< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

99/12/16

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بررسی مساله معیار حقیقت و صدق

دیدگاه انسجام گرایی در معیار حقیقت

سخن در بررسی معیار حقیقت و صدق بود. در این باره در گفتارهای قبل چند دیدگاه بیان شد که یکی از آنها دیدگاه بداهت بود. دیدگاه دیگر از سوی تجربه گرایان کلاسیک مطرح شده بود که بر داده های حسی تاکید داشتند. دیدگاه سوم نظریه برخی دیگر از تجربه گرایان و پراگماتیسم ها بود که نتیجه دادن نظریه در حوزه تجربه و زندگی انسان را معیار حقیقت داشتن یک نظریه می دانستند.

در این جلسه به دیدگاه انسجام گرایی می رسیم. انسجام گرایی هم در بحث ملاک حقیقت و هم معیار حقیقت اظهار نظر کرده است. همیلتون در کتاب معرفت شناسی در این باره می گوید: نظریه انسجام توجیه با نظریه انسجام صدق متفاوت است و بسیاری از نظریه ها به جای توجیه از صدق بحث می کنند البته صدق و توجیه با یکدیگر پیوندهایی دارند، چون اگر باورهای خود را موجه بدانیم آن وقت دلیل مناسبی برای صادق بودن باورهای خود داریم.

انسجام گرایان معتقدند ما باورهای خود را نه در تلاش برای یافتن باورهای تردید ناپذیر، بلکه از راه همانند کردن آنها در یک مجموعه توجیه می کنیم. همیلتون در مثالی گفته است (با تغییر برخی اسم ها در مثال) فرض کنید پاک نامه ای به خانه ما می رسد و من آن را باز می کنم اما چیزی در آن نمی یابم. من این فرض را مطرح می کنم که تنها کسی که می دانم به اندازه ای پریشان فکر است که فراموش می کند نامه را در پاکت بگذارد عمه خانم من است. او در تهران زندگی می کند، بنابراین به مهر شرکت پست نگاه می کنم ولی می بینم نامه از اصفهان آمده است و می دانم که عمه خانم به ندرت به اصفهان سفر می کند. از این گذشته من دستخط او را می شناسم و دستخط پشت پاکت از او نیست. بنابراین فرض من که نامه از اوست با دیگر باورهای من سازگار نیست. سپس به یاد می آورم که برادرم، عمه جان را در این تابستان به اصفهان برده است. از این گذشته من دستخط برادرم را می شناسم و دستخط روی پاکت نامه شبیه دستخط اوست. بنابراین من این فرض را طرح می کنم که عمه جان می خواسته از اصفهان برای من نامه ای بنویسد، فراموش کرده آن را در پاکت قرار دهد و از برادرم خواسته است آدرس نامه را برایش بنویسد. اکنون باورهای من مجموعه منسجم را تشکیل می دهد و این باور من که نامه را عمه جان فرستاده در نهایت موجه است. وی سپس می گوید: این مثال تصور انسجام گرایان را نشان می دهد. این دیدگاه کل گرایانه است یعنی در آن باورهای خود را به عنوان مجموعه یا نظام کلی ارزیابی می کنیم تا بدانیم چگونه با یکدیگر هماهنگ می شود. انسجام گرایان بر این باورند که اگر می خواهیم باورهای ما فهم مناسبی از جهان واقعی به دست دهند، باید مجموعه باورهای ما تا حدی کامل یا جامع باشند. بنابراین انسجام مستلزم کامل بودن در حد امکان و همچنین سازگاری است، یعنی باورهای یک مجموعه باید با یکدیگر سازگار باشند. وجود باورهای متناقض در یک مجموعه محال است.[1]

حاصل این دیدگاه این است که انسجام گرایان معتقدند، منسجم بودن نظریه ها کاشف از حقیقت داشتن آن ها است.

ارزیابی

درباره این دیدگاه چند نکته قابل توجه است:

1. در اینجا مجموعه باورهای ما برای اینکه حقیقت باشند باید منسجم باشند تردیدی نیست، و این مطلب از نظر دیدگاه مبناگرایان (قائلین به معیار بودن بداهت) نیز صحیح است و آنان مخالفتی در این باره ندارند، ولی سخن در این است که منسجم بودن باورهای شرط لازم برای حقیقت داشتن است نه شرط کافی. برای تحقق این هدف رعایت، اصول عقلی و بدیهی معرفت مانند اصل تناقض لازم است. اصولا این گزاره که «برای دستیابی به حقیقت، باورها باید منسجم باشند»، گزاره ای مبتنی بر اصل تناقض است، به گونه ای که اگر آن را نپذیریم، این گزاره نیز نمی تواند به عنوان معیار بودن حقیقت به شمار آید.

2. اگر مقصود از سازگاری باورها، در یک مجموعه باشد دستیابی به آن ممکن است اما برای راستی آزمایی یک باور کافی نیست، زیرا می توان مجموعه های متفاوتی را در نظر گرفت که هر یک نگاه متعارضی از جهان ارائه می دهند، اما باورهای هر یک از این مجموعه ها با هم منسجم و سازگار باشند. بنابراین اگر تعارضی بین دو یا چند مجموعه باشد، انسجام نمی تواند تبیین مناسبی برای توجیه باورها باشد.

و اگر مقصود از انسجام باورها، انسجام مربوط به مجموعه های مختلف باشد، در این صورت مشکل دیگری به وجود می آید و آن اینکه دستیابی به چنین انسجامی اساسا شدنی نیست.

3. شرط جامعیت و کمال برای انسجام باورهای یک فرد، انسجام گرایی را در عمل با مشکل مواجه می کند، زیرا وقتی ما در صدد توجیه یک باور خود هستیم، به همه باورهای خود توجه نداریم و عملا هم ممکن نیست. قید تا حد امکان نیز نمی توان مشکل را برطرف کند زیرا این امر وابسته به خصوصیات افراد است و در نتیجه امری نسبی خواهد بود و کثرت گرایی در معرفت را به همراه دارد.

4. فحوای انسجام گرایی این مطلب است که باید باور یا گزاره جدید با باورها و گزاره های پیشین هماهنگ باشد. جاناتان دنسی در این باره می گوید: به طور کلی زمانی که باوری را به دقت بررسی می کنیم تا چیزی بر ضد آن نیافته ایم آن را حفظ می کنیم، تنها به این دلیل که آن باور را از قبل پذیرفته ایم. به نظر می آید راه دیگری غیر از آن معقول نیست. اگر بخواهیم انسجام و هماهنگی را در نظر بگیریم چگونه گزاره ای که فعلا در حال طرح آن هستیم، مسلم گرفته و بقیه باورها را با آن بسنجیم. باور جدید هنوز موجه نشده و صدقش معلوم نشده است.[2]

وی می گوید: در نظریه انسجام گرایی باورهای قبلی اصل قرار داده شده و باورهای جدید با آن مقایسه می شود که آیا منسجم هستند یا نه؟ مقتضای این مطلب این است که درستی باور قبلی با باور قبل از خودش پذیرفته شود، و این سلسله ادامه دارد تا به یک باور شالوده ای برسیم که خودمعیار باشد و لازم نباشد حقیقت داشتن آن را با انسجام بدست آوردیم. اکنون سوال می شود حقیقت داشتن این گزاره شالوده ای با چه چیزی سنجیده شده است؟ هیچ توجیهی برای آن ممکن نیست مگر بدیهی دانستن آن؛ و این همان دیدگاه مشهور و کهن بداهت است که مورد قبول عقل گرایان قرار گرفته است.

انشاءالله مباحث بعدی در جلسه آینده تبیین می شود.


[1] معرفت شناسی، همیلتون، ج1، ص77- 79.
[2] معرفت شناسی، همیلتون، ج1، ص81.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo