درس خارج فقه استاد سید صمصام الدین قوامی
98/11/01
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: فقه الاداره/فقه التخطيط /كيفية خلق الاتساق و الانسجام في البرنامج / كيفية إنشاء الارتباط و العلاقه بين عناصر البرنامج
سئوال:چه عناصری و چگونه در برنامه به انسجام در میآیند؟
عناصر یک برنامه کدامند؟
پاسخ:در پاسخ میتوان از هدف و راه رسیدن به هدف به عنوان دو عنصر اصلی برنامهساز نام برد.
سئوال:اما عناصر درونی یک برنامه چیستند؟
پاسخ:این عناصر اقتضایی است و مربوط به هر موضوع و مسائلی متفاوت است.
1-مثلا: عناصر یک خدمت عبارتند: از خادم، مخدوم، مستخدم، بذل، توقع، استخدام و نوع خدمت ....
2-عناصر برنامه درسی عبارتند از: اهداف، محتوا، موادآموزشی، راهبردهای یاددهی، یادگیری، زمان، فضا، ضرورت و نیاز؛ روشهای یاددهی، نقش معلم؛ ارزشیابی؛ مواد و منابع؛ فضا و زمان
3-هشت عنصر اصلی برای برنامه بازاریابی سالانه موفق که میتواند از دنیای همیشه در حال تغییر کانالها و تکنولوژیهای بازاریابی در امان بماند: «ما به عنوان یک سازمان که و چه هستیم؟ موفقیتها و شکستهای سال گذشته، اهداف رشد کلی و اهداف بازاریابی، بودجه سالانه در سه بخش اصلی سبد سنتی، دیجیتال و متغیر، انتظارات مشخص برای همکاری بین فروش و بازاریابی، مجموعهای از قواعد و قوانین برای چگونگی انتخاب کانالهای بازاریابی، برنامه نظارت و تحلیل بازاریابی مفصل، حوزه خاص فعالیت شما و شخصیت خریدار هدف».
4-عناصر اصلی برنامه درسی تربیت شهروند جهانی در دوره ابتدایی نظام آموزشی ایران در قالب 9 مقوله کلی شامل: ضرورت و نیاز؛ اهداف؛ محتوا؛ روشهای یاددهی-یادگیری؛ نقش معلم؛ ارزشیابی؛ مواد و منابع؛ فضا و زمان ارائه شدهاند.
با عناصر برنامهریزی در درس، بازاریابی، خدمت و ... آشنا شدیم. این عناصر باید در برنامهریزی به یکدیگر پیوسته و وابسته باشند.
مثلا در برنامهریزی ایمنی مفهوم «خطر» ماده و مدل اصلی است که یک مفهوم پیوسته میباشد. خطر به معنی ریسک، تهدید، که همه باید از آن ایمن باشند، برای این ایمنی لازم است که خطر به یک مدل مفهومی تبدیل شود. خطر مثل بیماری است که مبنای برنامهریزی سلامت است، که باید تقوای لازم را نسبت به آن داشت. آنچه با معنای خطر در هم آمیخته است، آسیب است. آسیبشناسی، آسیبپذیری، پیشگیری، مقابله، گریز، ستیز، مواجهه – ابزار – روش، ایمن کننده، لوازم ایمنی، مهارت، زمان خطر، و ... حال باید این روشها را سنجید. اقسام خطر حریق، سقوط، خود کشی، انهدام، ریزش، رانش، شکستگی، و اینهاست. برنامه حول این هسته مرکزی ادامه پیدا میکند. پیشگیری از خطر، مقابله با خطر، مخاطره - آشنایی با خطر، خطرپذیری، خطرناکی، آموزش، مهارت و.... . صاحب نظران خطر را پیش آمد احتمالی و اتفاقی میدانند که زیانبار است و نباید عمدی و حتمی باشد. قانونگذار سعی میکند این مدل مفهومی را پالایش کند و تعریفی جامع و مانع از آن بدست دهد. وقتی این مفهوم به خوبی تحدید شد پیوسته و منسجم شد، آماده انتشار میشود و با پیوستگی خود نشر مییابد. لذا فرآیند ایمنی به مثابه یک برنامه برای رفع و دفع این خطر پردازش میشود.
همین نقش را «یادگیری» به عنوان یک مدل مفهومی اولیه در برنامهریزی درسی بازی میکند. یادگیری چیست؟ باید عناصر این مفهوم را خوب تعریف نمود حد و رسم آن را مشخص نمود.
مفهوم اولیه در تجارت و کسب و کار «بازار» است که «نفس واحده» برنامه کسب و کار میباشد. لذا باید این مفهوم را خوب کاوید. مرکز و کانون برای انتشار برنامه قرار داد. همه این مباحث بر مبنای این آیه شریفه است که «يا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً كَثيراً وَ نِساءً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذي تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلَيْكُمْ رَقيبا» جامعه بشری از نفس واحده منبث تداوم مییابد و شکل میگیرد که دانه و بذر اولیه است و به ارحام و جامعه انسانی تبدیل میشود. با همان پیوستگی و وابستگی و انسجام، روش برنامهریزی برای اداره خوب جامعه انسانی این است که اداره نفس واحده که همان تدبیر نفس است. به خوبی پردازش شود. نیازهای ثابت و متغیر او سنجیده شود و برای سعات این فرد به کمک عقل و نقل برنامهریزی شرعی شود. این برنامه عینا برای اداره منزل و مدینه هم تکافو میکند. آنچه مهم است شناخت و تحدید نفس واحده اولیه به عنوان یک مدل مفهومی است.
نفس واحده در هر برنامه به حسب آن تغییر میکند. همان طور که گفته شد در مدل مفهومی «خطر» در برنامهریزی ایمنی و مدل مفهومی «یاد گیری» در برنامهریزی درسی، مدل مفهومی بازار در برنامهریزی کسب و کار و.... باید تحدید و منسجم شوند و مرکزی برای انبثاث و انتشار گردند.
روش برنامهریزی مبتنی بر مبنای ارزشی نظام احسن در ضلع انسجام به عنوان یکی از سه ضلع که دارای عناصر پیوستگی و وابستگی و.. است؛ شکل میگیرد.
به مظر میرسد «مفهوم بازار» را که نقش «نفس واحده» اولیه را در انسجامبخشی به برنامه کسب و کار را بازی میکند را به عنوان نمونه مفصلتر نگاه بیندازیم. «بازار مکان و یا موقعیتی است که در آن، خریداران و فروشندگان، کالاها و خدمات و منابع را خرید و فروش میکنند. برای هر کالا، خدمت یا منبعی که در اقتصاد خرید و فروش میشود، بازاری وجود دارد.» این یک تعریف معروف است در هر حوزهای از معرفت پای تعریف که پیش میآید «جنگلی از تعاریف» پدیدار میشود و بلافاصله نقد به مانعیت یا جامعیت این تعاریف وارد میگردد. همین آشفتگی یعنی عدم وجود پیوستگی و وابستگی و هم افزایی در عناصر تعریف که کشف از عدم انسجام میکند. لذا این مفهوم که هسته اولیه و نفس واحده است، باید دارای ترابط و پیوستگی و برخوردار از جامعیت و مانعیت شود تا منبع و منشاء انبثاث و انتشار درختواره برنامه کسب و کار شود. حال همین تعریف را اگر نگاه اولیه بیندازیم، دارای عناصر ذیل است:
1-مکان و موقعیت
2-خریدار و فروشنده
3-کالا و خدمات و منابع
4- خرید و فروش
باید این تعریف دقیقتر شود و از عقل و نقل و کتاب نفیس مکاسب یا متاجر استفاده شود. نباید عجله نمود. البته باید تعریف منسجم را به کار گروهی وا نهاد تا از دیدگاههای عقلایی نیز بهرهمند شوند. بعد تا توسعه این مدل در بازار مشترک جهانی و اسلامی همین تعریف مبنای انسجام بخشی به درختواره کسب کار بشود. تا با این روش بازار به مدل نظام احسن مبدل گردد.
این روش انبثاثی را به کمک وحی استنباط کردیم و به حوزه برنامهریزی کسب و کار تقدیم میکنیم که روشی مبتنی بر مبنای ارزشی نظام احسن رویش یافته است. والله العالم