< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

99/04/05

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: چرايی و چگونگي جهنم

فلسفه و چرایی جهنم و عذاب های آن

حاصل بحث در گفتار پیشین این شد که عذاب های الهی دو گونه است: عذاب هایی دنیوی و عذاب های اخروی. گونه اول نیز دو قسم است: عذاب های تادیبی و استیصالی. عذاب تادیبی بدان جهت است که انسان به خطای خود پی برده و از مسیر انحراف به مسیر درست بازگردد. در قرآن کریم وقتی از این عذاب ها یاد شده با تعبیر: «لعلهم یرجعون» یاد شده است. قسم دوم که عذاب استیصال است با مرگ انسان همراه است. در این عذاب دیگر عبرت آموزی برای فرد در کار نیست زیرا امکان بازگشتی برای او وجود ندارد.

در عذاب های اخروی نیز تادیب و عبرت گیری برای فرد نیست و بعد از مرگ و قیامت بر فرد گنهکار وارد می شود. تفاوت این عذاب با عذاب استیصال این است که در عذاب های اخروی مرگی برای فرد در کار نیست و آن عذاب تکرار می شود. بنابراین نمی توان گفت که غرض از عذاب های اخروی و جهنم، تادیب و بازگشت است. و این خلاف این نظر با آنچه در آیات قرآن بیان شده سازگاری ندارد.

اکنون این سوال مطرح می شود که غرض از عذاب های اخروی چیست؟ به تعبیر دیگر فلسفه جهنم چیست؟ نقطه مقابل آن چیستی فلسفه بهشت و نعمت های بهشتی است. قبلا گفته شد که در این گونه مباحث بهترین و استوارترین راه، وحی الهی و قرآن کریم است. در آیات قرآن درباره جهنم و عذاب های آن بر دو مطلب تاکید شده است:

مطلب اول: تمیز و جداشدن خبیث از طیب، صالح از فاسق و مومن از کافر و مشرک. «إِنَّ الَّذينَ كَفَرُوا يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ لِيَصُدُّوا عَنْ سَبيلِ اللَّهِ فَسَيُنْفِقُونَها ثُمَّ تَكُونُ عَلَيْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ يُغْلَبُونَ وَ الَّذينَ كَفَرُوا إِلى‌ جَهَنَّمَ يُحْشَرُون‌. لِيَميزَ اللَّهُ الْخَبيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَ يَجْعَلَ الْخَبيثَ بَعْضَهُ عَلى‌ بَعْضٍ فَيَرْكُمَهُ جَميعاً فَيَجْعَلَهُ في‌ جَهَنَّمَ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُون‌»[1] : مسلماً كسانى كه كافرند ، اموالشان را هزينه مى‌كنند تا مردم را از راه خدا بازدارند ، و به زودى همه اموالشان را [ براى جلوگيرى از گسترش اسلام ] هزينه مى‌كنند ؛ سپس [ اين عمل ] براى آنان مايه حسرت و ندامت مى‌شود [ زيرا خواهند ديد كه ثروتشان را از دست داده‌اند و اسلام هم گسترش يافته ] و آن گاه مغلوب مى‌شوند ، و آنان كه كافرند به سوى دوزخ محشور خواهند شد. تا خدا ناپاكان را از پاكان جدا كند ، وناپاكان را روى يكديگر گذارد ، پس همه را متراكم وانباشته سازد و يكجا در جهنم قرار دهد ؛ [ به راستى ] آنانند كه زيانكار واقعى‌اند

در دنیا صالحان و فاسقان در یک جا زندگی می کنند و در بهره مندی از زندگی دنیا تمایزی میان آنان نیست اما در قیامت اینگونه نیست.

در سوره سجده می فرماید: ﴿أَ فَمَنْ كانَ مُؤْمِناً كَمَنْ كانَ فاسِقاً لا يَسْتَوُونَ (18) أَمَّا الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَلَهُمْ جَنَّاتُ الْمَأْوى‌ نُزُلاً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ (19) وَ أَمَّا الَّذينَ فَسَقُوا فَمَأْواهُمُ النَّارُ كُلَّما أَرادُوا أَنْ يَخْرُجُوا مِنْها أُعيدُوا فيها وَ قيلَ لَهُمْ ذُوقُوا عَذابَ النَّارِ الَّذي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُون﴾[2] : با اين حال آيا كسانى كه مؤمن‌اند مانند كسانى هستند كه بدكار و نافرمان‌اند ؟ [ نه هرگز اين دو گروه ] مساوى نيستند. اما كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده‌اند ، براى آنان بهشت‌هايى كه اقامت‌گاه دائمى است خواهد بود [ كه به آنان ] به پاداش اعمالى كه همواره انجام مى‌دادند ، پيشكش مى‌شود. اما كسانى كه نافرمانى كرده‌اند اقامتگاهشان آتش است ، هرگاه بخواهند از آن بيرون آيند آنان را در آن بازمى‌گردانند، و به آنان گويند : عذاب آتش را كه همواره آن را تكذيب مى‌كرديد بچشيد.

در جای دیگر می فرماید: «أَمْ نَجْعَلُ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ كَالْمُفْسِدينَ‌ فِي الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقينَ كَالْفُجَّارِ»[3] : آيا كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده‌اند مانند مفسدان در زمين قرار مى‌دهيم يا پرهيزكاران را چون بدكاران؟!

علامه طباطبایی در المیزان[4] در باره این آیه می فرماید: هر موجودی و از جمله انسان برای خود کمالی دارد. مثلا بذر گندم کمالش این است است که تبدیل به سنبل شده و هر دانه به چندین دانه تبدیل شود. کمال انسان چیست؟ کمال او این است که در ساحت علم و عمل، استعدادهای خود را به فعلیت برساند. و نحوه آن اعتقادات حق را بپذیرد و اعمال نیکو انجام دهد. این دو همان چیزی است که فطرت انسان او را به آن سوق می دهد. صلاح جامعه انسانی به ایمان، اعتقادات حق و اعمال صالح است. انسان هایی که به کمال مطلوب رسیده اند همان مومنان راستین هستند و فاسقان و فجار به کمال و فعلیت مطلوب نرسیده و در زمینه انسانیت ضرر کرده اند.

ما به ازاء دستیابی مومنان به کمال مطلوب، یک زندگی پاک و طیب همراه با سعادت است و ما به ازاء عملکرد فاسقان، زندگی متناسب با آن است. این عالم چون تحت تاثیر عوامل مادی دنیوی است، نسبت به کمال و نقص مومن و کافر مساوی است. و اگر عالمی متناسب به این دو گروه نباشد، با عدالت و عنایت الهی منافات دارد. اگر با کسی که قابلیت های ویژه ای برای خود کسب کرده، همانند کسی که این قابلیت ها را بدست نیاورده در مقام جزاء یکسان برخورد شود، خلاف عدالت است. این مانند ا« است که معلمی در پایان دوره و گرفتن امتحان، به کسانی که زحمت کشیده و پاسخ درست داده اند و کسانی که بدون تلاش امتحان داده اند یکسان نمره دهد.

مقتضای حکمت و عدالت الهی این است که عده ای اهل دوزخ و عده ای اهل بهشت شوند. بنابراین چرایی و فلسفه دوزخ برای این نیست که آنان برگردند و عبرت بگیرند، بلکه برای آن است که آنچه را اقتضای آن را دراند و زمینه آن را برای خود فراهم کرده اند برایشان تحقق پیدا کند. بله آنچه مایع عبرت گیری در مورد جهنم و اهل آن است، آگاهی و بیان آن است نه واقعیت آن. به همین خاطر است که این مساله در قرآن مکرر بیان شده است تا برای افراد جنبه تادیبی داشته باشد.

ادامه مباحث در جلسات بعد بیان خواهد شد.


[4] المیزان، علامه طباطایی، ج17، ص196-197.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo