درس خارج فقه استاد سید صمصام الدین قوامی
98/10/16
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: فقه الاداره/فقه التخطيط /مبانی ارزشی / اصل اتقان در مقایسه با اصل احسان
همان طور که قاعده احسان با شرور عالم سازگار بود، قاعده اتقان و نظام اتقن هم با بحث تخریب و فروپاشی سازگار است. به این معنا که سوخت و ساز دارد و دچار مرگ و حیات است. که هر دو مخلوق خدا به عنوان طراح نظام اتقن است. (خلق الموت و الحیات) گاهی از آن به متابولیسم یاد میکنند. این که هر حیاتی دارای مماتی است، یعنی دارای دوره انتقال به حیات جدید و نو شدن دائمی است. مانند: تاریخ مصرفها کالاها که با تاریخ تولید آنها باید مدیریت شود. در یک فرآیند در آید و فرآیند اتقان اطلاق شود. لذا اتقان تخریب مدیریت شده را هم شامل میشود. یعنی بدون تخریب هدایت شده و مدیریت شده آفرینشها و خلقها، متقن نیستند. باید اَمد و اجل هر محصول و مخلوق، تعیین گردد تا تخریب گردد تا به شکلی نوین درآید و اتقان محصول حفظ شود؛ چرا که طبیعی است محصول نوزایش با حفظ استانداردهای لازم از درجه اتقان بیشتری برخوردار است. بدیهی است که نواقص قبل را ندارد و با تجربه قبلی احیا شده است مانند: بافت فرسودهای که تخریب میشود تا بافت جدید و دارای اندازههای نوتر و بهتری عائد شهر و دیار شود. شهرها این گونه نو میشوند و با ابعاد مدنیت جدید سازگار میشوند خانهها از معماری و مهندسی و مصالح محکمتر و امکانات زیستی بهتر برخوردار میشوند. البته در این فرآیند مرگ و حیات باید اصول اتقان مراعات شود، بعنوان مثال: بدن هم که دارای سوخت و ساز دائمی در سلولها است، قابل توجه است. لذا با الگوگیری از صنع متقن خدا -با تکیه بر تفسیر المیزان - به این نتیجه رسیدیم که «لدوا للموت و ابنوا للخراب و اجمعوا للفناء» یعنی فرآیند تولید برای مرگ و تخریب، جمع شدن برای متفرق شدن، فرایند اتقان را تشکیل میدهد.
با این دیدگاه در برنامهریزیهای سازمانی اصل اتقان و نظام اتقن اقتضاء میکند که نوآوری و نوزایی و اصطلاحا رنسانس را در خط آفرینش و تولید مورد ملاحظه قرار دهیم. یک اتومبیل را در نظر بگیرید، برای آن باید تاریخ مصرف و تاریخ پایان مصرفش تعیین شود تا عملیات تخریب و سپس بازیافت آن شروع شود. تا به محصول بهتر و محکمتری تبدیل شود. مدلهایی جدیدتر، زیباتر، محکمتر و بهتر. در بافت فرسوده و فسیل شده توقف نداشته باشیم. راکد و ایستا ماندن، فرد را عقب مانده و در مانده میسازد. البته باید بر خرابهها عمارتی نو ساخت، لذا سازمانهایی که فکر میکنیم جامده هستند، مانند حرکت ابر دارای حرکت جوهری و انتقالی هستند. مانند: مرگ و حیات بدن و زمین و شهر که تدریجی انجام میشود و آثار باستانی که عمدا حفاظت میشوند، خود گویای تغییر، تطور و تحول است.
تطور در زبان محاوره که هر نسل ادبیات و لحن جدید مییابد، پدرانی که میمیرند و فرزندانی که میآیند و مدیرانی که میروند و مدیران جوانی که میآیند همه و همه نمونههایی از فرآیند اتقان با مدل و الگوگیری از المیزان است.
با این تفسیر جوانگرایی در منابع انسانی در سازمانها توجیه میشود که حفظ اتقان در سازماندهی و برنامهریزی با آن تلازم دارد. سازمان را دائما از حیات و نشاط نوین برخوردار میسازد.
شاید گردش قدرت در دنیای سیاست هم مطابق قاعده اتقان باشد.با این دیدگاه قاعده اتقان از قاعده احسان کارکرد متمایزی پیدا میکند، البته میتواند مکمل آن باشد. در آنجا (نظام احسن) از انسجام، کمالیابی و اتمیت سخن گفته شد و این جا از احیاء و امات دائمی بحث است که منافاتی با هم ندارند. انسجام متقن؛ یعنی قطعات و اجزاء مداوما نو شوند و جدید گردند تا منسجمتر شوند. اصلاح و احیاء دائمی، روند کمالیابی را معنادار میکند و اتمیت هم نگاه نوین ارائه میدهد. یعنی اکملیت و اتمیت در فرآیند اتقان و نوزایی باید تعریف شود. نظام اتم و اکمل نظامی راکد و جامد نیست و نمیتواند این گونه باشد. لابد نظام احسن ربانی هم از این اتقان و نوزایی برخوردار است که رمز بقاء آن است. شاید فلسفه نزول قرآن در هر شب قدر مبتنی بر نظام اتقن است که هر نسلی ظرفیت فهم بهتری از قرآن نسبت به نسل قبل دارد.
پس نظام احسن و نظام اتقن، هم پوشان و هم افزا هستند. نظام احسن نیاز به نوزایی دائمی دارد، تا به نظام اتقن تبدیل شود. لذا شور و نشاط حیات و بقاء و اینکه «کل یوم هو فی شان» هم معنای بهتری را به ادراک میرساند.
اتقان لزوما به معنای استحکام نیست، بلکه به معنای بروز شدن و روز آمدی است. مانند: درختی که هر سال میوه نو میدهد (توتی اکلها کل حین باذن ربها) که همان فرآیند نوآوری است که بدون آن سازمانها از رده رقابت خارج میشوند و مرده شمرده میشوند. تلفنهای همراه که سریع از رده خارج میشوند و اصطلاحا تاریخ مصرف آنها تمام میشود. اما اینکه نظام اتقن ربانی دارای چه ویژگیهایی است و چگونه تحقق مییابد نیاز به دقت بیشتری دارد (ادامه دارد).