< فهرست دروس

درس فقه استاد علی‌اکبر رشاد

97/11/23

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: خارج فقه/فقه القضاء /

الحمدلله. الصلوه علی رسول الله و علی آله آل الله لا سیما بقیه الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله الی یوم لقاء الله.

إِلَهِي هَبْ لِي كَمَالَ‌ الِانْقِطَاعِ‌ إِلَيْكَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِيَاءِ نَظَرِهَا إِلَيْكَ حَتَّى تَخِرَقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصِيرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِك‌ بمحمد و اهل بیته صلوات الله علیهم اجمعین.

مسائل روز

خدا را سپاس گذاریم که جشن 40 سالگی انقلاب به یمن نفس قدسی امام راحل و رهبر معظم انقلاب و همت مردم قدر شناس، هوشمند و وفادار، به احسن وجه برگزار گردید. دهه فجر امسال و راهپیمایی دیروز به جهت جشن 40 سالگی انقلاب از اهمیت ویژه ای برخوردار بود. این حضور با شکوه همراه با شور و شعور پیام های گوناگونی داشت. پیامی برای دشمن، که گمان می کرد مردم از انقلاب فاصله گرفته اند. دشمنی که تصور می کرد که با تحریم ها و فشارهای اقتصادی مردم از اساس انقلاب و ولایت و رهبری و نظام جدا می شوند. ولی دید که چنین نشد. قطعا دیروز برای دشمنان انقلاب و شیعیان روز سختی بود. دشمنان انقلاب حوادث ایران را رصد می کنند. آنها می گفتند که انقلاب 40 سالگی را نمی بیند ولی دیدند که مردم 40 سالگی انقلاب را چگونه جشن گرفتند. پیام دیگر آن به مسئولان بود. مردم با حضور خود بیان کردند که ما پای انقلاب ایستاده ایم. آیا شما مسولان هم به انقلاب پایبندید؟ متاسفانه مشاهده می شود که مسئولین و مدیران کشور که باید معیشت مردم را مدیریت کنند و مضایق را برطرف کنند، آن چنان که انتظار می رود عمل نمی کنند. سوء مدیریت، منشاء اساسی مشکلات جامعه است.

دو عامل اساسی به عنوان ریشه مشکلات معیشت، ضعف فرهنگی و مشکلات اداری وجود دارد. عامل اول که توطئه های بیرونی و تحریم دشمن است. این تحریم ها اثر گذار است. ولو در کوتاه مدت ضرر دارد ولی در بلند مدت منشاء آثار خوبی است. اگر این تحریم ها نبود ما بسیاری از پیشرفتها را نداشتیم. عامل دوم و عامل اصلی سوء مدیریت است. ما تنها کشوری نیستیم که مورد تحریم قرار گرفته است. امروز ابزار قدرت ها، تحریم است. کشور ما تنها در این مقطع مورد تحریم واقع نشده است بلکه در طی این 40 سال حدود 40 بار از طرف آمریکا و کشورهای تابع آن مورد تحریم قرار گرفته است. اما این بار بیشتر از گذشته مردم در مضیقه قرار گرفته اند. این به خاطر سوء مدیریت است. در هر موقعیتی که ظرفیت های داخلی مدیریت شده است، مردم بر مشکلات غلبه کرده اند.

در هر صورت مردم به مدیران نیز پیام دادند که ما به انقلاب وفاداریم. ان شاء الله که مسئولین نیز سخن مردم را شنیده باشند و خود را با آنها تطبیق دهند. بی شک حضور در این راهپیمایی که موجب تقویت جبهه انقلاب و اسلام می شد، واجب بود. خداوند از این مردم هوشمند، صبور، با وفا و مقاوم ومومن و انقلابی این عبادت را قبول کند.

مقدمه:

ساختاردهی نهایی فقه القضاء، در گرو بحث مکفی از مباحث گوناگونی است. ابتداء باید مقاصد فقه القضاء مورد بررسی قرار گیرد. در مرحله دوم مؤلفه های رکنی فقه القضاء را به صورت مستقل مورد توجه قرار دهیم. همچنین ساختار اجرائی و عرصه عمل را مورد نظر داشته باشیم. نقاط ضعف قوه قضائیه فعلی و تجارب عقلائی ملل دیگر را مورد مطالعه قرار دهیم. موارد دیگری که سبب آفات کمتری در طراحی سامانه می شود را مد نظر قرار دهیم. در مرتبه بعد، مجموعه آنچه در کتب حدیثی و فقهی در ارتباط با فقه القضاء آمده است را مورد توجه قرار دهیم.

مطالبی که تا کنون بیان کردیم نیاز به بیان تفصیلی دارد. لازمه ساختار نهایی این است که برآیند آنها را هم مورد بررسی قرار دهیم. به خاطر عدم زمان کافی برای بررسی تمام این موارد، ما ساختاری پیشنهاد می دهیم که شامل هفت فن و چهل فصل می باشد.

فن اول: مقدمات و کلیات

محور اول مقدمات و کلیات است؛ «الفن الاول فی التمهیدات و الکلیات و هو یشتمل علی خمسه فصول کالتالی. الفصل الاول فی مقاصد فقه القضاء الاسلامی و فرضیاته الاساس. الفصل الثانی فی مؤلفات فقه القضاء الرکنیه کعلم المستقل. الفصل الثالث فی القواعد الفقهیه العامه متعلقه بالقضاء بوصفه العام. الفصل الرابع فی اصول بحوث فقه القضاء فقهیاٌ. الفصل الخامس فی بنیویه فقه القضاء و تبویب بحوثه».

فن دوم: مراحل و فرایند دادرسی

فن دوم در ارتباط با مباحث رکنی ولایت القضائیه است. در فن دوم مراحل و فرآیند دادرسی مورد توجه است. که این بخش را در 13 فصل بیان کردیم.

الفن الثانی فی ارکان ولایه القضائیه و اطراف عملیه القضاء. الفصل الاول فی ما یتعلق بشان ولی الامر بالنسبه الی الولایه القضائیه. الفصل الثانی فی ما یتعلق بشئون سلطه القضائیه. الفصل الثالث فی ما یتعلق برئاسه السلطه القضائیه و شئون قاضی القضات. الفصل الرابع فی ما یتعلق بالمدعی العام و شئونه و واجباته. الفصل الخامس فی ما یتعلق بالقضات و شئونهم. الفصل السادس فی البحص عن قاضی التحکیم. الفصل السابع فی ما یتعلق بشان مقضی فیه. الفصل الثامن فی ما یتعلق بشأن مقضی له. این موارد را در جلسه گذشته بیان کردیم.

الفصل التاسع فی ما یتعلق بشان مقضی علیه و هو طرف الذی یصدر الحکم النهایی ضده.

باید بخشی از فقه القضاء به شان و احکام کسی که حکم بر علیه او صادر می شود، بپردازد.

الفصل العاشر فی ما یتعلق بشان المفتش و عملیه التفتیش.

در فصل دهم به مباحث مربوط با شان مفتش و بازجو و فرآیند بازجویی پرداخته خواهد شد.

الفصل الحادی العشر فی ما یتعلق بشان المستنطق( بازپرس) بعملیه الاستنطاق و الاستجواب.

فصل یازدهم درباره با شئون بازپرس و فرآیند بازپرسی و احکام ایشان است.

الفصل الثانی عشر فی ما یتعلق بشأن المحامی و عملیه المحامات و الوکاله.

فصل دوازدهم در خصوص فرآیند وکالت و احکام مرتبط با وکیل است.

الفصل الثالث عشر فی ما یتعلق بشان المحتسب و عملیه الحسبه.

فصل سیزدهم فرآیند و شئون ضابطین قضائی را مورد بررسی قرار می دهد. اختیارات و وظایف ظابط، شیوه به کارگیری این اختیارات و ضوابط کاری او در این بخش به آن پرداخته می شود.

فن سوم: طرق اثبات و احراز جرم

الفن الثالث فی ما یتعلق بطرق الاثبات و الاحراز و هو یشتمل علی سبعه فصول کالتالی. الفصل الاول فی علم القاضی.

فن سوم طرق اثبات و احراز جرم است. فصل اول این فن در ارتباط با علم قاضی است. آیا قاضی می تواند بدون بینه و شاهد به علم خود عمل کند؟ آیا با وجود شاهد باز هم می تواند به علم خود عمل کند؟ از جمله آسیب هایی که در ارتباط با فرآیند دادرسی گفته می شود این است که اصولا قاضی فقط در مقام اثبات است و به احراز توجهی نمی کند. قاضی به شهود اکتفاء می کند. علم قاضی بحث مهمی است که درمیان علماء محل اختلاف می باشد.

الفصل الثانی یبحث فیه عن شرایط البینه من طهارت المولد و العقل و البلوغ و الرشد و الذکوره الحریه و الاسلام والایمان والعداله و امتلاکه دقت الضبط و برائته من الثمن و الخرس و ما شابه.

فصل دوم در ارتباط با بینه است. نوعا مباحثی که در اوصاف قاضی مطرح است در این بخش نیز مطرح می شود. در این بخش باید در ارتباط با تعارض البینتین و راه علاج آن بحث بشود.

الفصل الثالث فی عملیه الشهاده یبحث فیه عن شروط الشهاده مصلا الحس فی الشهاده.

در این بخش در خصوص فرآیند عملیات شهادت نزد قاضی و شرایط آن بحث می شود.

فصل چهارم در ارتباط با یمین و قسامه است. در فقه ما مباحث مهمی نسبت به این موضوع مطرح است.

الفصل الخامس فی الاقرار

. فصل پنجم در ارتباز با اقرار است که درفقه ما گاهی به عنوان یک کتاب مستقل مطرح است.

الفصل السادس فی القرعه

. فرعه را به عنوان یکی از راه های احراز و یا یکی از راه های حل مشکل مطرح می کنند.

الفصل السابع فی البحث عن طرق و الآلات الحدیث للاثبات و الاحرا

راه هایی که از طریق آنها می توان جرائم را کشف و یا موضوعات را تشخیص داد. مثلا آیا با آزمایشات پزشکی می توان نسب را اثبات کرد؟ آیا از طرق علمی می توان برخی جرائم را کشف کرد؟ آیا این کشف حجیت دارد؟ یکی از مباحث پرچالش این دسته از مباحث است که باید در این فصل به آنها پرداخته شود.

مباحث دیگر در جلسه بعد خواهد آمد ان شاء الله.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo