< فهرست دروس

درس امامت - کتاب المراجعات - استاد علی ربانی‌گلپایگانی

1402/08/03

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مراجعه 56 حدیث غدیر / بررسی جریان حارث بن نعمان فهری/

بررسی و نقد اشکلات ابن تیمیه بر جریان حارث

سخن درباره بررسی اشکالاتی بود که بر حدیث غدیر گرفته شده است. از جمله آنها جریان حارث بن نعمان فهری و نازل شدن عذاب بر او است که ابن تیمیه آن را انکار کرده است. مرحوم علامه در الغدیر به بررسی سندی این جریان پرداخته و چندین روایت در این باره نقل کرده است.[1]

ابن تیمیه در منهاج السنه بر این جریان چند اشکال وارد کرده است که در ادامه آنها را نقل و نقد می کنیم.

1. این تیمیه می گوید: واقعه غدیر در حجه الوداع و جایی خارج از سرزمین مکه یعنی در غدیر واقع شده است، اما گزارشی که مربوط به حارث است مربوط به مکه است زیرا در آن آمده است که حارث نزد پیامبر (ص) وارد شد در حالی که ایشان در ابطح (یعنی همان مکه) بودند.

در جواب ایشان به سراغ لغت می رویم تا ببینیم مراد از ابطح چیست. آیا اختصاص به مکه دارد یا هم مکه و هم خارج از آن را شامل می شود؟ ابن منظور در لسان العرب[2] و ابن اثیر در النهایه فی غریب الحدیث می گویند: کلمه ابطح و مونث آن بطحا به سرزمینی گفته می شود که محل جریان سیل بوده و ریگ های کوچکی هم آن را پوشانده است. در روایت غدیر که از طریق حذیفه نقل شده آمده است که وقتی پیامبر (ص) از حجه الوداع به سوی مدینه برگشتند فرمود زیر درخت هایی که در بطحا است را آماده کرده و نگذارند کسی بنشیند تا در آنجا سخنرانی شود[3] . در روایتی هم که از عبدالله بن عمر نقل شده چنین آمده است که پیامبر (ص) در سرزمین بطحا در ذی الحلیفه توقف کرد و نماز خواندند[4] . در این دو روایت که مربوط به غدیر است کلمه بطحا آمده است که هم شامل غدیر و هم مکه می شده است.

2. ابن تیمیه در اشکال دیگری گفته است: سوره معارج که گفته شده آیه ﴿سال سائل بعذاب واقع﴾ در آن مربوط به جریان غدیر و جریان حارث است، سوره ای مکی است و سور مکی برای قبل از هجرت هستند و لذا دست کم 10 سال قبل از غدیر نازل شده است. چگونه می شود این آیه بیان گر قضیه ای باشد که ده سال بعد اتفاق می افتد و با آن از فعل ماضی استفاده کند؟[5]

جواب: منافاتی ندارد که سوره ای مکی باشد اما در آن آیات مدنی آمده باشد و یا بالعکس سوره ای مدنی باشد اما در آن آیات مکی آمده باشد. این به خاطر آن است که همه اتفاق نظر دارند که ترتیب جمع قرآن مطابق ترتیب نزول نیست. مثلا سوره عنکبوت مکی است ولی دو آیه اول آن مکی نیستند[6] و یا سوره کهف مکی است اما هفت آیه اول آن مدنی است.[7] و یا سوره هود مکی است اما آیه ﴿و اقم الصلاه لذکری﴾ مدنی است.[8] سوره مریم مکی است اما آیه ﴿و ان منکم الا واردها﴾ مکی نیست[9] . در این باره و برای موارد بیشتر ر.ک: علامه امینی ج1 ص 485- 488

نکته دیگر اینکه احتمال تعدد نزول هم می رود و این مورد در قرآن آمده است، مثل اینکه آیه بسم الله الرحمن الرحیم و یا آیه اول سوره روم، و آیه ﴿یسالونک عن الروح﴾ و سوره فاتحه الکتاب چندین بار نازل شده است.[10] .

سوال و جواب

سوال: چرا در قرآن تشابهات وجود دارد؟ وجوهی برای آن نقل شده است که یکی از آنها امتحان الهی است. در این باره به کتاب المیزان، جلد سوم مراجعه شود که به تفصیل به آن پرداخته است. بنابراین یکی از اسرار کارهایی که توسط خدای متعال انجام شده آزمونی است که از انسان گرفته می شود.

 

3. اشکال سوم ابن تیمیه مربوط به درخواست عذاب است. وی می گوید: قرآن در سوره انفاق می فرماید: ﴿وَ إِذْ قالُوا اللَّهُمَّ إِنْ كانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ أَوِ ائْتِنا بِعَذابٍ أَليم‌﴾[11] . این آیه مربوط به کافران مکه است که این درخواست را داشتند و در آیه بعدی هم می فرماید: ﴿و ما کان الله لیعذبهم و انت فیهم﴾. باتوجه به این دو آیه روایت مربوط به حارث بن نعمان از دو جهت نادرست است: یکی اینکه درخواست عذاب از سوی کافران و پس از جنگ بدر و مربوط به سالها قبل از غدیر بوده است، در حالی که جریان حارث مربوط به حجه الوداع است. ثانیا طبق فرموده قرآن درخواست عذاب تحقق پیدا نکرده است[12] .

جواب: اولا منافاتی در درخواست حارث و کافران وجود ندارد، زیرا حارث از روی عصبانیت همان آیه ای را که کافران در آن درخواست کردند و قبلا نازل شده بود را خواند. بنابراین مقصود این نیست که این آیه همان وقت نازل شده است. ثانیا نازل نشدن عذاب در آیه به برکت وجود پیامبر اکرم (ص) به معنای عذاب به صورت جمعی است و منافاتی با عذاب بر یک یا دو نفر به خاطر مصالحی ندارد. تعارض وقتی رخ می دهد که قطع به عدم تفاوت داشته باشیم، اما اگر علم به تفاوت یا احتمال تفاوت بدهیم در این صورت دیگر تعارض از بین می رود. ثانیا گزارش های تاریخی هم داریم که گاهی برخی افراد در زمان پیامبر اکرم (ص) عذاب شدند. مثلا یک موقع آن حضرت قریش را نفرین کردند و آنان گرفتار قحطی شدند[13] . بنابراین مراد از نفی عذاب در آیه کریمه به معنای نفی بالجمله است نه فی الجمله.

نکته: میان عام و خاص و مطلق و مقید تعارض بدوی است و در صورت جمع عرفی آن تعارض برطرف می شود.

ادامه بحث انشاءالله در جلسه آینده بیان می شود.


[1] الغدیر، علامه امینی، ج1، ص450- 460.
[2] لسان العرب، ابن منظور، ج2، ص101.
[3] الفصول المهمه، ابن صباغ، ص41.
[4] صحیح مسلم، ج2، ح430، کتاب الحج.
[5] منهاج السنه، ابن تیمیه، ج7، ص26.
[6] تفسیر طبری، ج20، ص150.
[7] الاتقان، سیوطی، ج1، ص56.
[8] فرطبی، ج9، ص5.
[9] الاتقان، سیوطی، ج1، ص61.
[10] الاتقان، سیوطی، ج1، ص130- 131.
[12] منهاج السنه، ابن تیمیه، ج7، ص28.
[13] مفاتیح الغیب، ج27، ص242.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo