< فهرست دروس

درس کلام استاد علی ربانی‌گلپایگانی

1402/07/24

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: نبوت (حقیقت و خاستگاه پیامبری)، عدم انتخاب زنان به عنوان پیامبر

جمع بندی در تفاوت میان نبی و رسول

سخن در فرق میان نبی و رسول بود که این دو از نظر مفهومی با هم متباین هستند اما از جهت مصداقی چند دیدگاه در این باره بیان شده است: طبق دیدگاه مشهور این دو مصداقا متفاوت بوده و رابطه میان آنها عام و خاص مطلق است. درباره فرق آنها نیز چند وجه بیان شده است: برخی گفته اند رسول پیامبری بوده که صاحب شریعت بوده است اما انبیا اینگونه نبودند و یا رسولان پیامبران دارای کتاب آسمانی بودند اما انبیاء اینگونه نبودند. علامه طباطبایی در این باره وجه دیگری بیان کرده و معتقد است رسول، آن پیامبری بوده که علاوه بر حامل بودن احکام الهی و مامور بودن به ابلاغ، حامل پیامی بوده که حجت را بر مردم تمام می کرده است.

گفته شد با استناد به آیات قرآن کریم این نتیجه به دست می آید که هیچ کدام از این وجوه بیان شده صحیح نیست و نمی تواند از مختصات عده ای از انبیا بوده باشد. هدف پیامبران هدایت مردم و ابلاغ پیام های الهی به آنان بوده است و لذا ماموریت برای همه آنها بوده است. ﴿فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرينَ وَ مُنْذِرينَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتابَ بِالْحَق﴾[1] . ظاهر این آیه همچنین بیان می کند که همه انبیاء الهی دارای کتاب بودند. در مورد اینکه انبیاء غیر صاحب شریعت نیز رسول نامیده شده اند به این آیه استناد شد ﴿وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ إِسْماعيلَ إِنَّهُ كانَ صادِقَ الْوَعْدِ وَ كانَ رَسُولاً نَبِيًّا﴾. در این آیه بیان شده با اینکه حضرت اسماعیل صادق الوعد صاحب شریعت نبودند اما رسول خوانده شده اند. قرآن در آیه ﴿وَ لَقَدْ بَعَثْنا في‌ كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوت‌﴾[2] هم بیان شد که در هر امتی رسول فرستاده شده است و حجت با آنان تمام می شود: ﴿رُسُلاً مُبَشِّرينَ وَ مُنْذِرينَ لِئَلاَّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُل﴾[3] .

تا اینجا بیان شد که اقوالی که درباره تفاوت مصداق نبی و رسول بیان شده دلیلی ندارد و از نظر قرآن این دو مصداقا فرقی نمی کنند، یعنی عموم انبیا رسول بوده و عموم رسل نبی بودند. عمده هم دو آیه است:

آیه 25 سوره حدید: ﴿لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْميزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ﴾ و آیه 213 سوره بقره : ﴿كانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرينَ وَ مُنْذِرينَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فيمَا اخْتَلَفُوا فيهِ﴾.

حضرت امیرالمومنین (ع) در خطبه اول نهج البلاغه هم در این باره می فرماید: «وَ لَمْ يُخْلِ اللَّهُ سُبْحَانَهُ خَلْقَهُ مِنْ نَبِيٍّ مُرْسَلٍ أَوْ كِتَابٍ مُنْزَلٍ أَوْ حُجَّةٍ لَازِمَةٍ 114 أَوْ مَحَجَّةٍ قَائِمَةٍ رُسُلٌ لَا تُقَصِّرُ بِهِمْ قِلَّةُ عَدَدِهِمْ وَ لَا كَثْرَةُ الْمُكَذِّبِينَ لَهُمْ مِنْ سَابِقٍ سُمِّيَ لَهُ مَنْ بَعْدَهُ‌ وْ غَابِرٍ عَرَّفَهُ مَنْ قَبْلَهُ عَلَى ذَلِكَ نَسَلَتِ الْقُرُونُ و مَضَتِ الدُّهُورُ وَ سَلَفَتِ الْآبَاءُ وَ خَلَفَتِ الْأَبْنَاء»[4] : خداوند سبحان بندگانش را بدون پيامبر، يا كتاب آسمانى، يا حجتى لازم، يا نشان دادن راه روشن رها نساخت. پيامبرانى كه كمى عددشان، و كثرت تكذيب كنندگانشان آنان را از تبليغ باز نداشت، از پيامبر گذشته‌اى كه او را از نام پيامبر آينده خبر دادند، و پيامبر آينده‌اى كه پيامبر گذشته او را معرفى كرد. بر اين منوال قرنها گذشت، و روزگار سپرى شد، پدران در گذشتند و فرزندان جاى آنها را گرفتند

تفاوت نبی و رسول در روایات

در روایات، صاحب اصول کافی بابی با عنوان «باب الفرق بین النبی و الرسول و المحدث» در جلد اول ایجاد کرده و در آن چهار روایت آورده است که دو روایت آن دارای سند معتبر و صحیح است.

شهید مطهری درباره کتاب کافی و اینکه اولین کتاب خود را کتاب عقل قرار داده است می فرماید: «در اسلام و در متون اسلامى سخنانى فوق‌العاده بلند و عجيب درباره عقل گفته شده است. اولًا خود قرآن دائماً دم از تعقل مى‌زند. گذشته از اين، در اخبار و احاديث ما آن‌قدر براى عقل اصالت و اهميت قائل شده‌اند كه وقتى شما كتابهاى حديث را باز كنيد اولين بابى كه مى‌بينيد «كتاب العقل» است. مثلًا اگر سراغ اصول كافى برويد اولين بابى كه با باز كردن اين كتاب مى‌بينيد، كتاب العقل است. در اين كتاب العقل، احاديث شيعه از اول تا به آخر به حمايت از عقل برخاسته است».[5]

وحی در قرآن کریم کاربردهای مختلفی دارد، مثل ﴿اوحینا الی السماء﴾ و یا ﴿اوحی الی النحل﴾ و نیز ﴿اوحینا الی ام موسی﴾ و﴿اوحینا الی الحواریین﴾. یکی از مشهورترین و بیشترین کاربردهای آن وحی به انبیا الهی است. اکنون سوال این است که وحی به انبیا چه ویژگی داشته که با سایر اقسام وحی تمایز پیدا می کند. روشن است که این تفاوت به لحاظ فاعلی نیست، زیرا در همه اینها فاعل خدای متعال است. به لحاظ قابلی هم در مقایسه با اولیاء الهی، باز فرقی نمی کنند. آیا این فرق به لحاظ محتوای وحی درباره انبیا با غیر انبیا است و یا مربوط به کیفیت ارتباط است، در این باره به کتاب «وحی شناسی» مراجعه شود.

روایت کافی چنین است: « عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ كانَ رَسُولًا نَبِيًّا مَا الرَّسُولُ وَ مَا النَّبِيُّ قَالَ النَّبِيُّ الَّذِي يَرَى فِي مَنَامِهِ وَ يَسْمَعُ الصَّوْتَ وَ لَا يُعَايِنُ الْمَلَكَ وَ الرَّسُولُ الَّذِي يَسْمَعُ الصَّوْتَ وَ يَرَى فِي الْمَنَامِ وَ يُعَايِنُ الْمَلَكَ قُلْتُ الْإِمَامُ مَا مَنْزِلَتُهُ قَالَ يَسْمَعُ الصَّوْتَ وَ لَا يَرَى وَ لَا يُعَايِنُ الْمَلَكَ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِيٍّ وَ لَا مُحَدَّثٍ»[6] : زرارة گويد از امام باقر (ع) در باره قول خداى عز و جل كه فرمايد «و او رسول بود و نبى» سؤال كردم: رسول چيست و نبى چيست؟ فرمود: نبى كسى است كه در خواب ميبيند و صدا را ميشنود و فرشته را نمى‌بيند و رسول كسى است كه صدا را مى‌شنود و در خواب مى‌بيند و فرشته را هم مشاهده ميكند، عرض‌كردم: امام در چه پايه است؟ فرمود صدا را ميشنود ولى نه در خواب بيند و نه فرشته را مشاهده كند سپس آيه (52 سوره 22) را قرائت فرمود «پيش از تو هيچ رسول و نبى و محدثى نفرستاديم» (مگر اينكه وقتى قرائت كرد شيطان در قرائتش القا كرد- كلمه محدث در قرآن نيست و از تفسير امام است).

روشی که شهید مطهری در بررسی وحی در پیش گرفته روش بسیار جالبی است. ایشان با اینکه خودشان فیلسوف هستند اما در اینجا از فلاسفه جدا شده و می گویند: در باب وحی آنچه فلاسفه گفته اند فرضیه ای است، اما در میان فرضیه های گفته شده بهترین است، اما فلاسفه آن وحیی که در باب نبوت است را بیان نکرده اند. روش بهتر این است که ابتدا وحی را از فرستنده و گیرنده آن مورد بررسی قرار دهیم و ببینم که آنان درباره وحی چه گفته اند، آن گاه ببینیم نظرات دیگران با آن چگونه است.

نسبت بین نبوت و مرد بودن

گفته شده نویسنده کتاب مسیر پیامبری این اشکال را به دیدگاه رایج که پیامبری را فعل الهی می داند، مطرح کرده بود که نمی شود ارسال پیامبران توسط خداوند صورت گرفته باشد، زیرا نیمی از مخاطبین مرد هستند و لااقل باید تعدادی از انبیاء زن می بودند و الا خلاف عدالت بود، و چون چنین نیست معلوم می شود که پیامبری امری بشری است نه آسمانی.

در این باره ابتدا بررسی شد که بر اساس قرآن و روایات آیا اساسا پیامبری زنی بوده است یا نه؟ پاسخ منفی است و گفته شد یگانه دلیل معتبری که در این باره می توانیم بیاوریم این آیه است که در سه جا بیان شده است : ﴿و ما ارسلنا من قبلک الا رجالا﴾ در این آیه از حصر و استثنا استفاده شده است که از محکم ترین ادوات حصر است و بیان می کند که انبیاء منحصر در رجال بوده اند.

برخی گفتند کلمه رجال در آیه بالغ بودن انبیاء را هم نشان می دهد اما اشکال شد که قرآن از رسالت حضرت عیسی (ع) و حضرت یحیی (ع) در کودکی یاد می کند. برخی برای حل این اشکال میان نبی و رسول فرق گذاشتند که پاسخ آن بیان شد.

عده ای قائل شده اند که پیامبر زن هم داشته ایم و به بعضی آیات و رویات استناد کرده اند. در این باره کتابی هم به عنوان زن و پیام آوری نوشته شده است. انشاء الله در جلسات آینده به این مساله می پردازیم.


[5] مجموعه آثار، شهید مطهری، ج23، ص185 - 186.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo