< فهرست دروس

درس تفسیر استاد علم ربانی بیرجندی

تفسیر آیات الاحکام

90/07/30

بسم الله الرحمن الرحیم

 الحمد لله ربّ العالمين و الصلاة و السلام علی عبد الله و رسوله سيّدنا ومولانا أبي القاسم محمّد اللّهمّ صلّ علی محمّد وآل محمّد- وعلی آله الطيبين الطاهرين المعصومين و لعنة الله علی أعدائهم أجمعين من الآن إلی قيام يوم الدين.
 أعوذ بالله من الشيطان الرجيم بسم الله الرحمن الرحيم
 «وَإِن طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِن قَبْلِ أَن تَمَسُّوهُنَّ وَقَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِيضَ‌ﮥً فَنِصْفُ مَا فَرَضْتُمْ إَلاَّ أَن يَعْفُونَ أَوْ يَعْفُوَ الَّذِي بِيَدِهِ عُقْدَةُ النِّكَاحِ وَأَن تَعْفُواْ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَلاَ تَنسَوُاْ الْفَضْلَ بَيْنَكُمْ إِنَّ اللّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ»(سوره البقره، آيه237).
 اجمالاً آيه237 سوره بقره را وارد ميشويم. اين آيه شريفه در واقع احكام بحث نكاح را مطرح ميكند كه گفتيم سه آيه شريفه وجود داشت كه اگر زني مطلقه ميشد قبل از اين كه عمل زناشويي واقع شود و يا اين كه حتي قبل از اين كه برايش مشخص شده باشد حكمش چيست، اگر چنانچه زني بعد از عمل زناشويي و بعد از تعيين مهر طلاق داده شود حكمش چيست؟ اين دو مسأله در آيات قبل بحث شد.
 آيه شريفه امروز متكفل زن مطلقهاي است كه عمل زناشويي واقع شده اما داري مهر است (مهر معين شده است). جمله (و قد فرضتم...) جمله حاليه است. جمله (فنصف...) جواب آن (إن طلقتموهن) است. (فنصف) يا خبر است براي مبتداي محذوف (فالواجب نصف مافرضتم) و يا مبتدا، كه خبر آن محذوف است (فنصف مافرضتم واجب‌ﮥٌ). (ابن هشام در باب ثالث مغني، زركشي در البرهان، نويري در نهاي‌ﮥ العرب جلد هفت، مفصل محذوفات را بحث كردهاند).فخر رازي ذيل فتحرير رقبة ميگويد يكي از مواردي كه زياد اتفاق ميافتد مبتداي جمله حذف ميشود يا خبر. مبتدا حذف ميشود بعد از فاء جزاء است. علماي ما بحث مفصلي دارند كه آيا مهر با عقد واجب و لازم ميشود يا با عمل زناشويي لازم و واجب ميشود؟ اين آيه شاهد بر اين است كه مهر با عقد لازم ميشود و زن مالك مهر ميشود و به همين دليل است كه زن ميتواند تمكين نكند و اول مهر را دريافت كند. (إلا أن يعفون) إلا استثنائيه است. (أن يعفون) تأويل به مصدر ميرود (إلا عَفْوُهن). (أو يَعْفُوَ) عطف بر (يعفون) است لذا منصوب است (يعفون در نصب تغيير نكرده چون صيغه جمع مؤنث در مضارع تغيير نميكند). (الذي بيده عقدة النكاح) فاعل يعفو است. (ان تعفو) جمله است كه تأويل به مصدر ميرود و ميشود مبتدا (و عفوكم اقرب للتقوي) كه اقرب للتقوي خبر آن است. واجبه در تقدير گرفتيم چون آيه در مقام بيان احكام واجب است و ثانياً رواياتي در اين زمينه وجود دارد كه دال بر وجوب نصف مهر ميكند. مهر اگر عين مال باشد بايد عين آن را بدهد اگر عين نباشد بايد مثل يا قيمت آن را بدهد.
 (إلا ان يعفون) يك حكم ديگري است كه زن حق دارد كه نصف مهر كه حق اوست را ببخشد و عفو كند و ديگر چيزي بر ذمه مرد نيست. (عفو مربوط به جايي است كه حقي هست. اصلاً عفو در لغت عرب مربوط به جايي است كه شخصي از محلي عبور كرده و و اثر رد پاي او است كه ما ميآييم اثر آن رد پا را كور ميكنيم عرب به آن ميگويد عفو).
 (أو يعفوا الذي بيده عقده النكاح) گاهي اوقات خود زن عفو نميكند كساني كه گره نكاح به دست آنان است عفو ميكنند. (ولي زن، البته جايي كه ولي ولايت داشته باشد، كه در شرع معين شده است).
 برخي از مفسران (او يعفوا الذي...) را گفتهاند شايد مراد آن، شوهر باشد نه اولياء زن. (يعني شوهر نصف مهر كه حق زن است را ميدهد نصف ديگر مهر را هم به زن ميبخشد و ميپردازد).
 (أن تعفوا...) خطاب به مردان است كه سخت نگيريد و عفو كنيد و نصف ديگر را هم بدهيد (جمله حاليه است). كساني كه تفسير دوم را نقل كرده بودند اين قسمت را مؤيد تفسير خود ميگيرند.ولي كساني كه تفسير اول را بيان كردهاند ميگويند تفسير ما را يك قاعده بلاغت تأييد ميكند و آن اين كه اگر (او يعفوا الذي...) را مردان گرفتيد و (أن تعفوا...) را هم مردان گرفتيد كأنه تكرار است و جمله دوم مؤكد جمله قبلي ميشود و حال اين كه قاعدهاي در علم بلاغت داريك كه در فقه تأثير ميگذارد و آن قاعده اين است (الإفادة خيرٌ من الإعادة) يا به عبارت ديگر (التأسيس خير من التأكيد). مرحوم فاضل مقداد به اين قاعده معتقد است و در تفسير خود از آن بهره ميبرد و ميگويد تا جايي كه امكان دارد نبايد الفاظ قرآن را بر تكرار و تأكيد حمل و تفسير كرد. (فاضل مقداد در ذيل آيه شريفه: «خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَ‌ﮥً تُطَهِّرُهُمْ وَتُذَكِّيهِم بِهَا...»(سوره التوبه، آيه103). علي رغم اين كه خيلي از مفسران و مترجمان تطهرهم و تذكيهم را به يك معنا و تأكيد ميگيرند ولي ايشان به استناد همين قاعده ميگويد تطهرهم از ماده تطهير به معناي پاكيزگي استو تذكيهم از ماده ذكي به معناي نمو و رشد است و دعاي تو موجب رشد اموال آنها ميشود. تذكيهم از ذكي يذكوا به معناي نمو و رشد است نه ذكي به معناي طهارت است. ما معناي جديد را ميگيريم).
 (ولاتنسوا الفضل بينكم...) از اين بينكم فهميده ميشود كه خطاب به زنان و مردان است كه بين شما زيادهاي باشد (زن نصف را نگيرد مقداري از اين نصف را ببخشد، مرد هم فقط نصف را پرداخت نكند بلكه اضافه بر نصف را هم بدهد). درست است كه از هم جدا شدهايد ولي اين فضل و بخشش را نسبت به هم داشته باشيد نه اين كه موجب تنفر بين آنها شود.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo