< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید صمصام الدین قوامی

98/09/10

بسم الله الرحمن الرحیم

 


موضوع:
فقه الاداره/فقه برنامه ریزی /

پردازش نظریه برنامه‌ریزی – مبانی ارزشی

اصل احسان نمونه ای از مبنای ارزشی در طراحی نظام احسن

تحلیل وبررسی نظام احسن ازمنظرحکمت متعالیه

در تداوم پی‌ریزی مبانی ارزشی بر مبنای «قاعده احسان» به «نظام احسن» رسیدیم و مدتی است حول آن بحث می‌کنیم. در این بحث به بررسی دیدگاه‌های مختلفی از حکما، علماء، مفسران و عرفا پرداختیم. هنوز بحث کامل نشده است و احساس نیاز به شناخت بهتر این نظام داریم. هدف‌مان استنساخ و اقتباس از این نظام احسن در کلیه نظامات سازمانی و مدیریتی بویژه نظام برنامه‌ریزی است. هر نظامی در تشریع باید مطابق نظامی مشابه در تکوین باشد تا نظامی احسن به نظر آید. و از آن نظامی بهتر متصور نباشد. با اجتهاد مستمر و موثر باید به پردازش کاشفانه نظامات گوناگونی دست زد که حداکثر انطباق با نظام احسن را داشته باشند، تا به نحو احسن سعادت مادی و معنوی را تامین نمایند. بدون مدل نمی‌توان به طراحی نظام پرداخت. هستی، این مدل را در اختیار ما گذاشته است که هم قابل شناسایی و هم شایسته الگو برداری است. اصولا نظام احسن برای مدل شدن طراحی شده است و الا پدیداری آن لغو است. خداوند اراده کرده است که یک نمونه از طراحی کامل را در معرض برنامه‌ریزان و طراحان قرار دهد؛ چون «احسن‌الخالقین» است. لابد مدل ارائه شده‌اش باید احسن باشد تا بین خالق و مخلوق سنخیت مراعات شده باشد. حال بر ما برنامه‌نویسان و طراحان است که به تقلید از این مرجع عالی در هر عرصه‌ای به نظام احسن دست پیدا کنیم و این میسور نیست مگر معرفت دقیق این نظام احسن و آشنایی با نحوه و فرآیند شکل‌گیری آن. شکل تحقق آن به کمک اهل‌الذکر و در این جهت از خداوند خالق نظام احسن کمک می‌طلبیم. در این راستا با تلاشی دیگر[1] در شناخت نظام احسن براساس حکمت متعالیه آشنا می‌شویم که یک مقاله مفید آن را به عهده گرفته است و آن را با هم مرور می‌کنیم:

«نظام احسن» به معنای بهترین و کامل‌ترین نظامی است که خدا آفریده است. پرسش این است که آیا نظام آفرینش فعلی، کامل‌ترین جهان ممکن است؟ آیا با وجود علم، قدرت و خیرخواهی خدا، آفرینش دنیایی کامل‌تر ازاین عالم ممکن نبود؛ آفرینشی که در آن هیچ شر و زشتی نباشد؟ ملاصدرا با توجه به صفات کمالی خداوند (مانند: علم، حکمت، قدرتورضایت الهی)، و نیز وجود مقتضی و نبود مانع در آفرینش، با تبیین و تحلیل عقلی، اثبات می‌کند که کامل‌تر از آفرینش کنونی قابل تصور نیست. از این رو، نظام آفرینش فعلی (با وجود شر قلیل) کامل‌ترین نظام ممکنی است که خدای تعالی آفریده است، چرا که اگر کامل‌تراز آن شدنی بود، با وجود مقتضی و نبود مانع، آن را می‌آفرید. آنچه در این پژوهش خواهد آمد مبانی و دلایل عقلی و وحیانی حکمت متعالیه در اثبات کامل بودن جهان موجود، علی رغم وجود برخی شرور، و تحلیل و بررسی آن با توجه به آثار فلسفی و تفسیری صدرالمتألهین و برخی پیروان حکمت متعالیه است

 

از جمله مسائل فلسفی، کیفیت سازگاری شرور با آموزۀ نظام احسن است. مقصود از نظام احسن این است که خداوند نظام آفرینش را به کامل‌ترین وجه ممکن آفریده است، نظامی که از نظر ذهنی بهتر از آن قابل تصور نبوده و از نظر وجود خارجی، کامل‌تر از آن امکان وجود نداشته است. پرسش این است که نظام هستی چگونه می‌تواند بهترین نظام و برآمده از نظام ربانی باشد، درحالی که شرور زیادی در آن دیده می‌شود؟ آیا نظامی کامل‌تر از نظام آفرینش فعلی نمی‌توان تصور کرد که نقص و شری در آن نباشد؟ بی‌تردید وجود شر در این عالم قابل انکار نیست، به اندازه‌ای که فیلسوفانی هم‌چون هیوم وجی.ال. مکی، با تناقض آمیز خواندن مفهوم خدا با وجود این شرور، خدا را انکار و علیه وجود خدا استدلال کرده‌اند.[2] از طرفی دیگر، بسیاری از حکما و متکلمان اسلامی درصدد حل مسئله شر برآمده‌اند. از میان حکمای اسلامی، صدرالدین شیرازی با استناد به دلایل عقلی و مبانی وحیانی، درصدد اثبات کاملیت نظام احسن با وجود شر قلیل برآمده است. حد وسط استدلال‌های وی، به طور کلی صفات خدا، مانند علم، حکمت، رضایت و خیرخواهی است که به گونة منطقی بر وجود نظام احسن استدلال کرده است(1).عمدۀ تلاش او برای تطبیق و هماهنگی دلایل عقلی با مبانی وحیانی در باب این مسئله بوده است. بی‌تردید محور بحث در نظام احسن، تنها موجودات مادی و مجرد نیست بلکه تمام هستی، اعم از وجود مادی و مجرد و دنیوی و اخروی است. ملاصدرا در آثارش بحث کاملیت نظام هستی را در سه محور قوس نزول، قوس صعود و تمام عالم وجود، به تفصیل آورده و در بیشتر آثارش، از جمله اسفار اربعه، مبدأ ومعاد، اسرارالآیات و شواهد الربوبیه، در صدد اثبات آن برآمده است ملاصدرا در تبیین نظام احسن هستی، از دو دسته براهینِ پیشینی و پسینی استفاده کرده است. مباحث پیشینی مباحثی هستند که مقدم بر حس و تجربه‌اند و تنها با قواعد عقلی به دست می‌آیند و به معارفی که با استفاده از حس و تجربه حاصل می‌شود، براهین پسینی گفته می‌شود. این دو واژه معادل دو اصطلاح «لمی»و «انی» است او در تبیین برهان پسینی از زیبایی، نظم و انسجام شگفت انگیز موجودات جهان هستی استفاده نموده است. آنچه در مبانی عقلی ملاصدرا در این قسمت مورد بحث است، بیشتر تبیین براهین پیشینی در کاملیت نظام احسن، بر اساس حکمت صدرایی، با وجود شر قلیل در جهان است به طور کلی، مبانی صدرالمتألهین در اثبات نظام احسن را می‌توان به مبانی عقلی و نقلی تقسیم کرد که برخی از آنها مورد تحلیل و بررسی قرار می‌گیرد.

 


مبانی عقلی نظام احسن:

با جستجو در آثار صدرالمتألهین می‌توان گفت: او به با توجه به صفات کمالی خدا، به چهار برهان برای اثبات نظام احسن استناد کرده است که عبارتند از «برهان علم و عنایت»، «برهان غزالی»، «برهان سنخیت» و «برهان امکان اشرف».

«برهان عنایت»: عنایت به معنای توجه و اهتمام به امور است. عنایت الهی علم ذاتی خدا به موجودات، قبل از ایجاد به بهترین و کامل‌ترین وجه آن است )ملاصدرا،،1381،ج1،ص317). از اینرو عنایت نخستین مرتبة علم خدا به نظام احسن و خیر است. ملاصدرا در جای دیگر عنایت الهی را به «احاطة علمی و بسیط خدا به موجودات» تعریف نموده است (همو، 1361 :49و57 ). از دیدگاه وی، عالم هستی ظهور و تجلی علم عنایی خداست و فاعلیت الهی، فاعلیت بالعنایه است(3)، به این معنا که خدا به ذات وفعل خود علم دارد وعلم او عین ذات است (حسن‌زاده آملی، 1379 :164.) ملاصدرا دربارۀ چگونگی پیدایش عالم بر اساس برهان عنایت، می‌گوید:[3] هر مبدأ عالی بهترین نظام خیری است که آن را تعقل می‌کند وبه دنبال آن، هدف وغرضی که در فعل دارد، به جهت شوق به خودش، آن موجود را خلق می‌کند. از این رو عنایت الهی شامل همة موجودات به نحو تفصیلی می‌شود. همچنین در اسفار می‌نویسد: خداوند متعال برای آفرینش موجودات ابتدا نظام هستی را به طور کامل تعقل می‌کند و سپس بر اساس آن تعقل تام، آن را از فیض وجودی خود بهره‌مند می‌سازد. از این رو که تعقل منشأ صدور عالم آفرینش است، واجب است نظام هستی کامل‌ترین نظام ممکن باشد (همو، 1381 :57). ملاصدرا در این تعریف چند مطلب را بیان کرده است: اول اینکه، خدای تعالی مبدأ و غایت هستی است. دوم آنکه، هر محرک عالی غیر خدا، در افعالش هدفی بالاتر از خود دارد؛ غایت در «علل عالی» مقصود بالذات ودر «فعل ضروری» مقصود بالتبع است. سوم آنکه، آفریدۀ موجود شریف، تبعا ًشریف خواهد بود. در نهایت، هر مبدأ عالی در راستای غرض خود، بهترین نظام ممکن را تعقل و به دنبال آن کامل‌ترین نظام را خلق می‌کند. از این‌رو نظام ایجادی خدای تعالی، بهترین و کامل‌ترین نظام است. خلاصه آنکه: بر اساس علم عنایی، ثابت می‌شود که وجود حق تعالی ـ که کامل‌تراز او نیست. بر همة موجودات ممکن احاطة کامل دارد و تمام صفات وجودی و آثار کمالی این موجودات، به نحوی که شایستة عظمت و جلال اوست، از او صادر شده است. به این ترتیب، خداوند متعال در ذات خود برای موجودات بهترین نظام ممکن را تعقل کرده و به دنبال آن تعقل ذاتی، بهترین نظام ممکن در خارج ایجاد می‌شود. از کلمات ملاصدرا در تعریف عنایت الهی استفاده می‌شود که رابطة علم عنایی با بهترین نظام، ناظر به دو بعد مفهومی و تکوینی است.از نظر مفهومی، عنایت ریشه در علم، مبدئیت و رضایت دارد که هرسه عین ذات الهی است. از این رو عنایت نخستین مرتبة علم خدابه بهترین نظام ممکن است. دومین مفهوم که در معنای عنایت دخالت دارد، علیت است. منظور از علیت، علیت ذاتی حضرت حق برای به وجود آمدن بهترین نظام است. سومین مفهوم، رضایت حق است. از این رو رابطة مفهومی علم عنایی به نظام احسن، رابطة عمیق وجدایی ناپدیر شمرده می‌شود، به گونه‌ای که «عنایت» را می‌توان به علم و علت و رضایت به نظام احسن تعریف کرد، به طوری که این سه مفهوم در آفرینش نظام کنونی با یکدیگر همراه هستند(همان(82:عنایت از نظر تکوینی بدین معناست که سرچشمه ومنشأ نظام هستی، علم عنایی خداوند است، به گونه‌ای که وجود عینی موجودات با علم عنایی خدا مطابقت دارد؛همانگونه که سبزواری گفته است:«فالكل من نظامه الكيانى، ينشا من نظامه الربانى»(سبزواری، 1416 :3 /617)،زیرا علم خدا به هر چیز،به معنای ایجاد آن است.از اینرومجموعةعالم به عنوان وجود واحدی است که با بهترین نظامی که متعلق علم عنایی خداست،مطابقت کامل دارد.در نتیجه عالم هستی مظهر کامل علم عنایی خدای تعالی شمرده میشود.رابطةتکوینی علم عنایی با نظام احسن بدینگونه است که نظام هستی بر طبق عنایت خدا بنا شده است چراکه او کاملترین نظام را در بهترین شکل ممکن در نظرمیگیرد و با بهره مندی از فیض خدا بهترین نظام شدنی ظاهرمیشود.در نتیجه،نظامی که منشأ آن علم گستردۀالهی ورضایت حضرت حق به آفرینش آن است وهیچ مانعی نیز برای ایجاد آن قابل تصور نیست،کاملترین نوع آفرینش است وبهتر از آن تصورنمیشود.

برهان غزالی :از براهین دیگر در اثبات کامل بودن نظام موجود، برهان غزالی است که میتوان آن را »برهان وجود مقتضی وعدم مانع« نامید غزالی با توجه «قاعدۀاصلح» دلایلی در راستای اثبات نظام احسن جهان هستی بیان کرده است. اواز راه وجود مقتضی وعدم مانع برای آفرینش بهترین نظام احسن،معتقد است از آنجا که هیچ مانعی نظیرعجزوبخل، درآفرینش خدا راه ندارد، هرچیزی را که خدا آفریده یا بیآفریند،بر اساس بهترین وجه ممکن خواهد بود. وی در اینباره می‌نویسد: همة عالم آفریده خداست و هرچه آفرید، چنان آفرید که از آن بهتر و نیکوتر نباشد و اگر همةعقلای دنیا اندیشه کنند، تا این مملکت را صورتی نیکوتر از این بیندیشند یا بهتر از این تدبیر کنند، نمیتوانند چیزی را کم یا زیاد کنند؛ و آنچه اندیشه کنند که بهتر از این می-باید، خطا کنند و از سرّ حکمت و مصلحت آن غافل باشند. پس هر چه آفرید، به عدل و حکمت آفرید و تمام آفرید؛ و چنان آفرید که میبایست. و اگر به کمالتر از این ممکن بود و نیافریدی، از عجز بودی یا از بخل و این هر دو صفت بر وی محال است؛ پس هر چه آفرید، از رنج، بیماری، درویشی، صبر و عجز، همه، عدل است» (غزالی، 1333 :112) منظور از عجز، ناتوانی علمی و عملی است. نفی عجز علمی از خدا، مستلزم اثبات علم مطلق الهی است و نفی عجز عملی، اثبات قدرت مطلق خدا را به دنبال دارد.دلیل دیگر غزالی، برهان عقلی از راه علم مطلق الهی است. اومی‌نویسد:«ایجاد عالمی بهتر از عالم موجود، ممکن نبوده است،زیرا اگر آفرینش چنین عالمی ممکن بود و صانع مختار نسبت به ممکن بودن ایجاد چنین عالمی، علم نداشت، آنگاه احاطةعلمی او به کلیات و جزئیات متناهی میشد. لکن اگر علم داشت و با وجود قدرت بر آن، آن را نمیآفرید، با بخشش وخیرخواهی فراگیر او ناسازگار میشد»(ملاصدرا، 1381 :122ـ121؛ شیرازی، 1379 :496). البته ممکن است گفته شود عدم آفرینش چنین عالمی فقط به علم وفاعلیت فاعل باز نمیگردد بلکه شاید عدم قابلیت قابل نیز در عدم آفرینش دخیل باشد.از اینرو ملاصدرا در تکمیل آن میافزاید: «طبق علم عنایی حق تعالی، خدا دارای قدرت، علم و وجود بینهایت است،زیرا واجب الوجود بالذات، از همةجهات واجب الوجود است.از طرف دیگر،هر چیزی که مسبوق به ماده و مدت نیست،آنچه از کمالات را که به امکان ذاتی خواستار آن است،به یکباره و ابداعی از فیض وجود مطلق، بهرهمند میشود. از اینرو،مجموعةعالم هستی،اعم از مادی ومجرد،دارای ماهیت کلی و صورت نوعیةواحدی است که نوعش منحصر در فرد است.در نتیجه اصل عالم، نوع واحد منحصر در شخص است که همةکمالاتش را بالفعل از مبدأ فیض الهی دریافت کرده است » (ملاصدرا، 1381 :122). بنابراین، برتر از این نظام در نوع و شخص ممکن نیست. ملاصدرا با این بیان به نقص در قابلیت که در اشکال بالا فرض شده بود نیز پاسخ داده است.5ـ9

قاعدةامکان اشرف :ملاصدرا بر اثبات نظام احسن،از قاعدۀامکان اشرف نیز بهره برده است. معنا ومحتوای قاعدۀامکان اشرف این است که موجود ممکن اشرف در مراتب وجود باید اقدم از ممکن اخس باشد. از اینرو، اگر ممکن اخس موجود است، طبعاًممکن اشرف که علت آن است نیز باید قبل ازآن،موجود باشد(همو، 1383الف 53) از این قاعده می‌توان چند مطلب را نتیجه گرفت.اولاً،بهتر از جهان کنونی عالم دیگری قابل تصور نیست، چراکه اگر بهتر از این نظام،عالمی دیگرقابل تصور بود،بایدقبل از این عالم موجود میشد. ثانیاً،مرحلةبهتر از مراحل جهان کنونی نیز قابل تصور نیست، چون اگر قابل تصور بود،براساس قاعدۀامکان اشرف،باید پیش از آن مرحله آفریده میشد. ثالثاً،اگر تصور هر از یک از مراحل هستی به نحو احسن شدنی باشد، با توجه به مفاد قاعدۀامکان اشرف، قبل از ایجاد این مرحلةمادون،آفریده میشد.پس به حکم «تحقق الاشرف فالاشرف»، فعلی بهتر از این مرحله قابل تصور نیست. بنابراین،بر اساس این قاعده، مجموع عالم هستی،اعم از قوس نزول وصعود،دارای بهترین نظام بوده و آفرینش بهتر از آن، شدنی نیست.ملاصدرا براساس این قاعده می‌گوید: «صدور اخس از فیاض مطلق و جواد محض، تا زمانیکه اشرف ممکن باشد، پذیرفته نیست، بلکه اقتضای آن دو صفت این است که موجودات طبق قاعدۀامکان اشرف به وجود بیایند. بنابراین، آغاز سیر نزولی موجودات، از عقول فعال و مجردات عالیه است،زیرا آنها به لحاظ امکان وقوع، از دیگر موجودات اشرفند، سپس سایر موجودات پدید میآیند: (همو، 1381:147ـ146) بر این اساس، خداوند علّت تامة سلسلة مجردات به شمار میرود،زیرا در این موجودات علّت صوری و مادی وجود نداردو علّت فاعلی آنها همان علت غایی آنهاست. از این گذشته، در علم عنایی بیان شد که خداوند متعال، عالِم، مبدأ و راضی به نظام احسن است، پس در نظام هستی، هر نوعی که بلاواسطه از او صادر شود، باید اکمل و اشرف باشد،زیرا مقتضی ـ که قابلیت عقل باشدـموجود، و مانع،مفقود است. درنتیجه، طبق قاعدۀامکان اشرف، در سیر نزولی وصعودی، هر نوعی که در صدور از مبدأ حق بر دیگران مقدم باشد، اکمل و اشرف است. اگر نظامی غیر از این نظام فرض شود، آن نظام ـ از حیث ماهیت ـ یا عین این نظام است یا مخالف آن. هر دو احتمال مذکور باطل است،بنابراین، تصور نظام دیگر در کنار این نظام موجود، به طور مطلق باطل است. در نتیجه، مجموعةنظام هستی ـ که دارای وحدت حقیقی است ـ بهترین نظام ممکن شمرده خواهد شد؛نظامی که بهتر از آن، قابل تصور نیست.بنابراین، مجموعةعالم هستی خیر است وشر نمیتواند به آن راه پیدا کند، چون بر اساس قواعد گذشته امکان ندارد از خیر محض، که خدای سبحان است، شر به وجود آید.

 


[1] دوفصلنامةعلمی ـ پژوهشی حکمت صدرایی، سال هفتم، شمارة دوم، بهار و تابستان 5941، صص99ـ75 تحلیل وبررسی نظام احسن ازمنظرحکمت متعالیه.
[2] ایمانپور، 1385 :3ـ2) و هانس کونک این مسئله را «پناهگاه الحاد »خوانده است(پترسون، 1393 :177(}صادقزاده، {1389 :3).
[3] ان كل مبدأ عال اعبتهنمرداصلاريخلاماظنلقعيلتعلقه مالاجله الفعل او الحركۀومايتشبه به ويتشوق اليه فيه فتحقق ان عنايةالله تعالى مشتملةعلى الجميع على نحو تفصيلى»(ملاصدرا، 1381 :1 /317)؛.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo