< فهرست دروس

درس امامت - کتاب المراجعات - استاد ربانی

99/11/14

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مراجعه 48 و چهل روایت بر امامت امیرالمومنین (ع)

روایت 28 از مراجعه 48

سخن درباره رویت 28 از مراجعه 48 بود. در این روایت رسول اکرم (ص) فرموده است: «يا فاطمة أ ما ترضين أن اللّه عزّ و جلّ، اطّلع إلى أهل الأرض ‌فاختار رجلين، أحدهما أبوك و الآخر بعلك»[1] : ای فاطمه آیا خوشنود نیستی که خداوند عزوجل به اهل زمین نظر کرد و دو مرد را برگزید: یکی پدر و دیگری همسر تو. گفته شد این روایت از چند نفر از صحابه نقل شده است که در گفتار پیشین نقل آن از ابن عباس و ابوایوب انصاری از نظر سند بررسی شد. در روایت ابن عباس اشکال شده بود که ابوالصلت هروی که در سند آمده تضعیف شده است. پاسخ داده شد که گرچه وی از سوی برخی از عالمان حدیث تضعیف شده اما توصیفات در خود توجه ای هم دارد. در بحث حدیث مدینه العلم به تفصیل به این مساله پرداخته شد و وثاقت وی از سوی عالمان اهل حدیث اهل سنت ثابت شده است. افرادی همچون ابن معین و احمد بن حنبل او را توثیق کرده اند و ابن حجر عسقلانی نیز وثاقت وی را پذیرفته است.[2]

در نقل ابوایوب انصاری نیز که طبرانی آن را نقل کرده است، ابومریم اعظمی دو اشکال از نظر سند وارد کرد که یکی درباره ابایه بن ربعی و دیگری قیس بن ربیع است. این دو اشکال نیز پاسخ داده شد. اکنون به نقل سوم این حدیث می پردازیم:

 

نقل سوم حدیث: علی بن هلالی مکی

نقل سوم حدیث از علی بن هلالی مکی. این حدیث را طبرانی در «معجم الکبیر» و «معجم الاوسط» نقل کرده است.[3] ابونعیم اصفهانی نیز در کتاب «الاربعون حدیثا فی المهدی (ع)» آن را نقل کرده است.[4] همچنین این حدیث در کتاب «البیان فی اخبار صاحب الزمان (ع)»، از گنجی شافعی[5] ، و «فرائد السمطین»[6] ، از جوینی خراسانی، و «مجمع الزوائد»، از نورالدین هیثمی،[7] نیز آمده است. متن روایت چنین است:

«عليّ ابن الهلالي عن أبيه قال دخلت على رسول اللّه صلّى اللّه عليه و سلّم و هو في الحالة التي قبض فيها فإذا فاطمة عند رأسه فبكت حتّى ارتفع صوتها فرفع رسول اللّه صلّى اللّه عليه و سلّم طرفه إليها فقال حبيبتي فاطمة ما الذي يبكيك فقالت أخشى الضيعة من بعدك فقال يا حبيبتي أما علمت انّ اللّه عزّ و جلّ اطلع على الأرض اطلاعة فاختار منها أباك و بعثه برسالته ثمّ اطلع اطلاعة فاختار منها بعلك و أوحى إليّ أن أنكحك إيّاه يا فاطمة و نحن أهل بيت قد أعطانا اللّه عزّ و جل سبع خصال لم يعطها أحدا قبلنا و لا يعطى أحدا بعدنا أنا خاتم النّبيين و أكرم النبيين على اللّه عزّ و جل و أحبّ المخلوقين إلى اللّه عز و جل و أنا أبوك و وصيّي خير الأوصياء و أحبهم إلى اللّه عزّ و جل و هو بعلك و شهيدنا خير الشهداء و أحبهم إلى اللّه عز و جل و هو حمزة بن عبد المطلب عمّ أبيك و عمّ بعلك و منا من له جناحان أخضران يطير مع الملائكة حيث يشاء و هو ابن عمّ أبيك و أخو بعلك و منا سبطا هذه الامة و هما ابناك الحسن و الحسين و هما سيدا شباب أهل الجنة و أبوهما و الذي بعثني بالحقّ خير منهما يا فاطمة و الذي بعثني بالحقّ انّ منهما مهدىّ هذه الامة إذا صارت الدنيا هرجا و مرجا و تظاهرت الفتن و تقطعت السبل و أغار بعضهم على بعض فلا كبير يرحم صغيرا و لا صغير يرحم كبيرا فيبعث اللّه عز و جل عند ذلك منهما من يفتح حصون الضلالة و قلوبا غلفا يقوم بالدين في آخر الزمان كما قمت في اوّل الزمان و يملأ الأرض عدلا كما ملئت جورا و ظلما يا فاطمة لا تحزني و لا تبكى فانّ اللّه عزّ و جل ارحم بك و أرأف عليك منى و ذلك لمكانك و موقعك من قلبي قد زوّجك اللّه زوجا و هو أعظمهم حسبا و أكرمهم منصبا و أرحمهم بالرّعية و أعدلهم بالسوية و أبصرهم بالقضية و قد سألت ربى عزّ و جل أن تكوني أوّل من يلحقني من أهل بيتي قال علي عليه السّلام فلما قبض رسول اللّه صلّى اللّه عليه و اله و سلّم لم تبق فاطمة بعده إلا خمسة و سبعين يوما حتى الحقها اللّه به عليهما السلام»:

علی بن هلالی می گوید بر رسول الله (ص) وارد شدم در بیماری که از همان بیماری از دنیا رفتند. حضرت فاطمه (س) کنار ایشان نشسته بود و گریه کردند و صدای گریه ایشان بلند شد. رسول خدا (ص) صورت خود را به طرف ایشان کرده فرمودند: ای حبیبه من فاطمه، چه چیزی باعث گریه تو شده است؟ فاطمه (س) فرمود: من نگران بی مهری و لگدمال شدن بعد از شما هستم. پیامبر (ص) فرمود: آیا نمی دانی که خدای عزوجل به اهل زمین نظر خاصی نمود و پدرت را برگزید و او را به رسالت خود مبعوث کرد. سپس نظر گزینش گرانه دیگری کرد و همسر تو را برگزید و به من وحی کرد که تو را به ازدواج او در آورم. ای فاطمه، ما خاندانی هستیم که خداوند عزوجل هفت خصلت را به ما اعطا کرده است که قبل از ما و بعد از ما این ها را با هم به کسی اعطا نکرده است. 1) من خاتم پیامبران و گرامی ترین آنها نزد خداوند هستم و من پدر تو می باشد. 2) وصی من بهترین اوصیاء پیامبران و محبوب ترین آنان نزد خداوند است و او همسر توست. 3) شهید ما بهترین شهیدان نزد خداوند است و او حمزه عبدالمطلب است که عموی تو و عموی همسر تو است. 4) از ما هست کسی که دو بال دارد و در بهشت همراه فرشتگان هر جایی بخواهد پرواز می کند و او پسر عموی پدر تو و برادر همسر توست. 5) از ما هست دو سبط این امت و آنان فرزندان تو هستند. آن دو سروران جوانان اهل بهشت می باشند. 6) پدر آن دو، سوگند به کسی که مرا به حق برگزیده است از آن دو بهتر است. 7) ای فاطمه، از آن دو (امام حسن(ع) و امام حسین (ع)) است مهدی این امت. وقتی دنیا دچار حرج و مرج می شود و فتنه ها گسترش پیدا می کند و راه ها ناامن می شود و بعضی به غارت بعض دیگر می پردازند و نه بزرگ به کوچک رحم می کند و نه کوچک احترام بزرگ را نگاه نمی دارد، خداوند برمی انگیزد از این دو کسی را که قلعه های ضلالت را می کشاید و فتح می کند و دلهای قفل شده را باز می کند. او دین را در آخر الزمان برپا می دارد و زمین را آنگونه که از جور آکنده شده از عدل و داد آکنده می کند.

ای فاطمه، محزون مباش و گریه مکن که خداوند عزوجل از من نسبت به تو مهربان تر و رئوف تر است. این بخاطر جایگاهی است که تو نسبت به من داری و موقعیتی است که در قلب من داری. خداوند امیرالمومنین (ع) را به همسری تو در آورده است. او کسی است که از نظر منصب و مقام، گرامی تری و مهربان ترین نسبت به رعیت و مردم است. عادل ترین در رعایت اصل مساوات و بصیرترین آنها در مقام قضاوت است و من از پروردگارم درخواست کرده ام که تو اولین کسی باشی از اهل بیت که به من ملحق می شوی.

بعد علی بن هلال این جمله را از علی بن ابیطالب نقل می کند که وقتی پیامبر اکرم (ص) از دنیا رفت، حضرت زهرا (س) جز 75 روز بعد از ایشان در دنیا نبود تا اینکه خداوند او را به پیامبرش ملحق کرد.

 

اشکال ابومریم اعظمی

در مورد سند این روایت ابومریم اعظمی می گوید در سند آن هیثم بن حبیب است. ذهبی این خبر را باطل شمرده و هیثم بن حبیب را به جعل آن متهم کرده است. «عن سفيان بن عيينة بخبر باطل في المهدي، هو المتهم به».[8] ابومریم با استناد به همین سخن این روایت را ساختگی و باطل دانسته و گفته است هیثمی نیز به خاطر هیثم بن حبیب این روایت را رد کرده است و ابن عراق در تنزیه الشریعه[9] نیز به مجعول بودن حدیث اذعان کرده است.[10]

 

نقد و ارزیابی

این سخن اعظمی درباره نورالدین هیثمی درست نیست زیرا وی نه هثیم بن حبیب را تضعیف کرده و نه روایت را رد کرده است. هیثمی پس از نقل روایتی در مورد روزه روز عرفه که آن را طبرانی در «معجم الصغیر» نقل کرده و در سند آن هیثم بن حبیب از سلام طویل است می گوید: سلام ضعیف است اما هیثم بن حبیب را من ندیدم کسی غیر از ذهبی قدح کرده باشد. و همانا ابن حبان او را توثیق نموده است. [11] از کلام وی بر می آید که وی سخن ذهبی درباره هیثم را نپذیرفته و وی را توثیق نموده است.

ایشان پس از نقل روایت مورد بحث نیز گفته است طبرانی آن را در معجم الکبیر و الاوسط روایت کرده و در سند آن هیثم بن حبیب است که ذهبی او را در مورد این حدیث متهم کرده است.[12]

سیوطی نیز در جامع الاحادیث این روایت را نقل کرده و گفته است طبرانی آن را با چند سند روایت کرده است و یکی از آنها حسن است. [13]

اما اینکه ذهبی این حدیث را باطل شمرده است، دلیلی بر آن وجود ندارد. همان طور که گفته شد و محمد بن صدیق غماری نیز شواهد آن را بیان کرده است، موضع ذهبی نسبت به روایت فضایل امیرالمومنین (ع)، موضع اصالت الانکار است و بدون هیچ دلیل و وجهی معقول آنها را رد می کند. روشن است که چنین برخوردی با روایات، برخوردی عالمانه ای نیست. علاوه بر اینکه مضامین این حدیث در روایات مختلف دیگری آمده است. بنابراین نقل علی بن هلالی از حدیث در مجموع خالی از اشکال است، خصوصا که این نقل وقتی در کنار نقل ابن عباس و ابوایوب قرار گیرد تقویت هم می شود.

ادامه بحث انشاءالله در جلسه آینده دنبال می شود

 

﴿.....﴾ اللهم صل علی محمد و آل محمد


[1] المراجعات، امام شرف الدین، ص340- 341.
[2] ر.ک: فتح الملک العلی، ص75- 83.
[3] المعجم الکبیر، طبرانی، ج3، ص57- 58، ح2675 ؛ المعجم الاوسط، ج6، ص409، ح6540.
[4] الاربعون حدیثا، ابونعیم اصفهانی، ص45- 47، ح5.
[5] البیان فی اخبار صاحب الزمان (ع)، ص89- 91.
[6] فرائد السمطین، ج2، ص84، ح403.
[7] مجمع الزوئد، ج9، ص65.
[8] میزان الاعتدال، ذهبی، ج4، 320.
[9] تنزیه الشریعه، ابن عراق، ج1، ص403.
[10] الحجج الدامغات، ح1، ص488.
[11] مجمع الزوائد، ج3، ص190، ح5144.
[12] مجمع الزواد، ج9، ص253، ح13918.
[13] جامع الاحادیث، سیوطی، ج6، ص339- ح5296.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo