< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید صمصام الدین قوامی

98/09/05

بسم الله الرحمن الرحیم

 


موضوع:
فقه الاداره/فقه برنامه ریزی /

 

- پردازش نظریه برنامه‌ریزی – مبانی ارزشی 6

– اصل احسان نمونه‌ای از مبنای ارزشی در طراحی نظام احسن

– دیدگاه آیت الله جوادی آملی در نظام احسن

بخش سوم. نظام أحسن در قرآن

قرآن كريم كه زيباترين سخن ممكن است و كلامي‌از او زيباتر ميسور نيست؛ ﴿الله نزّل أحسن الحديث﴾[1] و همچنين درست و راست‌ترين سخن مي‌باشد كه راست‌تر از او ميسر نيست؛ ﴿من أصدق من الله حديثاً﴾[2] ﴿و من أصدق من الله قيلاً﴾[3] درباره نظام هستي چنين مي‌گويد: تمام اشياء را خداوند آفريد و چيزي نيست كه از قلمرو آفرينش خداوند خارج باشد. نيز مي‌گويد: هرچه را آفريد با تمام جهازهاي لازم و سودمند تكاملي، او را مجهّز كرد و همچنين هرچه را آفريد، بعد از تجهيز و تكميل نظام داخلي، آن را به هدف معيّن هدايت كرد. سپس درباره مجموع جريان آفرينش و تجهيز نظام داخلي و هدايت نظام غايي چنين مي‌گويد: خداوند هرچه را آفريد، زيبا و نيكو آفريد؛ يعني هيچ نقص و عيبي در جهان هستي نيست و نظامي بهتر از نظام موجود ممكن نمي‌باشد؛ پس نظام موجود احسن النظام است و اين مطلب، عصاره آياتي است كه ذيلاً نقل مي‌شود:

1. آياتي كه تمام پديده‌هاي جهان را مخلوق خدا مي‌داند؛ ﴿الله خالق كلّ شي‌ء﴾[4] ﴿و خلق كلّ شي‌ء فقدّره تقديراً﴾[5]

2. آيه‌اي كه ضمن ولايت بر نظام فاعلي اشياء، تمام آنها را مجهّز به نظام داخلي دانسته، براي هر يك از آنها نظام غائي قائل است؛ ﴿ربّنا الّذي أعطي كلّ شي‌ءٍ خلقه ثمّ هدي﴾[6]

3. آيه‌اي كه آفرينش تمام مخلوقها را زيبا و نيكو مي‌داند و دلالت دارد بر اينكه هرچه را خداوند آفريد، نيكو آفريد؛ ﴿الّذي أحسن كلّ شي‌ءٍ خلقه﴾[7] .

نتيجه آنكه از نظر قرآن كريم، تمام اشياي جهان را خدا آفريد و هرچه را خدا آفريد، نيكو و زيبا آفريد[8] ؛ پس تمام اشياي جهان آفرينش به زيباترين وجه ممكن آفريده شده‌ند و هيچ نقص و عيبي را بدان راه نيست. همچنين لسان قرآن كريم آن است كه خداوند أحسن الخالقين است[9] [10] پس آفريدگاري بهتر از خداوند فرض ندارد و چون سراسر جهان آفرينش و هر پديده‌اي كه در آن است وجه الله مي‌باشد؛ ﴿فأينما تولّوا فثمّ وجهُ الله﴾[11] پس تمام موجودات چهره احسن الخالقين بوده، وجه بهترين آفريننده خواهد بود، در نتيجه هيچ نقص و عيبي در آنها راه ندارد؛ زيرا اگر موجودي از آن جهت كه موجود است، ناقص و معيب باشد، نمي‌تواند وجه أحسن‌الخالقين بوده، چهره بهترين آفريننده را ارائه دهد و به مصداق ﴿كُلٌّ يعمل علي شاكلته﴾[12] جهان آفرينش كه آيات خداوندي است كه احسن‌الخالقين است، بايد بر شاكله او احسن‌المخلوقات باشد كه مخلوقي از اين نيكوتر ممكن نخواهد بود؛ چنان كه دين الهي نيز كه همان عصاره جهان تكوين است، بهترين صبغه و زيباترين رنگ حقيقت است؛ ﴿﴿صبغة الله و من أحسن من الله صبغة﴾[13]

همچنين لسان قرآن كريم، آن است كه تمام موجودات جهان امكان از تمام حيثيّت‌هاي متصور، خواه ذاتي، خواه عرضي و خواه مادّي، خواه مجرد و...، آيات پروردگار مي‌باشند و هيچ موجودي نيست كه در حيثيتي آيه الهي نباشد. قهراً چيزي براي جهان امكان نمي‌ماند، مگر آيت و نشانه آن بي‌نشان بودن.

جريان آيت بودن موجودات از نظر قرآن كريم استثناء پذير نيست و چون خداوند احسن‌الخالقين است، چنان كه داراي اسماي حسنا مي‌باشد، بنابراين، آيت و نشانه احسن‌الخالقين يقيناً احسن‌المخلوقات خواهد بود و مخلوقي زيباتر از نظام موجود، فرض صحيح نخواهد داشت؛ زيرا نشانه موجود احسن، غير از بهترين نشانه‌ها نخواهد بود و اگر در نشانه نقص يا عيبي راه يابد، هرگز نمي‌تواند آن جمال محض و كمال صرف رانشان دهد و توضيح آن با بيان توحيد افعالي تبيين مي‌شود.

توحيد افعالي از نظر قرآن كريم

همان‌طوري كه تمام ذوات وجودي از نظر قرآن كريم آيه و نشانه ذات بي‌نشان خداي متعالي‌اند و تمام اوصاف كمالي از لحاظ قرآن مجيد علامت و نشانه وصف نامحدود خداوندي است، همچنين تمام كارهاي جهان آفرينش آيه و نشانه كار خداوند عالم است؛ يعني تمام كارها از آن جهت كه كاري است وجودي و از آن جهت كه سهْمي‌از تحقّق دارد، آيت كار خداي متعالي است؛ بلكه طبق تحقيق گذشته، خودْ عين كار خداوند است، ليكن با توجه به اين نكته كه نظام عليّت و معلوليّت محفوظ باشد و هر معلولي كه به علّت قريب خود استناد دارد، به خداوند متعالي نيز به عنوان علّة العلل و سبب طولي استناد خواهد داشت، در نتيجه با تحفّظ نظام علّي و معلولي، سراسر جهان آفرينش و تمام پديده‌هايي كه علّت آنها روشن يا مخفي مي‌باشد و تمام رويدادها، اعم از عادي و خارق عادت، همگي فعل خداوند عالم خواهند بود.

چون جنبه شرّ و نقص و عيب و مانند آن امور عدمي‌است و نيازي به مبدأ حقيقي ندارد، بنابراين، يك فاعل حقيقي است كه تمام كارهاي خير، كمال و جمال، صحت و سلامت و ديگر رويدادهاي وجودي از او صادر مي‌شود؛ ﴿و ما بكم من نعمة فمن الله﴾[14] از اين جهت، تمام فعل‌هاي عالم از هر مبدئي كه صادر شود محو در فعل حق بوده، آيينه دار جمال فعل حق مي‌باشد؛ بلكه خود عين فعل حق است و با اين تحليل، چند مطلب روشن مي‌شود كه به بعضي از آنها ذيلا توجه مي‌نماييم:

أوّل: توحيد افعالي و آيت بودن سراسر جهان آفرينش با نظام عليت و معلوليت منافات ندارد؛ زيرا توارد دو علت عرضي بر يك معلول شخصي، ممتنع است؛ نه طولي و چون تمام علتهاي قريب در طول علة العلل قرار مي‌گيرند، پس هيچ‌گونه محذوري نخواهد داشت.

دوم: توحيد افعالي و نشانه بودن سراسر گيتي و مينو با احتياج همه اشياء به خداوند، اعم از عادي يا خارق عادت و اعم از حال حدوث و بقاء، ملايم وسازگار بوده و بلكه مستلزم آن است و هيچ پديده‌اي، خواه سبب آن روشن باشد، خواه نباشد و خواه در حال حدوث ملاحظه شود يا در حال بقاء، بدون ارتباط به خداوند نخواهد بود و هرگز، نه به خود اتكاء دارد، نه به غير خداوند تعالي استناد مي‌يابد.

سوم: توحيد افعالي و علامت بودن سراسر جهان آفرينش موجب استناد شرور و قبائح و فسوق و معاصي و مانند آنها به خداوند متعالي نمي‌باشد؛ زيرا طبق تحليل عقلي گذشته، همه اين نقصانها به امور عدمي‌ برمي‌گردند و اَعْدام نيازي به مبدأحقيقي ندارند قرآن كريم ساحت قدس خداوند را از هر نقص و عيبي تنزيه مي‌كند و از هر تباهي و ستم منزّه مي‌داند: ﴿و ما ربّك بظلاّمٍ للعبيد﴾[15] ﴿ولايظلم ربّك أحداً﴾[16] ، ﴿كلّ ذلك كان سيّئه عند ربّك مكروهاً﴾[17] ﴿إنّ الله لا يأمر بالفحشاء﴾[18] .

توضيح اينكه عصيان و هرگونه نقص و عيب ديگر از علل قريب آنها تجاوز نكرده، به علّة العلل استناد پيدا نمي‌كند. همچنين فرق بين آنچه در قرآن بين سيئه و حسنه بيان شد كه حسنه، هم «من الله» است، هم «من عند الله»، ولي سيئه گرچه «مِن عِنْد الله»، ولي «مِن الله»[19] نيست، به موطن مناسب خود ايكال شده، روشن مي‌شود كه شرّ به مخلوق نسبت دارد؛ نه به خالق؛ لذا فرمود: ﴿من شرّ ما خلق﴾[20] يعني شرّ مخلوق.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo