< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید صمصام الدین قوامی

98/08/12

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: فقه الاداره / فقه برنامه ریزی / پردازش نظریه برنامه ریزی / مبانی بینشی / مبنای چهارم هستی شناسی / اخبار/ خطبه اشباح[1]

ب-4- اتقان هستیفي صفة السماء:

وَ نَظَمَ بِلَا تَعْلِيقٍ رَهَوَاتِ فُرَجِهَا وَ لَاحَمَ صُدُوعَ انْفِرَاجِهَا، وَ وَشَّجَ بَيْنَهَا وَ بَيْنَ أَزْوَاجِهَا وَ ذَلَّلَ لِلْهَابِطِينَ بِأَمْرِهِ وَ الصَّاعِدِينَ بِأَعْمَالِ خَلْقِهِ حُزُونَةَ مِعْرَاجِهَا، وَ نَادَاهَا بَعْدَ إِذْ هِيَ دُخَانٌ فَالْتَحَمَتْ عُرَى أَشْرَاجِهَا، وَ فَتَقَ بَعْدَ الِارْتِتَاقِ صَوَامِتَ أَبْوَابِهَا، وَ أَقَامَ رَصَداً مِنَ الشُّهُبِ الثَّوَاقِبِ عَلَى نِقَابِهَا وَ أَمْسَكَهَا مِنْ أَنْ تُمُورَ فِي خَرْقِ الْهَوَاءِ بِأَيْدِهِ، وَ أَمَرَهَا أَنْ تَقِفَ مُسْتَسْلِمَةً لِأَمْرِهِ، وَ جَعَلَ شَمْسَهَا آيَةً مُبْصِرَةً لِنَهَارِهَا، وَ قَمَرَهَا آيَةً مَمْحُوَّةً مِنْ لَيْلِهَا، وَ أَجْرَاهُمَا فِي مَنَاقِلِ مَجْرَاهُمَا وَ قَدَّرَ سَيْرَهُمَا فِي مَدَارِجِ دَرَجِهِمَا لِيُمَيِّزَ بَيْنَ اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ بِهِمَا وَ لِيُعْلَمَ عَدَدُ السِّنِينَ وَ الْحِسَابُ بِمَقَادِيرِهِمَا، ثُمَّ عَلَّقَ فِي جَوِّهَا فَلَكَهَا وَ نَاطَ بِهَا زِينَتَهَا مِنْ خَفِيَّاتِ دَرَارِيِّهَا وَ مَصَابِيحِ كَوَاكِبِهَا، وَ رَمَى مُسْتَرِقِي السَّمْعِ بِثَوَاقِبِ شُهُبِهَا، وَ أَجْرَاهَا عَلَى أَذْلَالِ تَسْخِيرِهَا مِنْ ثَبَاتِ ثَابِتِهَا وَ مَسِيرِ سَائِرِهَا وَ هُبُوطِهَا وَ صُعُودِهَا وَ نُحُوسِهَا وَ سُعُودِهَا. [2]


[1] خُطبه اَشباح یکی از خطبه‌های مفصل نهج‌البلاغه که با خداشناسی آغاز شده و با دعای طلب رضای خدا به پایان می‌رسد. این خطبه در نهج‌البلاغه کامل نیست و فقط بخشی از سخنرانی امام علی(ع) در آن آمده است. ابن ابی الحدید، استعاره‌ها و کنایه‌های این خطبه را نشانه برتری گوینده خطبه نسبت به دیگران می‌داند. توصیف خداوند، بی‌زمانی و بی‌مکانی او، توقیفی بودن اسما و صفات او، هدفداری خلقت موجودات، توصیف آسمان، فرشتگان، خلقت زمین، از جمله مطالب مطرح شده در این خطبه است. شماره ترتیبی این خطبه در نسخه‌های نهج البلاغه، متفاوت است. نام نسخه شماره خطبه المعجم المفهرس، صبحی صالح۹۱ فیض الاسلام، شرح خوئی، ملاصالح، ابن ابی الحدید۹۰ ابن میثم۸۸ عبده۸۷ ملافتح الله۹۷ فی ظلال۸۹ نام‌گذاریشَبَح به معنای شخص و چیزی است که از دور دیده شود و مشخص نباشد و چون در این خطبه امام(ع) از آفرینش آسمان، زمین، فرشتگان و آدم(ع) تا آنجا که در اندازه دریافتِ شنونده بود، سخن فرمود به «اشباح» معروف شده است.[۱] وجه دیگری که برای این نام‌گذاری ذکر شده است این است که اشباح به معنای ملائکه به کار رفته و از آنجا که حضرت امیر المؤمنین(ع) در قسمتی از این خطبه در مورد خلقت ملائکه سخن می‌فرمایند از باب نام‌گذاری جزء بر کلّ، این خطبه را این گونه نام نهاده شده است.[۲] مضمونبنای سید رضی، گردآورنده نهج البلاغه این بوده که هر مقدار از خطبه‌های امیرالمؤمنین(ع) را که دارای فصاحت و بلاغت چشمگیرتری بوده انتخاب نموده و قسمتهای دیگر را نقل نکرده است؛ از جمله خطبه‌ها همین خطبه اشباح است که خطبه بسیار مفصلی بوده، و با وجود تقطیعهایی که در آن واقع شده باز هم خطبه خیلی طولانی و مفصلی است. حضرت امیرالمؤمنین(ع) در هر جمله‌ای از جملات این خطبه کنایات و اقسام استعارات را به کار برده است.[۳] از جمله مباحث مطرح شده در خطبه اشباح اینهاست: توصیف خداوند و اینکه او بی‌زمان و بی‌مکان و اوصافش توقیفی است و باید بدانچه که در قرآن و سنت پیامبر(ص) و امامان شیعه آمده است اکتفا نمود و اینکه عقل انسان از فهم کیفیت صفات خدا ناتوان است.تفسیر راسخان در علم[۴]آفریدگان، حجت خدا و دلیلی به سوی اویند هر چند سخن نگویند.بطلان کار کسانی که خدا را به آفریدگان تشبیه می‌کنند.[۵]رسیدن آفریدگان به غایتی که برایشان مقدر شده است.[۶] [هدفداری جهان آفرینش]اتقان صنع خداوند [استواری خلقت].[۷]توصیف آفرینش آسمان.[۸]توصیف فرشتگان.[۹]توصیف آفرینش زمین.[۱۰]خلفت حضرت آدم(ع) [۱۱]تقدیر رزق و روزی به کم و زیاد به نحو عادلانه جهت آزمایش سپاس و صبر توانگران و فقرا.[۱۲]توصیف علم الهی و اینکه او به همه موجودات عالم است.[۱۳]خطبه با دعای امام و طلب رضای خدا و درخواست بی‌نیازی از اینکه دست نیاز به سوی جز او دراز کنیم به پایان می‌رسد.[۱۴]ارزش ادبی خطبهابن ابی الحدید، از علمای اهل سنت، در شرح این خطبه می‌نویسد: این فصل از سخنان امیرالمؤمنین(ع) دارای استعاراتی شگفت و جز آن از ابواب بدیع است که اگر در دیوان شاعری پرگو یا نویسنده‌ای پرگو یافت شود سزاوار است بر دیگران مقدم شود، ... خدا را جای شگفتی است از کسانی که معیار برتری سخنان را دارا بودن امثال این صنعت می‌دانند و چون در صد صفحه، دو یا سه کلمه از آن را بیابند، قیامتی برپا می‌کنند و در بوق و کرنا می‌کنند و صفحه‌ها در وصف نکویی و شگفتی آن پر می‌کنند ولی چون این سخن را که همه‌اش به لطیف‌ترین وجه و ظریف‌ترین وجه و زیباترین عبارت و دقیق‌ترین معنا و نیکوترین مقصود، از این صنعت پر است می‌بینند هوای نفس و تعصب مانع می‌شود که از برتری آن سخن بگویند البته اگر به خوبی سخن گویند و تعصب نورزند که دیگر سخنان را بر آن برتری دهند.[۱۵] سند خطبهنویسنده کتاب مصادر نهج البلاغه می‌نویسد: تعبیر «سید رضی» در آغاز این خطبه، برای پی بردن به سند آن کافی است. چرا که او این خطبه را از «مسعدة بن صدقه» از امام صادق(ع) نقل کرده است و «مسعده» دارای کتاب‌هایی از جمله: کتاب «خطب امیر مؤمنان(علیه‌السلام)» است; این کتاب تا زمان «سید هاشم بحرانی» (محدّث معروف قرن یازدهم) وجود داشته و در اختیار او بوده است; «احمد بن عبد ربّه» مالکی در «عقد الفرید» و «شیخ صدوق» در کتاب «توحید»، که هر دو قبل از سید رضی می‌زیسته‌اند نیز این خطبه را نقل کرده‌اند. «زمخشری» در «ربیع الأبرار» و «ابن اثیر» در «نهایه» بخش‌هایی از آن را آورده‌اند. به گفته سید بن طاووس، محتوای این خطبه به قدری عظمت دارد که خودش گواه بر صدق و اعتبارش می‌باشد و نیازی به سند متواتر ندارد.[۱۶].
[2] ميان اجرام آسمانى و راههاى گشاده آسمانها، بى آويزه اى، نظمى برقرار ساخت و شكافهاى آنها را به هم آورد و ميان هر يك و جفتش پيوند نهاد. و صعوبت فرا رفتن به آسمانها و فرود آمدن از آنها را براى فرشتگانى كه فرود مى آيند يا اعمال آفريدگان را فرا مى برند، سهل و آسان نمود. آسمان را، كه دود بود، فراخواند، آسمان مطيع و منقاد بود. هر جزء آن ديگر جزء را نگه داشت. و آن را كه يكپارچه و بسته بود از هم بگشود و شهابهاى درخشان را نگهبان آن شكافها فرمود و آن را به يد قدرت خود از لرزش و جنبش در فضا نگه داشت و مقرر فرمود كه تسليم امر او باشد. خورشيدش را آيت درخشان روز گردانيد كه در پرتو آن هر چيز را توان ديد. و ماه آيت ديگرى است، كه نورش ظلمت شب را بزدايد و آنها را در مدار خود به گردش در آورد تا از گردش آنها شب و روز شناخته آيند و شمار سالها و حساب كارها معين گردد. سپس در فضاى آسمان فلك را معلق بداشت و به مرواريد ستارگان و چراغ تابناك اخترانش بياراست و راه شيطان را، كه دزدانه گوش مى داد، با شهابهاى ثاقب بربست. آن گاه ستارگان را فرمانبردار و مسخّر گردانيد. كه پاره اى، همچنان، برجاى ثابت اند و پاره اى در حركت. برخى در اوج و برخى در حضيض. بعضى سعد و بعضى نحس. رَهَوَات: جمع «رهوة»، مكانهاى مرتفع و بلند و نيز به مكانهاى پست و پائين گفته ميشود. الفُرَج: جمع «فرجة»، مكانهاى خالى و تهى، شكافها و گشادگيهاى ميان دو چيز. لَاحَمَ: بهم پيوست. الصُدوُع: جمع «صدع»، شكافها. وَشَّجَ: پيوند داد، ارتباط ايجاد كرد، «وشّج محمله» يعنى محمل را مانند تور بافت تا چيزى از آن نيفتد. ازْوَاجَها: مانندهايش (از اجرام ديگر). الهَابِطِينَ: فرود آيندگان. الصَاعِدِينَ: بالا روندگان. الحُزُونَة: سختى و صعوبت. الَاشْرَاج: جمع «شرج»، دستگيره مانند دسته كوزه و دلو و غيره. صَوَامِت ابْوَاب: درهاى بسته شده. الرَصَد: نگهبان. الشُهُبُ الثَّوَاقِبِ: ستارگان پر نور. النِّقَاب: جمع «نقب»، شكافها، سوراخها. امْسَكَهَا مِنْ انْ تَمُور: از نوسان و حركت نگاهش داشت. بِاَيْدِهِ: با قدرتش. مُبْصِرَةً: روشنى بخش. مَمْحُوَّةً: محو شده، يعنى نور ماه گاهى در قسمتى از شب و گاهى در تمام شب محو ميشود. مَنَاقِل: جمع «مِنْقَلَة»، وسيله هاى نقل و انتقال، مقصود وضعيت خاص خورشيد و ماه است كه موجب حركت آنها در مدارشان ميشود. الفَلَك: مدار. نَاطَ بِهَا: آن را آويزان كرد، معلق كرد. دَرَارِىّ: جمع «درّىّ»، ستارگان روشن و درخشان. اذْلَال: جمع «ذلّ»، راههاى صاف و هموار.رَهوات: جمع رهوه: مكان بلند و بالا فُرَج: جمع فرجة: شكاف، فاصله ميان دو چيز، محل خالى. وَشّج: متصل نمود، بهم پيچيد هابِط: فرود آينده صاعِد: بالا رونده أشراج: جمع شرج: گيره ظرف، دستگيره شُهُب: جمع شهاب: آتش پاره آسمانى نِقاب: جمع نقب: شكاف، سوراخ تَمور: باضطراب و حركت در آيد خَرق: شكاف و پاره مَناقل: جمع منقل: محل انتقال ناطَ: بست، آويزان نمود دَرارىّ: جمع درمُسترقى السمع: دزدكى گوش دهندگان.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo