« فهرست دروس
درس فقه استاد علی‌اکبر رشاد

97/11/02

بسم الله الرحمن الرحیم

/غایت قضا /فقه القضا

 

موضوع: فقه القضا/غایت قضا /

 

تقسیمات گوناگون غایات قضاء

 

گفتگو از غایت قضاء بحث بسیار ارزشمند و پر اهمیتی است چرا که غایت قضاء در روند امور و فرآیند دادرسی و نوع حکمی که صادر می شود اثرگذار است. اگر بتوان غایت شناسی موشکافانه ای انجام داد طبعأ باید این غایت را در صدور حکم در نظر گرفت تا آن غایت محقق شود. آیا غایت قضا همان مقاصد الشریعة یعنی حفظ الدین، حفظ النفس، حفظ العقل، حفظ النسل و حفظ المال است؟ و آیا مقاصد الشریعة منحصر در همین پنج است یا کمتر و بیشتر از آنها است؟ برای نمونه شاید ارزش حفظ العرض یعنی پاسداری از آبرو و شرف و همچنین حفظ البدن کم تر آن پنج نباشد. روشن است که در همه جهان و در درازنای تاریخ قضاء نماد عدالت بوده و هست. مانند ترازو که نماد تساوی اجتماعی است. گرچه نباید عدالت را به تساوی حسی فروکاست و تساوی گاه می شود که ارزشی باشد. می توان غایات قضاء را برپایی عدالت، فصل خصومات، ستاندن حق حق داران، الزام مردم به حقوق و وظائف اجتماعی، ایجاد نظم، اجرای قانون و اجرای حدود الهی دانست. ولی آیا می توان گاه برخی از این مقاصد را نادیده گرفت؟ مثلاً آیا می توان برای امنیت یا فصل خصومت عدالت را تا اندازه ای نادیده گرفت؟ این سخنی است که جای گفتگو دارد. چه بسا آنگونه نباشد که در کتب حقوق آمده است و همه جا و همیشه غایت قضاء برپایی عدالت نباشد. به هر روی یا قضاء غایات پرشماری دارد و یا یک غایت دارد که همان مقاصد الشریعة است و غایات پیش گفته مراتب آن غایت یگانه هستند. گرچه شاید کسی خرده بگیرد که مقاصد الشریعة غایت کل شریعت است و غایت، چیزی است که اگر عمل انجام نشود آن غایت نیز محقق نخواهد شد لذا غایت نمی تواند مانند مقاصد الشریعة فراتر از مستوای عمل باشد. ولی به نگره ما اگر مقاصد الشریعة را از غایات فقه القضاء ندانیم شاید از اساس مقاصد الشریعه تامین نشود. عمل قضاء به حسب مورد می تواند غایتی جدا و دگرگونه داشته باشد. مثلاً موضوع قضا می تواند در تعیین غایت آن دخیل باشد. گاه موضوع قضاء حق تباه شده از یک فرد است. اگر اینگونه باشد غایت قضاء در اینجا ستاندن حق ستمدیده است. و گاه موضوع قضا هرج و مرج اجتماعی است در این صورت غایت قضاء برپایی نظم اجتماعی خواهد بود. خاستگاه و عامل معنوی بزه نیز در غایت قضاء دخیل است. گاه قاتل به تصور اینکه مقتول متجاوز به کشور است او را کشته است و این انگیزه در حکم او بی تاثیر نیست. آوندها و کرانه های ارتکاب بزه یعنی ظروف آفاقی آن و اینکه در چه محیط و چه شرایطی بزهکار مرتکب جرم شده است نیز در غایت قضاء دخیل هستند. همچنین پیامدهای جرم نیز در غایت قضاء دخیل هستند. گاه کسی مبلغی سنگین را از شخصی به سرقت می برد که تبعات منفی آن تنها برای مال باخته است. و گاه همان مبلغ را اختلاس کرده است و بزه او اثرات منفی در مقیاس ملی داشته است. ویژگی های فردی بزهکار نیز در غایت قضاء دخیل هستند. گاه فردی بیسواد مرتکب جرم شده است و گاه فردی با سواد که شأنی دارد و نادیده گرفتن بزه او تبعات منفی اجتماعی فراوان دارد مرتکب بزه شده است. گاهی نیز به عکس شأن بزهکار مایه آسان گرفتن در کیفر او می شود. گاه غایات فقه القضاء اعم از فقه القضاء هستند مانند مقاصد الشریعة. و گاه غایات قضا اعم نیستند ولی مانند برپایی عدالت فراگیر تر از غایات دیگر هستند. برخی از غایات قضا نیز خاص و مربوط به یک بزه معین هستند مانند غایت قصاص که خداوند در قرآن غایت آن را زندگی و حیات بشر دانسته است. از سوی دیگر غایات قضا را می توان به لحاظ ثبات و تغییر نیز دسته بندی نمود چون برخی از غایات مانند برپایی عدالت اصیل و ثابت هستند و به حسب مورد تغییر نمی کنند بلکه ملاک قضاء به شمار می آیند. برخی دیگر نیز تابع متغیرات هستند که در این صورت شاید یک بزه در شرایط گوناگون کیفرهای گوناگونی داشته باشد.

 

logo