذانِ لَساحِرانِ يُريدانِ أَنْ يُخْرِجاكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ بِسِحْرِهِما وَ يَذْهَبا بِطَريقَتِكُمُ‌ الْمُثْلى‌﴾.[3]

گفتند: بى‌گمان اين دو (موسی و هارون) جادوگرند؛ بر آنند تا شما را با جادويشان از سرزمينتان بيرون برانند و آيين برتر شما را [از بین] ببرند.

و در جای دیگر، در ادامه قول مجرمان در روز قیامت که درنگ در دنیا را ده شبانه روز می‌دانستند، می‌فرماید:

﴿نَحْنُ أَعْلَمُ بِما يَقُولُونَ إِذْ يَقُولُ أَمْثَلُهُمْ طَريقَةً إِنْ لَبِثْتُمْ إِلاَّ يَوْماً﴾.[4]

ما داناتريم به آنچه مى‌گويند [از مقايسه مدت عمر با قیامت] آن گاه كه نزدیک‌ترين آنها به حقيقت مى‌گويد: جز یک روز درنگ نكرده‌ايد.

در این دو آیه کلمه «طریقة» در کنار «المثلی» و «أمثل» آمده است. «مُثلی» مؤنث «أمثل» است مانند «کبری» و «أکبر».

بنا بر این، «الطَّريقة المُثلى» همان راه و روش برتر است که در این فراز نمی‌فرماید: آن را به من نشان ده؛ بلکه با تعبیر «اسلک» می‌فرماید: مرا به این راه ببر.

برای تبیین این فراز چند مطلب باید تبیین شود. مطلب اول اینکه مقصود از طریقه و راه چیست؟ مقصود، راه رسیدن به مقصد انسانیت، همان مقصدی که انسان به سمت آن در حال حرکت است:

﴿يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّكَ كادِحٌ إِلى‌ رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقِيهِ﴾.[5]

اى انسان! بى‌گمان تو به سوى پروردگارت سخت كوشنده‌اى، پس به لقاى او خواهى رسيد.

این راه ویژگی‌هایی دارد از جمله اینکه واضح و روشن است. از امیر المؤمنین (علیه‌السلام) در نهج‌البلاغة نقل شده که فرمود:

أيُّهَا النّاسُ مَن‌ سَلَكَ‌ الطَّريقَ‌ الواضِحَ وَرَدَ الماءَ، و مَن خالَفَ وَقَعَ فِي التّيهِ.[6]

اى مردم! آن كه راه روشن را پيمايد، به آب مى‌رسد و آن كه خلاف آن پويد، در سرگردانى مى‌افتد.

در واقع راه خدا و راه رسیدن به مقصد نیکان، واضح و روشن است و هر کس غیر از این راه را برود در بیابان گمراهی هلاک می‌شود.

بحث فقهی

موضوع: احرام بستن (مسائل نیت)

یادآوری

در جلسه پیشین به دومین واجب احرام، یعنی «لبیک‌های چهارگانه» اشاره کردیم و ضمن بیان برخی نظرات فقهاء به برخی روایات این باب هم پرداختیم. همچنین معنای لغوی لبیک را به شکل خلاصه بیان کردیم. اکنون به این نکته خواهیم پرداخت که برخی فقهاء وجوباً یا احتیاطاً به بیش از چهار لبیک حکم کرده‌اند.

لبیک‌های چهارگانهادامه اقوال فقهاء

گذشت که گروهی از فقهاء معتقدند برای تحقق احرام، گفتن لبیک‌های چهارگانه کافی است. این دسته از فقهاء درباره متن این لبیک‌های چهارگانه اختلاف نظرهایی داشتند که می‌توان در جدولی چنین این نظرات را ارائه کرد:

گذشت که امام خمینی(قدّس‌سرّه) صاحب عروة الوثقی و.... گفتن متن اول را برای تحقق احرام کافی می‌دانستند و بیش از آن را مستحب. همچنین آیت الله گلپایگانی احتیاط واجب را در صورت دوم، آیت الله بروجردی احتیاط واجب را در صورت دوم به اضافه یک لبیک در انتهاء(پنج لبیک)، آیت الله نائینی احتیاط واجب را در صورت سوم و آیت الله خویی صورت اول را واجب و اضافه صورت دوم را مستحب می‌دانند.[7]

اگر اقوال فقهاء را به نسبت تعداد لبیک‌ها دسته بندی کنیم: مشهور فقهاء لبیک‌های چهارگانه را لازم می‌دانند و حتی بر نفی وجوب بیش از آن ادعای اجماع می‌کنند.، گروهی از فقهاء گفتن پنج تلبیه را لازم دانسته‌اند که علامه حلی آن را به شیخ مفید[8] ، علی بن بابویه در رساله خودش[9] ، شیخ صدوق در دو کتاب المقنع[10] و الهدایة[11] ، ابن ابی عقیل[12] ، ابن جنید[13] ، سلار[14] و سید مرتضی[15] نسبت می‌دهد.[16] و لزوم گفتن شش تلبیه که توسط ابن فهد حلی به سید مرتضی نسبت داده شده است.[17] [18]

اما چه دلیلی برای این اقوال اقامه شده است؟

برای صورت اول لبیک‌های چهارگانه به روایت صحیحه معاویة بن عمار استناد شده است که در جلسه قبل سند و متن و دلالتش مورد بررسی قرار گرفت. در متن این روایت تصریح می‌شود فراتر از چهار لبیک اول این متن، بقیه واجب نیستند.

برای صورت دوم لبیک‌های چهارگانه به چند روایت می‌توان استناد نمود:

روایت اول

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه‌السلام) قَالَ: لَمَّا لَبَّى رَسُولُ اللَّهِ(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) قَالَ لَبَّيْكَ اللَّهُمَّ لَبَّيْكَ لَبَّيْكَ لَا شَرِيكَ لَكَ لَبَّيْكَ إِنَّ الْحَمْدَ وَ النِّعْمَةَ لَكَ وَ الْمُلْكَ لَا شَرِيكَ لَكَ لَبَّيْك[19]

این روایت را شیخ صدوق با سند صحیح نقل نموده است[20] . در متن وسائل الشیعه پاورقی زده شده که این لبیک آخر در مصدر روایت وجود ندارد، گرچه در متن فعلی موجود در نرم‌افزارهای نور این لبیک وجود دارد. به هر حال اگر این لبیک آخر وجود داشته باشد این روایت برای استناددهی در قول لبیک‌های پنج‌گانه مفید خواهد بود نه صورت دوم لبیک‌های چهارگانه. البته مشابه این متن را کلینی با سندی صحیح از همین نضر بن سوید از عبدالله بن سنان نقل می‌کند که در آن این لبیک پنجم قرار ندارد:

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ، عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(علیه‌السلام): ذَكَرَ رَسُولُ اللَّهِ (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) الْحَجَّ، ........ وَ ذَكَرَ أَنَّهُ حَيْثُ لَبّى‌، قَالَ: لَبَّيْكَ، اللَّهُمَّ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ، لَاشَرِيكَ لَكَ لَبَّيْكَ، إِنَّ الْحَمْدَ وَ النِّعْمَةَ لَكَ وَ الْمُلْكَ، لَاشَرِيكَ لَك‌[21]

روایت دوم

روایت حمیری در قرب الاسناد که در جلسه قبل خوانده شد:

عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ فِي قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْحَمِيدِ الْعَطَّارِ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(علیه‌السلام) يَقُولُ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) لَمَّا انْتَهَى إِلَى الْبَيْدَاءِ- حَيْثُ الْمِيلُ قَرُبَتْ لَهُ نَاقَةٌ فَرَكِبَهَا فَلَمَّا انْبَعَثَتْ بِهِ لَبَّى بِالْأَرْبَعِ فَقَالَ لَبَّيْكَ اللَّهُمَّ لَبَّيْكَ لَبَّيْكَ لَا شَرِيكَ لَكَ لَبَّيْكَ إِنَّ الْحَمْدَ وَ النِّعْمَةَ (وَ الْمُلْكَ لَكَ) لَا شَرِيكَ لَكَ[22]

این روایت را حمیری در قرب الاسناد[23] با سند صحیح گزارش نموده است. آنچه در گزارش وسائل الشیعه آمده است همان متن دوم موجود در جدول بالاست با جابجایی دو کلمه «وَ الْمُلْكَ لَكَ»، البته متن موجود در قرب الاسناد این جابجایی را ندارد و عیناً مانند متن دوم موجود در جدول بالاست.

روایت سوم

فِي الْخِصَالِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْأَعْمَشِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ(علیه‌السلام) فِي حَدِيثِ شَرَائِعِ الدِّينِ قَالَ: ....... وَ فَرَائِضُ الْحَجِّ الْإِحْرَامُ وَ التَّلْبِيَاتُ الْأَرْبَعُ وَ هِيَ لَبَّيْكَ اللَّهُمَّ لَبَّيْكَ لَبَّيْكَ لَا شَرِيكَ لَكَ لَبَّيْكَ إِنَّ الْحَمْدَ وَ النِّعْمَةَ لَكَ وَ الْمُلْكَ لَا شَرِيكَ لَك‌ ........[24]

این روایت را شیخ صدوق در خصال[25] خود گزارش نموده است با سندی که چندین نفر از آنان مجهول بوده و اطلاعات رجالی از ایشان در دسترس نیست.

برای صورت لبیک پنج‌گانه ممکن است به این روایات استناد شود:

روایت اول

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْقَاسِمِ الْأَسْتَرْآبَادِيِّ عَنْ يُوسُفَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ زِيَادٍ وَ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَيَّارٍ عَنْ أَبَوَيْهِمَا عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْعَسْكَرِيِّ عَنْ آبَائِهِ(علیه‌السلام) قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) فِي حَدِيثِ مُوسَى(علیه‌السلام)- فَنَادَى رَبُّنَا عَزَّ وَ جَلَّ يَا أُمَّةَ مُحَمَّدٍ- فَأَجَابُوهُ كُلُّهُمْ وَ هُمْ فِي أَصْلَابِ آبَائِهِمْ وَ فِي أَرْحَامِ أُمَّهَاتِهِمْ لَبَّيْكَ اللَّهُمَّ لَبَّيْكَ لَبَّيْكَ لَا شَرِيكَ لَكَ لَبَّيْكَ إِنَّ الْحَمْدَ وَ النِّعْمَةَ لَكَ وَ الْمُلْكَ لَا شَرِيكَ لَكَ لَبَّيْك‌ قَالَ فَجَعَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ تِلْكَ الْإِجَابَةَ شِعَارَ الْحَجِّ.[26]

این روایت را شیخ صدوق در سه کتاب خود من‌لایحضره‌الفقیه[27] ، علل الشرائع[28] و عیون اخبار الرضا(علیه‌السلام)[29] با یک سند نقل کرده است. همچنین در تفسیر منسوب به امام عسکری(علیه‌السلام) نیز این متن وجود دارد. گذشته از ضعف سندی این روایت، درگزارش دو کتاب علل الشرائع و عیون اخبار الرضا(علیه‌السلام، لبیک پنجم وجود ندارد اما در من‌لایحضره‌الفقیه و البته در تفسیر منسوب به امام حسن عسکری(علیه‌السلام) [30] این لبیک پنجم وجود دارد.

روایت دوم

قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(علیه‌السلام) جَاءَ جَبْرَئِيلُ(علیه‌السلام) إِلَى النَّبِيِّ(صلّی‌الله‌علیه‌وآله)- فَقَالَ لَهُ إِنَّ التَّلْبِيَةَ شِعَارُ الْمُحْرِمِ فَارْفَعْ صَوْتَكَ بِالتَّلْبِيَةِ لَبَّيْكَ اللَّهُمَّ لَبَّيْكَ لَبَّيْكَ لَا شَرِيكَ لَكَ لَبَّيْكَ إِنَّ الْحَمْدَ وَ النِّعْمَةَ لَكَ وَ الْمُلْكَ لَا شَرِيكَ لَكَ لَبَّيْكَ.[31]

این روایت را شیخ صدوق در من‌لایحضره‌الفقیه[32] به شکل مرسل گزارش نموده است. گرچه برخی از فقهاء مرسلات شیخ صدوق را معتبر می‌دانند اما قبلاً گفتیم که ما این مرسلات را معتبر نمی‌دانیم.

درباره احتیاط واجب آیت الله بروجردی شاید بتوان چنین گفت که ایشان با ملاحظه روایات، ابتدا اضافه کردن جمله «إِنَّ الْحَمْدَ وَ النِّعْمَةَ لَكَ وَ الْمُلْكَ لَا شَرِيكَ لَكَ» را به دلیل آن که ممکن است جزئی از لبیک‌های چهارگانه باشد و احتیاط در گفتن آن است اضافه نموده‌اند چه اینکه در برخی روایات به این جمله تصریح شده است.

اما اینکه ایشان دوباره احتیاط کرده و لبیک پنجم را اضافه می‌کند، مبنای این احتیاط روشن نیست. به تعبیر دیگر ایشان نیز در کنار فقهایی که علامه حلی به عنوان قائلین به لبیک‌های پنج‌گانه نام برده است، قرار می‌گیرد.

شهید اول در دروس معتقد است صورت اول از لبیک‌های چهارگانه برای انعقاد احرام کافی است گرچه صورت بهتر و کامل‌تر آن است که صورت سوم موجود در جدول بالا را بگوید:

التلبيات الأربع، و أتمّها: «لبّيك اللّهمّ لبّيك لبّيك إنّ الحمد و النعمة لك و الملك لك لا شريك لك لبّيك»، و يجزى «لبّيك اللّهمّ لبّيك لبّيك لا شريك لك لبّيك»، و إن أضاف إلى هذا «إنّ الحمد و النعمة لك و الملك لا شريك لك»، كان حسنا[33]

اکنون پس از مرور اقوال فقهاء می‌گوییم با توجه به تصریحی که در روایت معاویة بن عمار وجود دارد، حکم به وجوب صورت اول از لبیک‌های چهارگانه و استحباب لبیک‌های بیشتر قابل قبول باشد چنانچه امام خمینی(قدّس‌سرّه)، صاحب عروة الوثقی و اکثر فقهاء همین فتوا را داده‌اند.

تلفظ «انّ» در عبارت «انّ الحمد و النعمة لک و المُلک»

در پایان جلسه امروز یک نکته علمی حاشیه‌ای را نیز اشاره می‌کنیم و آن این که تلفظ «انّ» در عبارت «انّ الحمد و النعمة لک و المُلک» به شکل «إِنَّ» است یا «أَنَّ»؟

صاحب عروة الوثقی معتقد است هر دو تلفظ صحیح است گرچه تلفظ «إِنَّ» بهتر است:

و في قوله: انّ الحمد إلخ يصحّ أن يقرأ بكسر الهمزة و فتحها، و الأولى‌ الأوّل[34]

در مقابل ایشان که هر دو تلفظ را صحیح می‌داند، فقهاء چنین حاشیه زدند که آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی، آیت الله بروجردی و آیت الله گلپایگانی تلفظ به «إِنَّ» را متعین می‌دانند؛ آیت الله نائینی و آیت الله سید عبدالهادی شیرازی احتیاط واجب را در تلفظ به «إِنَّ» می‌دانند و امام خمینی(قدّس‌سرّه) از این تعبیر استفاده می‌کنند که صحت تلفظ به «أَنَّ» معلوم نیست.

دلیل تعیّن تلفظ به «إِنَّ» چیست؟ به نظر می‌رسد دلیل این فقهاء چنین باشد که تلفظ به «أَنَّ» مستلزم آن است که چیزی را در تقدیر بگیریم و متن را تغییر بدهیم مثلاً بگوییم در اصل «لأَنَّ الحمد و النعمة لک و الملک» بوده است که لام آن حذف شده است و الا تلفظ به «أَنَّ» صحیح نخواهد بود. اصل اولی هم عدم تقدیر و عدم تغییر متن است مگر در جایی که اضطرار یا دلیلی بر خلاف اصل اولی موجود باشد. در اینجا که تلفظ به «إِنَّ» صحیح و ممکن است پس وجهی برای تلفظ به «أَنَّ» وجود ندارد.

غفر الله لنا و لکم ان شاء الله


[9] . این رساله اکنون در دسترس نیست.
[12] . منبع آن یافت نشد.
[13] . منبع آن یافت نشد.
[17] . المهذب البارع في شرح المختصر النافع‌، ابن فهد الحلی (841 ق)، ج*، ص*.
[18] مقرر: علامه در مختلف پنج لبیک را به سید مرتضی نسبت می‌دهد و ابن فهد در المهذب شش لبیک را. در متن تصحیح شده فعلی المختلف ابتدا متن پنج لبیک را آورده و آن را به تعدادی از فقهاء به جز سید مرتضی نسبت می‌دهد، سپس دوباره متن پنج لبیک را تکرار کرده و به سید مرتضی نسبت می‌دهد. این شکل از متن این احتمال را تقویت می‌کند که در نسخه برداری یا تصحیح این جمله پایانی خطایی صورت گرفته و متن شش لبیک داشته است چرا که اگر پنج لبیک بود لازم به تکرار و ذکر جداگانه سید مرتضی نبود و درکنار فقهای پاراگراف قبل قرار می‌گرفت.
[25] . الخصال، الشیخ الصدوق (381 ق)، ج2، ص603.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo