< فهرست دروس

درس کلام استاد علی ربانی‌گلپایگانی

1402/07/30

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: نبوت (حقیقت و خاستگاه پیامبری)، عدم انتخاب زنان به عنوان پیامبر

بررسی و نقد ادله پیامبری زنان

سخن در بررسی ادله ای بود که برای پیامبری برخی زنان به آن استناد شده بود. در ادامه به بیان و نقد این ادله می پردازیم:

1. یکی از این ادله این بود که به برخی از زنان وحی شده است و فرشتگان با آنان تکلم کرده اند و این نشانه پیامبری آنان است. در پاسخ گفته شد تکلم فرشتگان با فردی از نشانه های نبوت به شمار نمی رود، بلکه نشانه علو مقام آن فرد است و در روایات از این افراد با عنوان «محدث» یاد شده است

2. گفته شده برخی از زنان طبق کلام قرآن برگزیده شده اند و این برگزیدگی از خصوصیات انبیاء الهی بوده است.

پاسخ این است که برگزیده بودن چه به لحاظ عقلی و چه نقلی دلیلی بر نبوت نیست. برگزیدگی به لحاظ عقلی به معنای داشتن یک مقام رفیع است، و لذا هر نبی برگزیده خداوند است اما هر برگزیده ای نبی نیست. شواهد نقلی هم همین مطلب را بیان می کند. در قرآن از جناب طالوت نام برده شده که برگزیده بودند اما دارای نبوت اصطلاحی نبودند: ﴿وَ قالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طالُوتَ مَلِكاً قالُوا أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنا وَ نَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَ لَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمالِ قالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاهُ عَلَيْكُمْ وَ زادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ وَ اللَّهُ يُؤْتي‌ مُلْكَهُ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ﴾[1] . این آیه بیان می کند که نبی کس دیگری بوده است و طالوت به عنوان ملک و فرمانروا انتخاب شده بود.

شاهد دیگر که برگزیده بودن و مقام والا داشتن ملازم با نبوت نیست، مربوط به جریان عاصف بن برخیا وزیر حضرت سلیمان (ع) است:﴿قالَ الَّذي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ أَنَا آتيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قالَ هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَني‌ أَ أَشْكُرُ أَمْ أَكْفُر﴾.[2] در آیه بیان شده که عاصف بن برخیا که علمی از کتاب را داشت این مقدار قدرت و توانمندی یافته بود. جالب است که در آیه دیگر آمده است: ﴿وَ يَقُولُ الَّذينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفى‌ بِاللَّهِ شَهيداً بَيْني‌ وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتاب﴾.[3] بر اساس روایات متعدد، مراد از کسی که همه علم کتاب را دارد و در این آیه بیان شده امیرالمومنین (ع) است.

شاهد دیگر حضرت لقمان (ع) است که طبق نظر بیشتر مفسرین، مقام حکمت داشتند نه نبوت. از نظر ابن عباس و قتاده و اکثر مفسرین لقمان حکیم بود اما نبی نبود. برخی مثل اکرمه و شعبی گفته اند مراد از حکمت در آبه که به ایشان داده شده همان نبوت است.

3. دلیل سومی که بیان شده اطلاق روایات طبقات انبیا است که ذکری از مرد یا زن بودن ندارد.

این دلیل هم پذیرفته شده نیست زیرا این روایات در مقام بیان مراتب انبیا است و نظری به مرد و زن بودن آنها ندارد و لذا حکمِ اطلاق ثابت کننده مدعای شما نیست (مورد اطلاق باید احراز شود). ثانیا دلیل بر خلاف هم داریم و آن همان آیه ﴿و ما ارسلنا الا رجالا﴾ است. و اینکه در این اطلاقات مساله رجلیت بیان نشده به جهت مسلم بودن آن بوده است.

4. دلیل چهارم این بود که در عهدین آمده است که از زنانی به عنوان نبی یاد شده است.

پاسخ اینکه اولا: سندا این مطلب اشکال دارد، زیرا فی الجمله می دانیم که تورات و انجیل تحریف شده اند. این علم اجمالی سبب می شود که بر روی هر مطلبی در آنها دست بگذاریم احتمال تحریف آن باشد، و لذا خودشان دیگر حجت نیستند و نیازمند حجت بیرونی است. آن حجت بیرونی یا قطعیات عقلی و یا نقل معتبر است. به خاطر همین است که درباره قرآن آمده است که هم مصدق کتاب های قبلی و هم مهیمن آنان است. مهیمن به معنای ناظر بودن است و دو معنا را می رساند: یکی اینکه تحریف هایی که در آن کتاب ها شده با قرآن فهمیده می شود، ثانیا نواقص آنها را قرآن جبران می کند.

تا اینجا این مطلب به دست آمد که بر اساس آیات قرآن، پیامبرانی که خداوند برای هدایت بشر مبعوث کرده است همه از مردان بوده اند. البته مراد نبوت مصطلح در علم کلام یعنی نبوت تشریعی است همان که می فرماید: ﴿كانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرينَ وَ مُنْذِرينَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فيمَا اخْتَلَفُوا فيه﴾[4] . اما نبوت انبائی مورد نظر نیست زیرا چنین مقامی برای زنان اشکالی ندارد و اصطلاحا محدث خوانده می شود.

 

کلام مرحوم طبرسی درباره تفاوت نبی و رسول

صاحب مجمع البیان امین الاسلام طبرسی در تفسیر آیه 52 سوره حج درباره فرق میان نبی و رسول بیان می کنند که هر چند نبی و رسول هر از نظر مفهومی متباین هستند اما از نظر مصداقی واحدند. ﴿وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِيٍّ إِلاَّ إِذا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطانُ في‌ أُمْنِيَّتِهِ فَيَنْسَخُ اللَّهُ ما يُلْقِي الشَّيْطانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آياتِهِ وَ اللَّهُ عَليمٌ حَكيمٌ﴾[5] . این آیه می فرماید شیطان در وجود و ذهن انبیا دخالت نمی کرده است، بلکه در آرزوی آنها که می خواستنند همه انسان ها هدایت شود القا می کند. بعد می فرماید خداوند مدافع پیامبران خویش است و نمی گذارد که شیطان به آرزوی های خود برسد. توضیح اینکه خداوند بشر را مختار آفریده است. این موجود با داشتن قوای شهوانی و غضبی و ... درصدری زیرش خواهند داشت. البته جبری نیست و به سوء اختیار است. آنچه مهم است این است که شیطان تماما به اهداف خود نمی رسد و در میان انسان ها همواره انسان های بر حق بوده اند.

مرحوم طبرسی می فرماید: چرا دو کلمه رسول و نبی با هم در آیه آمده است؟ این به خاطر وجود فایده ای است. کلمه رسول به معنای کسی که به سوی مردم فرستاده شده و کلمه نبی ناظر به مقام رفیع آنان است. همه انبیا این دو وجه را داشتد، پس تفاوت آنها شانی بوده است نه به لحاظ مصادیق. شاهد آن این است که در قرآن گاه به پیامبر فرموده است ﴿یا ایها الرسول﴾ و گاه ﴿یا ایها النبی﴾. کلمه نبی ناظر به حیث رفعت و کلمه رسول ناظر به حیث رسالت ایشان است.[6]

تما م کسانی که خداوند به عنوان پیامبر ارسال کرده است هم مقام نبوت داشتند و هم مامور به تبلیغ بودند. یان مطلب از دو آیه 213 بقره و آیه 25 حدید به دست می آید زیرا هر دو مربوط به نبوت عامه است و در یکی از کلمه رسول و دیگری کلمه نبی استفاده شده است.

کلام آیت الله جوادی درباره شارع احکام الهی

آیت الله جوادی در کتاتب منزلت عقل در هندسه معرفت دینی، در بحث شارع بودن پیامبر (ص) می فرماید: مقصود از روایاتی که ظاهر آنها شأن تشریعی برای انسان کامل معصوم است؛ نظیر «لولا أن أشق علی امتی لأمرتهم بالسواک مع کل صلاه»[7] . تفویض امر تشریع مستقل به آنها نیست، بلکه مراد آن است که خداوند به پیامبر (ص) حکمی را اعلام می کند و آن حضرت به جامعه ابلاع می نماید. تفکیک ما فرض الله از ما فرض النبی به این معنا است که واجباتی را خداوند مستقیما از طریق وحی قرآنی به مومنان ابلاغ کرده است و واجباتی را از طریق پیامبر و در قالب حدیث و نه آیه قرآنی به مردم ابلاغ کرده است. چنین نیست که پیامبر (ص) از پیش خود و بدون اعلام الهی واجب و حرامی داشته باشند. معصومین از نزد خویش چیزی را به عنوان دین خدا عرضه نمی کنند. آنها بازگو کننده اراده تشریعی خداوندند و هر چه ارائه کنند به الهام الهی است. دستورهای انبیا و اولیای خدا مطابق با دستور الهی و منبعث از وحی و الهام اوست.[8]

ادامه بحث انشاءالله در جلسه آینده بیان می شود.


[2] سوره نمل، آِه 40.
[6] مجمع البیان، مرحوم طبرسی، ج7-8.
[8] منزلت علی در هندسه معرفت دینی، آیت الله جوادی، ص46.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo