< فهرست دروس

درس امامت - کتاب المراجعات - استاد ربانی

99/11/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مراجعه 48 و چهل روایت بر امامت امیرالمومنین (ع)

روایت 29 از مراجعه 48

سخن در روایت 29 مراجعه 48 از کتاب المراجعات است. در این مراجعه امام شرف الدین بنا بر درخواست شیخ سلیم، عالم الازهر، به نقل چهل حدیث نبوی (ص) پرداختند که موید دلالت آیه ولایت بر امامت امیرالمومنین (ع) است.

در روایت 29 پیامبر اکرم (ص) فرموده است: «أنا المنذر، و عليّ الهاد، و بك يا علي يهتدي المهتدون من بعدي»: من انذار دهنده و پیامبر هستم و علی (ع) هادی است (یعنی هدایت گر امت اسلامی و بشریت بعد از من است) و به واسطه تو یا علی، پس از من هدایت یافتگان هدایت می شوند.

گزارشی از نقل حدیث در منابع اهل سنت

مرحوم شرف الدین این حدیث را از کتاب مسند الفردوس، دیلمی از ابن عباس نقل کرده است.[1] این روایت در کتاب کنزالعمال نیز آمده است.[2] این حدیث همچنین به طرق مختلف در منابع اهل سنت و شیعه نقل شده است. در منابع اهل سنت این حدیث از چند نفر از صحابه نقل شده است. طبری از ابن عباس درباره آیه ﴿إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هاد﴾[3] این حدیث را نقل کرده که ابن عباس می گوید: وقتی این آیه نقل شد پیامبر اکرم (ص) دستش را بر سینه مبارک گذاشت و فرمود: «انا المنذر» و بعد با دستش به امیرالمومنین (ع) اشاره کرد و فرمود: «و انت الهادی یا علی، بک یهتدی المهتدون بعدی».[4]

حاکم نیشابوری در مورد همین آیه شریفه از امیرالمومنین (ع) نقل کرده که فرمود: «المنذر رسول الله (ص) و انا الهادی».[5] عبدالله بن احمد بن حنبل نیز به سند معتبر از امیرالمومنین (ع) روایت کرده که در مورد این آیه شریفه فرمود: «رسول الله (ص) المنذر و الهاد رجل من بی هاشم».[6] (در مسند احمد بن حنبل روایاتی است که فرزند وی عبدالله از سوی راویانی که پدرش از وی روایت نقل کرده افزوده است و این روایت یکی از آنها است). احمد محمد شاکر که در باره کتاب مسند تحقیق کرده است، سند این روایت را صحیح دانسته و گفته است: نورالدین هیثمی این حدیث را در کتاب مجمع الزوائد از عبدالله بن احمد، و طبرانی در معجم الصغیر و معجم الاوسط روایت کرده و گفته است رجال مسند همه ثقه هستند.

سیوطی نیز در کتاب الدر المنثور[7] ذیل آیه 7 سوره مبارکه رعد این روایت را از ابن ابی حاتم، عبدالله احمد، طبرانی، حاکم نیشابوری و ابن مردویه و ابن عساکر نقل کرده است.

حاکم حسکانی، نویسنده کتاب شواهد التنزیل، (کتابی درباره آنچه در قرآن کریم درباره فضایل اهل بیت (ع) آمده در دو جلد) از طرق مختلف از ابن عباس، اسلمی، ابوهریره، یعل بن مره، علی بن ابی طالب (ع)، 18 روایت از طرق مختلف نقل کرده است.[8]

جایگاه حدیث در منابع شیعه

در منابع شیعه نیز این روایت با سند معتبر و طرق مختلف نقل شده است. چند نمونه از این روایات چنین است:

1. علی بن ابراهیم از ابراهیم بن هاشم، از حماد از ابی بصیر از امام صادق (ع) روایت کرده که فرمود: «المنذر رسول الله (ص) و الهادی امیرالمومنین (ع) و بعده الائمه و هو قوله « وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هاد» أی فی کل زمان امام هاد مبین».[9]

2. محدث کلینی با سند معتبر از امام صادق (ع) روایت کرده که در تفسیر آیه مورد نظر فرمود: «کل امام هاد بالقوم الذی هو فیهم»[10] . ایشان در حدیث دیگری که آن نیز دارای سند معتبر است از امام باقر (ع) در تفسیر آیه مورد روایت کرده که فرمود: «في قول اللَّه عز و جل إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ فقال رسول اللَّه (ص) المنذر و لكل زمان منا هاد يهديهم الى ما جاء به نبى اللَّه (ص) ثم الهداة من بعده على ثم الاوصياء واحد ابعد واحد»:[11] رسول خدا (ع) منذر است و در هر زمانی از ما هدایت گری وجود دارد که مردم را به آنچه پیامبر اکرم (ص) آورده است هدایت می کند. هادیان پس از پیامبر (ص) عبارتند از علی (ع) و سپس اوصیای دیگر یکی پس از دیگری.

مرحوم کلینی در همین باب دو روایت دیگر نیز با همین مضمون آورده است.

3. بصائر الدرجات،[12] کمال الدین شیخ صدوق،[13] تفسیر عیاشی[14] و منابع دیگری نیز در این باره روایاتی را نقل کرده اند.

 

بررسی سند روایت و اشکال ابومریم

چه در منابع اهل سنت و چه شیعه، سندهای این روایت معتبر است. مضافا بر اینکه تعدد این روایت خود می تواند بر اساس قاعده «یقوی بعضها بعضا» جبران کننده ضعف برخی از طرق هم باشد. با این حال ابن تیمیه و پیروان وی در سند حدیث مناقشه کرده اند. ابن تیمیه مدعی شده که اهل حدیث در کذب و ساختگی بودن آن اتفاق نظر دارد.[15]

این سخن مانند بسیاری دیگر از ادعاهای ابن تیمیه، ادعای گزافی است و هیچ اتفاقی درباره آنچه وی گفته وجود ندارد و اصلا قبل از ابن تیمیه از کسی نقل نشده که در این روایت مناقشه کرده باشد. به عنوان نمونه آیا حاکم نیشابوری این حدیث را صحیح ندانسته است؟ بر فرض هم، اگر سند حدیثی را ضعیف بدانیم، حق مجعول دانستن آن حدیث را نداریم زیرا چه بسا سندی صحیح داشته و به ما نرسیده است.

ابومریم اعظمی حدیث طبری از ابن عباس را مستند قرار داده و با وجود سه ایراد آن را ضعیف دانسته است:

    1. استناد به سخن ذهبی که معذ بن مسلم از رجال این روایت را مجهول دانسته است.

    2. حسن بن حسین انصاری که از دیگر رجال این روایت است توسط ابوحاتم و ابن عدی تضعیف شده است.

    3. عطا بن سالم نیز که در سند این روایت آمده در اواخر عمر دچار اختلال در حافظه شده است.[16]

ارزیابی

بر فرض که بپذیریم که سند طبری ضعیف باشد، این روایت طرق مختلف دارد و مخدوش بودن یک طریق باعث از اعتبار افتادن حدیث نمی شود. عجیب است که ابومریم گله می کند از ابن حجر عسقلانی که در کتاب فتح الباری[17] سند روایت را حسن دانسته است. این گلایه و انتقاد بی مورد است زیرا تنها روایت طبری در این باره وجود ندارد بلکه طرق دیگری وجود دارد و ابن حجر آنها را ملاحظه کرده و به این نتیجه رسیده است که این روایت حسن است.

انشاءالله در جلسه آینده به بررسی متن این روایت می پردازیم.

 

﴿.....﴾ اللهم صل علی محمد و آل محمد


[1] مسند الفردوس، دیلمی، ص103.
[2] کنزالعمال، متقی هندی، ج11، ح33012.
[4] تفسیر طبری، ج13، ص130.
[5] المستدرک، حاکم نیشابوری، ج3، ص140، ح4646.
[6] المسند، ج2، ص48، ح1041.
[7] الدر المنثور، جلال الدین سیوطی، ج4، ص540، ذیل آیه 7 سوره مبارکه رعد.
[8] شواهد التنزیل، ج1، ص293- 303.
[9] تفسیر قمی، ص335، ذیل آیه 7 سوره مبارکه رعد.
[10] اصول کافی، ج1، کتاب الحجة، ص147- 148، ح1.
[11] اصول کافی، ج1، کتاب الحجة، ص147- 148، ح2.
[12] بصائر الدرجات، ج1، ص45- 46، باب13 . مرحوم صفار 9 روایت درباره همین آیه آورده است.
[13] کمال الدین، شیخ صدوق، ج2، ص667.
[14] تفسیر عیاشی، ج2، ص203 - 204.
[15] منهاج السنه، ابن تیمیه، ج7، ص78.
[16] الحجج الدامغات، ابومریم اعظمی، ج1، ص112.
[17] فتح الباری، ابن حجر عسقلانی، ج8، ص479.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo