< فهرست دروس

درس امامت - کتاب المراجعات - استاد ربانی

99/11/15

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مراجعه 48 و چهل روایت بر امامت امیرالمومنین (ع)

روایت 28 از مراجعه 48

موضوع بحث بررسی روایت 28 از مراجعه 48 از کتاب المراجعات است. در این روایت پیامبر اکرم (ص) به حضرت فاطمه (س) فرموده است: «يا فاطمة أ ما ترضين أن اللّه عزّ و جلّ، اطّلع إلى أهل الأرض ‌فاختار رجلين، أحدهما أبوك و الآخر بعلك» : ای فاطمه، آیا خوشنود نیستی که خداوند عزوجل به اهل زمین نظر کرد و دو نفر را برگزید، یکی پدر و دیگری همسر تو.

نقل چهارم از ابوهریره

گفته شد این روایت از چند نفر از صحابه از جمله ابن عباس، ابوایوب انصاری و علی هلالی مکی نقل شده است که مورد بررسی قرار گرفت و معلوم شد هر سه نقل قابل اعتماد است و برخی از عالمان حدیث شناس اهل سنت آنان را پذیرفته اند. روایت دیگر از ابوهریره است. هر چند وی از نظر ما اهل تامل است اما از آنجا که اهل سنت همه صحابه را معتبر می دانند مشکلی برای احتجاج به وی در بحث نیست. حاکم نیشابوری[1] این روایت را با این سند نقل کرده است: حاکم از ابوبکر بن ابی دارم حافظ، از ابوبکر محمد بن احمد بن سفیان ترمذی، از سریج بن یونس از ابوحفص الابار، از اعمش، از ابی صالح، از ابوهریره.

ذهبی در تلخیص المستدرک این حدیث را موضوع از سوی سریج دانسته است. وی همچنین در میزان الاعتدال، جعل روایت را به محمد بن احمد بن سفیان نسبت داده است. «روى عن سريج بن يونس حديثاً موضوعا هو المتهم به»[2] . ظاهر عبارت این است که ضمیر در «هو المتهم به» به ابوبکر بن سفیان بر می گردد و اگر چنین باشد کلام ذهبی دچار تناقض است، مگر اینکه ضمیر را بر خلاف ظاهر به سریج بر گردانیم. اکنون ببینیم سریج بن یونس چگونه است؟ عده ای از عالمان برجسته علم حدیث، وی را توثیق کرده اند مانند احمد بن حنبل، ابوداود، ابوحاتم، نسائی، ابن سعد، ابن حبان، ابن حیثمه، ابن معین و دیگران. و هیچ قدحی هم برای وی نقل نکرده اند.[3] بنابراین متهم کردن سریج به جعل حدیث قطعا نادرست است.

اشکال ابومریم اعظمی

ابومریم اعظمی پس از نقل کلام ذهبی در تلخیص، بر دو نفر دیگر یعنی ابوبکر بن ابی دارم و ابوبکر محمد بن احمد بن سفیان نیز اشکال کرده است. وی عبارت ذهبی در میزان الاعتدال را به ابوبکر ترمذی برگردانده است.

ابومریم درباره ابوبکر بن ابی دارم می گوید: ذهبی او را رافضی کذاب نامیده و از حاکم نیشابوری نیز نقل کرده که او را رافضی غیر ثقه دانسته است. ابومریم می گوید این مطلب نشان می دهد که صحیح دانستن این روایت از سوی حاکم خطا بوده است، و این مساله اعتماد ما را به حاکم به صورت مطلق سلب می کند. وی سپس در ادامه می گوید: ابن ابی دارم را ذهبی در تاریخ الاسلام و تذکره الحفاظ ذکر و به جعل حدیث متهم کرده است، چنانچه ابن عماد نیز در شذرات الذهب، او را به وضع حدیث متهم کرده است.[4]

ارزیابی و نقد

سخن ذهبی در متهم کردن ابن ابی دارم به جعل حدیث اولا: با کلام وی در جای دیگر که جعل حدیث را به سریج نسبت داده منافات دارد. ثانیا: سخن وی هیچ گونه مدرک و شاهدی ندارد. دیگران مانند ابن حجر در لسان المیزان، و ابن عراق در تنزیه الشریعه، نیز همین سخنان ذهبی را تکرار کرده اند.

ذهبی در سیر اعلام النبلا،[5] با القابی همچون الامام الحافظ الفاضل محدث الکوفه کان موضوفا بالحفظ و المعرفه از ابن ابی دارم یاد کرده و هیچ وجه ضعفی جز رافضی بودن و اینکه در آخر عمر برخی مطاعن خلفا و صحابه برای وی قرائت می شده و برخی از این مطاعن را خود وی نیز نقل کرده، برای وی ذکر نکرده است. ابن حجر عسقلانی نیز همین سخنان ذهبی را در باره ابن ابی دارم نقل کرده است.[6]

اکنون این سوال مطرح می شود که اگر راوی از جهات صدق و حفظ معتبر باشد و تنها مذهب رافضی داشته باشد یا غالی در تشیع باشد از اعتبار ساقط می شود؟ در بحث مربوط به حدیث مدینه العلم بحث شد و مطالب ابن صدیق الغماری در کتاب فتح الملک العلی نقل شد که این امر قدحی برای راوی به شمار نمی رود. شاهد آن اینکه افرادی همچون بخاری و مسلم از چنین افرادی حدیث نقل کرده اند، حتی احادیثی از اینان نقل کرده اند که درباره فضایل است. (برخلاف نظری که گفته اند سخنان رافضه قبول می شود مگر در مورد مطالبی که مذهب او را تقویت کند). یک نمونه آن عبیدالله بن موسی عبسی است که بخاری، حدیث «انت منی و انا منک» که درباره امیرالمومنین (ع) است را از وی روایت کرده است.[7] درباره عبیدالله بن موسی، ساجی گفته است: صدوق مفرط فی التشیع. یعقوب ابن سفیان نیز وی را شیعی دانسته و گفته اگر کسی او را رافضی بداند انکار نمی کنم.[8]

نمونه دیگر عدی بن ثابت است که مسلم حدیث «لایحبک الا مومن و لایبغضک الا منافق» درباره امیرالمومنین (ع) را از وی نقل کرده است.[9] ابن معین، عدی بن ثابت را شیعی مفرط دانسته و دارقطنی درباره اش گفته است: وی ثقه است اگر چه غالی در تشیع است.[10]

این سخن اعظمی راجع به حاکم نیز عجیب است که وی را به خاطر اشتباهش از اعتبار سلب کرده است. حاکم شخصیتی برجسته و خبره است، و بر فرض که مرتکب خطا شود، یکسره کنار گذاشته نمی شود. علاوه بر اینکه معلوم نیست کجا حاکم درباره ابی دارم گفته است وی رافضی غیر ثقه است. این نیست جز نسبتی که ذهبی به وی داده است.


[1] المستدرک، حاکم نیشابوری، ج3، ص140، ح4645.
[2] میزان الاعتدال، ج3، ص457، ح7140.
[3] تهذیب التهذیب، ابن حجر، ج3، ص270، ش 2293 ؛ تقریب التهذیب، ج1، ص198.
[4] الحجج الدامغات، ج1، ص296.
[5] سیر اعلام النبلاء، ج12، ص126، ش 3196.
[6] لسان المیزان، ابن حجر عسقلانی، ج1، ص609.
[7] صحیح بخاری، ح2699 و ح4251.
[8] تهذیب التهذیب، ج5، ص413، ش 4477.
[9] صحیح مسلم، ح131.
[10] تهذیب التهذیب، ابن حجر عسقلانی، ج5، ص529، ح4676.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo