درس خارج فقه استاد سید صمصام الدین قوامی
98/10/22
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: فقه الاداره/فقه التدبیر (فقه برنامه ریزی) /نظرية التخطيط (نظریه برنامه ریزی)
مبانی ارزشی/مبنای ارزشی متخذ از مبنای بینشی معاد/برنامه ریزی آخرت پژوه
با ترتیبی که گذشت، باید الگوی معصوم در برنامهریزی، مورد استنباط و تبعیت محض قرار گیرد تا برنامههای بشری تامین کننده سعادت بشری باشند.
نکته مهم، حضور زنده معصوم در همه زمانها و مکانها است. باید از فیض دائمی او در برنامهریزی به هر طریق بهرهمند شد.
در ادامه میافزائیم:
مبنای ارزشی آخرتگرا در برنامهریزیمبنای ارزشی دیگر مبنای رویش کرده از «مبنای بینشی معاد وآخرت گرایی» است. باور به امتداد بینهایت هستی و فرصت تمام نشدنی رشد و تعالی انسان، تکامل همواره حیات، اعتقاد به خلود و جاودانگی در تنعم، رجوع قطعی به سوی معبود حقیقی، محاسبه در محکمه او، اعتقاد به کارنامه ثبت شده و دقیق اعمال، شفافیت نامه اعمال و دیدن نتیجه عمل به صورت جنت و حور و طیور، اعتقاد به اینکه خداوند هیچ عملی را در آخرت تباه نمیکند و پاداش عمل صالح را چندین برابر میدهد، باور اینکه لقاء پروردگار لذتبخشترین لحظههاست، اعتقاد به اینکه رضوان خدا بزرگترین نتائج زندگی طولانی و ممتد بشری است و این رضوان حاصل راضی کردن خداوند و راضی بودن به رضای او در همه امور تلخ و شیرین بوده است، این که این حیات با نشاط و لذیذ و همیشگی و بیخستگی و بدون افسردگی و فرسودگی ناشی از ترک لذتهای فانی و کاذب بوده است، این همان چشم انداز و افق اعلایی است که در نیات و جانها وجود داشته است. از سوی دیگر اعتقاد به آتش سوزان ندامت و حسرت که حاصل بیمبالاتی و بیدقتی در تولید عمل بوده، نتیجه عدم مراقبت از اعمال و عدم تحققشان در چارچوب تکالیف ربانی، محصول اهمال کاری و بتفاوتی نسبت به فرامین و مطالبات خداوند و غفلت از آخرت و عاقبت امور بوده است، اینکه فراموشی خدا به فراموشی خود انجامیده و عاقبتی نکبتبار را باعث گردیده است و حیوه طیبه خالده را به خلود در نار و عار بدل نموده است و ... خلاصه باور به این که این دو نتیجه معکوس از همین جهان نشات یافته است و ما هستیم که با اعمالمان به این دو سامان لذت و ذلت منتهی میشویم، شجره طوبی یا زقوم برداشت از کاشت خودمان است. سازمانیها را وادار میکند تا برنامهریزی خود را در افق آخرت پردازش نمایند و در هر طرحی این مدت بلند و بیپایان را لحاظ نمایند، زمانبندی تولید برنامه را مطابق معاد تنظیم نمایند، اهداف برنامه را تامین آخرت و سعادت ابدی آن قرار دهند، راهبردها، رسالتها، ماموریتها، سیاستها، آرمانها، راه حلها، اقدامات و تمامی فصول و اصول برنامهریزی را با رنگ و آهنگ مسیر و مصیر معاد شکل دهند. اهداف دنیوی و سوداگرانه و زودگذر را هدف برنامهریزی ها مقرر و مقدر نکنند، خوب دقت کنند که حرکت خود را در صراط مستقیم، تحقق دهند صراطی که منتهی به سدره المنتهی و جنه الماوی است «مدیریت زمان» را که اساس و اسکلت هر برنامهریزی است با زمان آخرت کوک نمایند و «مدیریت آینده » را بر مبنای ایده معاد بپردازند، آن آینده درخشان و معقول را از هم اکنون مدیریت کنند و بدانند «آینده پژوهی» جز با موضوع قطعی معاد عیاری ندارد. کدام آینده باید مورد پژوهش قرار گیرد؟ آینده آخرت با تمام عرض و طولش که با وحی و عصمت برای اولوالالباب ترسیم شده، باید مورد کاوش دائمی قرار گیرد؟ در پژوهشگاههای علوم انسانی مورد بازخوانی باشد استراتژیستها چه استراتژی اهم از این سرنوشت محتوم را میتوانند لحاظ کنند که عقل و نقل آن را تایید و به گونهای شفاف ترسیم کردهاند.
عبارات معنوی و ارزشی فوق تار و پود «مبنای ارزشی آخرت گرایی در برنامهریزیها» را بیان میکند که در کنار مبانی ارزشی نظام احسن و اتقن و تاسی از معصوم مثلث ارزشمند برنامهریزی را تشکیل میدهند که به گونهای هم افزا عمل میکنند و سعادت ابدی سازمان و انسان را تامین مینمایند.
وقتی به تعریف برنامه دقت دوباره نماییم که مرکب از «تعیین هدف» و «تعیین راه برای وصول به هدف» است با قرار دادن مبنای ارزشی آخرتگرا به عنوان پایهکار، لاجرم هدف را آخرت و راه را صراط مستقیم و راهنما و مشاور را معصوم و مقررات راهنمایی و رانندگی را وحی قرار دهیم، مواجه با دقیقترین و منتجترین برنامهریزیها خواهیم شد.
نتیجه این که مبنای ارزشی آخرتگرا و اصول و فصول آن باید مورد استنباط دقیق قرار گیرد. (که البته به عنوان اصل موضوعی بحث کافی در آن انجام گرفته است) والگوی آیندهپژوهان قرار گیرد (والله العالم).