< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

1400/09/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بررسی دیدگاه رئالیسم انتقادی

خلاصه مباحثی که درباره رئالیسم مطرح شده

سخن در باره رئالیسم انتقادی بود. خلاصه ای از مباحثی که تاکنون بیان شد از این قرار است:

ثبات یا نسبیت معرفت

موضوع بحث در اینجا این بود که آیا در حوزه معرفت، ثبات حاکم است یا نسبیت؟ توضیح لازم در اینجا اینکه نسبیت حداقل در دو معنا به کار می رود:

1. آنچه برای فردی معرفت و حقیقت به شمار می رود برای دیگری معرفت حقیقی به شمار نرود. یا آنچه برای یک فرد در یک زمان معرفت و حقیقت است در زمان دیگر نباشد. این معنا دو سویه دارد: نسبیت نسبت به افراد مختلف و نسبیت در مورد فرد واحد در دو زمان.

نسبیت به این معنای از نظر رئالیسم باطل است، چون برای انسان معرفت هایی وجود دارد که ثابت است و گذشت زمان تحولی در آنها ایجاد نمی کند، مانند اینکه: حاصل جمع دو و دو چهار است؛ مثلث دارای سه زاویه است؛ سلب یک چیز از خودش محال است؛ عدد چهار زوج و عدد سه فرد است؛ مجموع زوایای مثلث برابر با دو قائمه است؛ کل از جزء خودش بزرگتر است؛ زمین کروی است و در مدار خاصی حرکت می کند. این معرفت ها وقتی برای انسان حاصل شود به یک نقطه اشباع می رسد و دیگر تحولی در آنها رخ نمی دهد.

2. آنچه برای انسان در مورد واقعیت های جهان حاصل می شود همواره محدودیت دارد. یعنی چیزهایی کشف و چیزهایی پنهان می ماند. این نسبیت در رئالیسم پذیرفته شده است.

حوزه های مختلف رئالیسم

نکته دوم این بود که رئالیسم حوزه های مختلفی مانند فلسفه، ادبیات، سیاست و ... دارد. آنچه در اینجا مورد نظر است مربوط به فلسفه است. در این حوزه رئالیسم دو کاربرد دارد: نئومینالیسم. در این باره این بحث مطرح است که آیا کلی وجود عینی دارد یا تنها وجود لفظی دارد؟ نئومینالیست ها به وجود اسمی و لفظی قائل بودند اما قائلین به رئالیسم معتقد بودند کلی ورای لفظ واقعیت دارد (یا واقعیت آن مجزای از مصادیق است یا در ضمن مصدایق آن است).

کاربرد دیگری آن این است که علاوه بر ادراکات و صور ذهنی ما واقعیت هایی وجود دارد و آن واقعیت ها فی الجمله قابل شناخت هستند. البته گاه دچار خطا می شویم اما راه برای شناخت معرفت های صحیح وجود دارد.

رئالیسم علمی

رئالیسم در یک اصطلاح به رئالیسم علمی شناخته شده و آن به این است که علاوه بر واقعیت هایی که مشاهده می شود واقعیت هایی در همین نشئه وجود دارد و علم تجربی آنها را قبول دارد، بلکه از پذیرش آنها در تبیین واقعیت های مشاهده پذیر استفاده می کند. مانند اعتقاد داشتن به واقعیت اتم و ذرات ریزتر از آنها. این واقعیت ها هر چند امکان تجربه حسی در مورد آنها نیست، اما واقعیت آنها نزد دانشمندان مسلم گرفته شده و از آنها در تبیین مشاهده حسی استفاده می شود.

رئالیسم ساده و رئالیسم علی

رئالیسم ساده و مستقیم به رئالیستی گفته می شود که ذهن انسان در مواجهه با واقعیت های عالم همانند آینه عمل کرده و نقش گنش گری و فعال ندارد. گفته شد این تلقی از رئالیسم نادرست است و ذهن انسان همانند آینه نیست بلکه در تحقق ادراکات و صور ذهنی فعالیت دارد. این مربوط به حوزه تصورات بود. در حوزه تصدیقات نیز رئالیسم ساده به این معنا است که ذهن در نظریات علمی نقش خلاقیت ندارد و صرفا مشاهده می کند. بیکن و هیوم درباره نظریه های علمی چنین دیدگاهی داشتند. اما این دیدگاه هم نادرست است، و اینگونه نیست که قوانین علمی به این صورت باشد که از انباشت مشاهده به دست آمده باشد بلکه در مورد حوادث گوناگون فرضیه هایی وجود دارد و دستگاه ذهن انسان فرضیه پردازی می کند و بر اساس انتظاراتی که از پژوهشگر دارد دست به گنش گری و یک نقش فعال می زند.

بنابراین رئالیسم ساده چه در تصورات و چه تصدیقات قابل قبول نیست و آنچه صحیح است رئالیسم علی و بازنما است. آنچه به صورت مستقیم مورد ادراک ما قرار می گیرد تصورات ذهنی است. اما این تصورات حاکی و بازنما هستند و واقعیت های خارجی نقش علیّ دارند. مثلا اگر برگ درختی را سبز تصور می کنیم بدان خاطر است که آن برگ در خارج سبز است. و آن برگ سبز علت این تصورت ذهنی برای ما است.

برخی از فلاسفه در بازنمایی اشیا برای ذهن میان کیفیات اولیه و ثانویه فرق گذاشته و گفته بودند برخی از خواص اشیا واقعیت دارد و پاره ای را ذهن انسان می سازد. آنچه واقعیت دارد مربوط به کیفیات اولیه و آنچه مربوط به ذهن است مربوط به کیفیات ثانویه است. گفته شد این دیدگاه هم از سوی برخی متفکران غربی و هم متفکران اسلامی مانند شهید مطهری نقد شده است. اینان گفته اند اگر ذهن انسان بدون اینکه تماسی با واقعیت داشته باشد چیزی بسازد، چه بسا در مورد کیفیات اولیه نیز همین گونه باشد، لذا این تفکیک قابل قبول نیست.

دیدگاه دیگری که در این باره مطرح شد تشکیک در بازنمای صور ذهنی از واقعیت های خارجی بود. جان لاک این دیدگاه را برگزیده و در این باره ادله اقامه کرده است که مورد نقد و بررسی قرار گرفت.

رئالسیم انتقادی باسکار

گفته شد در کنار رئالیسم کلاسیک از رئالیسمی با عنوان رئالیسم انتقادی یاد شده است. ابتدا این دیدگاه توسط روی باسکار (1944- 2014) مطرح شده است. وی این اندیشه را در مقابل کسانی که در ادراکات همه نقش ها را به انسان می دهند مطرح کرده تا بیان کند خود جهان نیز در ادراکات نقش آفرین است.

رئالیسم انتقادی وی چند مؤلفه دارد:

    1. علاوه بر صورت های ذهنی، واقعیت هایی در عالم خارج از ذهن وجود دارد.

    2. در عالم طبیعت علاوه بر آنچه تجربه حسی می کنیم واقعیت هایی است که در شناخت عالم تاثیر گذار است.

باسکار در تبیین دیدگاه خود به رئالسیم استعلایی قائل شد یعنی معتقد بود باید به امر متعالی و فراتجربی قائل باشیم. کانت آن امور استعلایی را در ذهن جستجو می کرد اما باسکار در عالم عین دنبال آنها بود.

ادامه بحث انشاءالله در جلسه آینده بیان می شود.

﴿.....﴾ اللهم صل علی محمد و آل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo