< فهرست دروس

درس کلام استاد علی ربانی‌گلپایگانی

1402/08/01

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: عدم انتخاب زنان به عنوان پیامبر/ پیامبری زنان و مساله عدل الهی/

پیامبری زنان و مساله عدل الهی

سخن در بررسی اشکالی بود که گفته بود: دیدگاه رایج در مورد نبوت که پیامبران را برگزیده الهی می داند، با عدل الهی سازگار نیست، زیرا نیمی از مخاطبین انبیاء زنان بوده اند و باید لااقل نیمی از پیامبران از زنان انتخاب می شد و چون چنین نیست پس پیامبری کار الهی نیست، بلکه مربوط به بشر است و لذا این خلاف عدل به خداوند بر نمی گردد بلکه متوجه انسان ها است.

وی می گوید: پیامبران برگزیده نبودند، بلکه بر اساس علم و دانش خویش، احساس مسئولیت کرده و بایدها و نبایدهایی را برای بشر آورده اند، اما اینکه چرا از میان زنان این مساله اتفاق نیفتاده، به خاطر شرایط تاریخی بوده است. شرایطی که به گونه ای توسط مردان برنامه ریزی شده است و زنان نمی توانستند در آن به جایگاه مناسب خویش برسند. حتی برخی فلاسفه این فکر را تئوریزه و در جامعه بشری تبلیغ کرده اند. به همین خاطر بوده که زنان زمینه اجتماعی برای این امر را نیافته اند تا بتوانند استعدادهای خویش را بروز دهند. پس اگر ظلمی هست مسئول آن مردها هستند.[1]

ضرورت پرداختن به مسائل اعتقادی و پاسخ به شبهات

شناخت آن مقدار از معرفت که پایه عمل است، بر همه مکلفان واجب است، اما شناخت و فراگیری مازاد بر آن مستحب است. البته این مربوط به افراد عادی است اما اگر کسی در مقام دفاع از دین باشد و بخواهد شبهات را پاسخ دهد، این معرفت و شناخت بر او واجب است البته واجب کفایی، و لذا اگر من به الکفایه نباشد و عده ای گمراه شوند، همه علما مسئول آن خواهند بود. اینجا دیگر مساله دل بخواهی نیست که اگر کسی خواست این مسائل را فرابگیرد، بلکه بر عده ای واجب و ضروری است.

مباحث اعتقادات مبتلا به است و نیازمند آن است که عالمان بسیاری متکفل آن شوند، اما مسائل فقهی این گونه نیست. اگر یک فقهی در عالم شیعه باشد، تمام مقلدین دنیای شیعه را می تواند جواب دهد، زیرا با فتوای او کارشان حل می شود و نیازمند تعدد نیست، اما همه شیعان را با چند عالم عقاید نمی توان جواب زیرا بحث عقاید نیازمند تبیین و اقناع است.

سوال: آیا تقلید در عقاید جایز است یا نه؟ در این مساله اختلاف نظر است. برخی معتقد هستند باید حتما تحقیق استدلالی توسط خود فرد صورت گیرد. برخی از علما مانند مرحوم امام می فرمایند در باب اصول دین مکلف باید علم داشته باشد اما این علم از طریق استدلال حاصل شود یا اعتماد بر کسی که اهل استدلال است کافی است. وقتی علم برای فرد حاصل شود کافی است اعم از اینکه این علم از تحقیق خود فرد حاصل شود و یا تقلید از دیگری، اما اگر ظن و گمان باشد کفایت نمی کند.

سوال دیگر: آیا کسی که اعتقاد داشته باشد نبوت پدیده ای بشری است مرتد شده است؟ نه مساله به این سادگی نیست و نمی توان به سرعت به دیگران برجسب ارتداد زد. این را باید دانست که لازمه یک حرف غیر از التزام خود او به آن حرف است.

بررسی پاسخ های داده شده به اشکال

دلیل عقلی و نقلی داریم که انبیاء الهی مبعوث من جانب الله بودند و عدل و حکمت الهی هم طبق این دیدگاه خدشه دار نمی شود. این تفاوتی هم که میان زن و مرد در انتخاب به عنوان پیامبر صورت گرفته است دارای وجهی حکیمانه است و گزاف نیست و عادلانه است. بله اگر فرقی میان زن و مرد نمی بود در این صورت برخورد متفاوت، خلاف عدل بود، مثل اینکه دو نفر هیچ فرقی با هم ندارند اما دیگری به احترام یک نفر از آنها بر می خیرد و برای دیگری نه. در اینجا گفته می شود خلاف عدل عمل کرده ای، اما اگر یکی سید یا عالم باشد و یا تقوای بیشتری داشته باشد، تفاوت اکرام به آنها توجیه پذیر است.

تفاوت میان زن و مرد در امر نبوت یا مربوط به خلقت آفرینش آنان است و یا مربوط به حوزه اجتماعی و تعامل با مردم است، زیرا در نبوت نیاز است که نبی با افراد مختلفی اعم از دوست و دشمن برخورد کند. به بیان دیگر یک تفاوت میان مرد و زن، از جانب تفاوتی است که خداوند ذدر خلقت آنها قرار داده است و یک تفاوت در حوزه مسائل اجتماعی است. اگر هیچ تفاوتی به لحاظ عقلی و عرفی میان زن و مرد نمی بود این شیبهه وارد بود.

به این اشکال جواب هایی داده شده است از جمله اینکه گفته شده زن از نظر جسمی با مرد متفاوت است و برای کارهای بدنی سخت، نوع زنان آمادگی لازم را ندارد. این مساله معلوم است و دیگر نیازی به دلیل ندارد. نبوت نیز با مقوله سخت اجتماعی درگیری دارد.

صاحب تفسیر تسنیم در این باره فرموده است: ماموریت و رسالت فرستادگان الهی کاری اجرایی و دشوار است و این کار با روح و جسم لطیف زن سازگار ندارد.

قرآن هم درباره طالوت می فرماید: ﴿إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاهُ عَلَيْكُمْ وَ زادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَ الْجِسْم﴾[2] طالوت که به فرمانروایی برگزیده شده دو مزیت داشت: یکی مربوط به دانش و دیگر توانمندی و قدرت جسمانی. درباره حضرت موسی (ع) نیز آمده است: ﴿قالَتْ إِحْداهُما يا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمين‌﴾ که دارای قدرت بدنی و صفت امانت داری بود.

اما این جواب پذیرفته شده نیست زیرا اولا مساله پیامبری گزینش است و عملا در میان زنان بوده اند کسانی که دارای قدرت بدنی بالایی بوده به حدی که از مردان هم گاه بیشتر بوده است. ثانیا لازم نیست که پیامبر همواره در کارهای سخت بالمباشره وارد شود بلکه می تواند نیروهای مختلف را برای کارهای مختلف بسیج نماید.

ادامه بحث انشاءالله در جلسه آینده بیان می شود.


[1] مسیر پیامبری، صدیقه وصمقی.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo