97/10/16
بسم الله الرحمن الرحیم
/ /فقه القضا
موضوع: فقه القضا/ /
مسائل فقه القضاء
سومین مولفه از مولفه های رکنی فقه القضاء مسائل آن است. مسأله علم چندین معنی دارد و مسائل علوم چندین گونه هستند. رویکرد ما به مسائل علم بر دو گونه است. گاه رویکرد ما به مسائل علم پسینی و ناظر به علم موجود است و گاه رویکرد ما پیشینی و ناظر به علم ایده آل است. در نگاه پسینی مسأله علم به چند معنی به کار می رود.
معنای نخست آن است که گاه گزاره هایی که پس از بحث در یک علم به دست می آیند و نتیجه و برآیند بحث و گفتگو در آن علم هستند را مسأله علم می نامند مانند کتب توضیح المسائل که برآیند و حاصل بحث های یک فقیه هستند.
معنای دوم آن است که گاه قضایایی را که قیاسات علم از آنها تشکیل می شوند یعنی گزاره هایی که در صغری و کبرای قیاس از آنها بهره می برند تا به نتیجه برسند را مسأله علم می نامند.
معنای سوم مسأله علم، خود قیاسات مرکب از قضایاست. یعنی مسأله را بر یک گزاره و قضیه اطلاق نمی کنند بلکه بر یک قیاس که از صغری و کبری و نتیجه ترکیب شده است اطلاق می کنند.
اما در نگاه پیشینی به مسأله علم معنی یکسره دیگرگون می شود. در نگاه پیشینی، مسأله علم یعنی سؤال و پرسش. برای نمونه گفته می شود مسأله این پژوهش چیست. چون این پژوهش یک ادبیات علمی است که هنوز پدید نیامده است پس مسأله می شود پرسش هایی که مطرح می کنیم تا در آینده در این پژوهش پاسخ پیدا کنند. در این معنی مسأله علم نیز پرسشی است که در میان می نهیم تا با بحث و گفتگوی علمی برای آن پاسخی بیابیم.
از گفتار بالا در می یابیم که مسأله علم فقه به نحو کلان و مسأله فقه القضاء به نحو خرد چیست.
معنای نخست مسأله علم فقه، حکم فرعی عملی است (بر وارون احکام اخلاقی که حکم فرعی ارزشی هستند) که از منابع معتبر تشریع اسلامی و به روش معتبر و مناسب توسط شخصی که شایسته استنباط است به دست آمده است.
معنای دوم مسأله علم فقه آن است که آنها قضایایی هستند که قیاسات علم فقه را تشکیل می دهند.
معنای سوم مسأله علم فقه آن است که آنها قیاساتی هستند که ابزار استنباط حکم فرعی شرعی هستند. قیاساتی که از قضایا تشکیل شده و علم فقه از این قیاسات پدید می آید. مسأله فقهی یا جزیی است و یا کلی و مسأله فقهی کلی را قاعده فقهی نیز می نامند. گرچه تاکنون کسی قواعد فقهیه را به عنوان یک علم تدوین نکرده است ولی جا دارد که چنین شود. برآیند این گفتار آن است که مسأله فقه القضاء حکم فرعی قضائی است
باید دانست که فقه یک دانش نیست بلکه چند دانش است و به اعتبارات گوناگون از جمله به اعتبار موضوع به دانش های گوناگونی تقسیم می شود. از این رو تعبیر علوم فقهیه دقیق تر از علم فقه است. علوم فقهیه تعبیری است که اصول فقه، فلسفه اصول فقه، قواعد فقهیه، فلسفه فقه و فقه های مضاف تخصصی مانند فقه القضاء را در بر می گیرد. در نهایت مسأله ای که از بحث اصولی به کف می آید به دست فقیه داده می شود تا به عنوان کبری در قیاسات استنباطیه که مسائل