< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید صمصام الدین قوامی

98/09/13

بسم الله الرحمن الرحیم


موضوع:
فقه الاداره/فقه برنامه ریزی /

فقه برنامه‌ریزی- پردازش نظریه برنامه‌ریزی

مبانی ارزشی – نظام احسن – نظر مختار

نظام احسن که مبتنی بر قاعده‌تکوینی و تشریعی احسان که دارای انسجام درونی کمال جویی و اتمیت است، نظامی که همه مشارب و مکاتب فکری او را قبول کرده‌اند اعم از عرفا، حکماء و مفسران و در نگاهی متفاوت باید گفت:

اولا: نظام است، ثانیا احسن است.

اثبات نظام: وحدت و انسجام پیوستگی ارتباط اجزاء تاثیرگذاری هماهنگی مشهود ابعاد مختلف مرتبط.

اثبات احسنیت: بیشترین انرژی صرف اثبات احسنیت خلق و خلقت شد، که از احسن‌الخالقین، احسن‌المخلوقیین صادر می‌شود و....

ما باید بر اثبات نظام هم سرمایه بگذاریم. خداوند نظام‌ساز است و طراح نظام است؛ چون احد و واحد و فرد است.

نظام و سیستم تعریف دارد.[1] آیا این جهان به شکل نظام است؟ یا می‌توان احسن بود ولی نظام و منظومه نبود؟ در برهان نظم[2] می‌توان استفاده نمود که این جهان منظم است. پس ناظم دارد. آیا نظام‌مندی آن مفروغ عنه است؟ بداهت دارد یا برهان، عرفان و قرآن می‌خواهد؟ عرفان درک و نظم می‌کند (عرفان) پراکندگی و گسیختگی و بینظمی یک نقص است. اجزاء پراکنده و انبوه شده، دپو شده نقص است و خدا منزه از نقص است (برهان) و قرآن هم اثبات نظام می‌کند﴿ما تَرى‌ في‌ خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ‌ تَفاوُتٍ‌ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرى‌ مِنْ فُطُورٍ﴾[3]

    1. ﴿لاَ الشَّمْسُ‌ يَنْبَغي‌ لَها أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَ لاَ اللَّيْلُ سابِقُ النَّهارِ وَ كُلٌّ في‌ فَلَكٍ يَسْبَحُونَ﴾[4] نظم در منظومه شمسی که هرکدام در جای خود است.

    2. « ﴿يُسْقى‌ بِماءٍ واحِدٍ ...﴾[5] ( یعنی قطع متجاورات از یک وحدت برخوردارند ) و وحدت مساوی نظم است و نظام و کثرت بی وحدت نیست.

    3. ﴿إِنَّ في‌ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ الْفُلْكِ الَّتي‌ تَجْري فِي الْبَحْرِ بِما يَنْفَعُ النَّاسَ وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماءٍ فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فيها مِنْ كُلِّ دابَّةٍ وَ تَصْريفِ‌ الرِّياحِ‌ وَ السَّحابِ‌ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُون‌﴾[6] در باران ، فلک و کشتی و ابر و احیاء و تصریف الریاح و السحاب المسخر بین السماء و و ما انزلنا من السماء من ماء که در سوره بقره آمده است اصرار بر القاء یک نظم است که پیوستگی و ارتباط و تنسیق را می‌رساند.

    4. ﴿أَنَّا صَبَبْنَا الْماءَ صَبًّا * ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقًّا * فَأَنْبَتْنا فِيها حَبًّا * وَ عِنَباً وَ قَضْباً * وَ زَيْتُوناً وَ نَخْلًا * وَ حَدائِقَ غُلْباً * وَ فاكِهَةً وَ أَبًّا * مَتاعاً لَكُمْ وَ لِأَنْعامِكُمْ﴾[7] یک فرآیند ذخیره سازی آب و آن هم از تبخیر که یک سیکل است و بعد بارش و احیاء و انبات و رویش و هماهنگی تا تولید متاع و منفعت بشود.

    5. عادیات، ذاریات، ناشطات، مدبرات، صافات، زاجرات، مرسلات، ملقیات، ... که حاکی از یک تلاش منظم و هماهنگ و بدون تداخل و تعارض است. همه حاکی از نظام‌مندی ملائکه است.

    6. ﴿ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْ‌ءٍ﴾[8] ، خود قرآن یک نظام است، باطل در آن راه ندارد. سوره، حزب، جزء، مطولات، مفصلات، قصار و چیدمان منظم حاکی از یک کتاب منظم است. ﴿وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ صِدْقاً وَ عَدْلاً لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِهِ...﴾[9] یک انسجام در چیدمان آیات وجود دارد که ارتباط آیات را با یکدیگر نشان می‌دهد اگر این نظم کار خدا است، نظمی وحیانی است؛ زیرا پیامبر به واسطه وحی الهی منظم کرده است.

    7. «﴿ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَكَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَر..﴾[10] .نظام انسانی که دارای گوارش و پالایش است، دستگاهی فعال انسانی است که دارای مغز، قلب، جوارح و جوانح است. همه چیز مشهود است که مثل یک سیستم است. یک جهان اکبر است. یک کارخانه کامل است. اگر نظام‌مند وسیستماتیک نبود به حیات منجر نمی‌شد. خلقت انسان دارای تقویم است.

    8. نظم حیوانی« ﴿كُلَّ دَابَّةٍ مِنْ ماءٍ فَمِنْهُمْ مَنْ‌ يَمْشي‌ عَلى‌ بَطْنِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ‌ يَمْشي‌ عَلى‌ رِجْلَيْنِ وَ مِنْهُمْ مَنْ‌ يَمْشي‌ عَلى‌ أَرْبَعٍ ..﴾[11] « ﴿وَ الْخَيْلَ وَ الْبِغالَ‌ وَ الْحَميرَ لِتَرْكَبُوها وَ زينَة﴾[12] ﴿وَ الطَّيْرُ صَافَّاتٍ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ‌ صَلاتَهُ‌ وَ تَسْبيحَهُ﴾[13]

    9. جامعه انسانی و نظام بشری « ﴿خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً كَثيراً وَ نِساءً﴾[14] ؛ «﴿وَ خَلَقْناكُمْ‌ أَزْواجا﴾[15] ﴿وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِيًّا﴾[16] ﴿ُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى‌ وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا...﴾[17] ﴿إِنَّ هذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ﴾[18]

    10. «﴿وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فيهِ‌ اخْتِلافاً كَثيرا﴾[19] « ﴿أَنْ أَقيمُوا الدِّينَ‌ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فيهِ ..﴾[20] نظام در تشریع قوانین شامل تدبیر نفس، تدبیر مدن و تدبیر منزل. قوانین کامل بدون تعارض، احکام شریعت که با یکدیگر تعارض همگی حاکی از نظم است.

 


[1] تعریف نظمنظم در برابر آشفتگی و هرج‌ومرج به کار می‌رود، و به باور جعفر سبحانی مقصود از آن گردآمدن اجزای متفاوت با کیفیت و کمیت ویژه‌ای در یک مجموعه‌است به گونه‌ای که همکاری و هماهنگی آن‌ها وصول به هدفی معین را در پی داشته باشد.[۱۱] عبدالله جوادی آملی نظم را به سه دسته تقسیم می‌کند: نظم ارتباط دهندهٔ علت فاعلی با معلول، نظم ارتباط دهندهٔ علت غایی با معلول، نظم ارتباط دهندهٔ معلول و اجزای داخلی یک شی.
[2] بُرهان نَظم یا برهان غایت‌شناختی یا اِتقان صُنع یا برهان الهیات طبیعی (به انگلیسی: Design or Teleological argument)‌ یکی از رایج‌ترین، کهن‌ترین و آشناترین برهان‌های اثبات وجود خدا است، و در کنار برهان‌های علیت و وجودی، چارچوب کلی براهین دیگر را می‌سازد. پدیده‌های طبیعی آنچنان ساختار، عملکرد یا ارتباط درونی دقیقی را نشان می‌دهند، که بسیاری این فرض را که ورای آنها، یک طراح خلاق وجود دارد، نتیجه‌ای طبیعی - اگر نه اجتناب ناپذیر- دانسته‌اند. فلاسفه در قرون متمادی سعی کرده‌اند که این شهود کلی را به شکل برهانی با ساختار منطقی در بیاورند. به مجموعه این استدلال‌ها، برهان نظم گفته می‌شود.[۲] برهان نظم به‌طور خلاصه می‌گوید اگر به پیرامون خود بنگریم، ناگزیر می‌یابیم که چگونه هر چیزی با عملکردش سازگاری و تناسب دارد: هر چیزی گواهی می‌دهد که از سر تدبیر طراحی شده‌است. به این ترتیب قائلین به این برهان نتیجه می‌گیرند که این مسئله وجود پروردگار را به اثبات می‌رساند. به عبارت دیگر جهان ما نشان دهندهٔ وجود نوعی انتخاب است، نه اتفاقی کور و تصادفی. مدافعان برهان نظم، این انتخاب‌کننده را خدا می‌نامند. به نوشته دائره المعارف بزرگ اسلامی منکران وجود خدا، عمدتاً، نظم موجود را معلول عوامل درون طبیعت قلمداد می‌کنند و غایت را به نهاد طبیعت نسبت می‌دهند. برخی معتقدند برهان نظم به لحاظ فلسفی از اثبات وجود مبدأی بی‌نیاز از طبیعت ناتوان است. با این حال، این رهیافت با همه اشکال‌هایی که بر صورت برهانی آن گرفته‌اند، نسبت به دیگر استدلال‌ها به فهم عموم نزدیک‌تر است و با تجربه‌های دینی مؤمنان نیز سازگاری بیشتری دارد. برهان نظم در میان متکلمان مسلمان رواج بیشتری داشته‌است اما فلاسفه مسلمان از اندیشه نظم در اثبات ذات خدا کمتر بهره گرفته‌اند، هرچند شواهد نظم جهان را در مبحث علم و حکمت الهی و در بیان آموزه‌هایی چون عنایت و نظام احسن به کار برده‌اند.[۱۰] مفسرین بسیاری از آیات قرآن را بیان‌کنندهٔ این برهان می‌دانند.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo