< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله نوری

98/11/14

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: قبله

نقل کلام فقهاء برای این است که ما کیفیت استنباط از قران کریم و روایات را بفهمیم تا در نتیجه خودمان نیز راه استنباط را به عنوان یک درس بزرگ از آنها فرا بگیریم، دیروز کلام آقای خوئی از مستند العروة را نقل کردیم.

درباره قبله روایاتی داریم که می گویند قبله کسانی که در مسجدالحرام هستند کعبه می باشد و اگر در حرم باشند قبله آنها مسجد الحرام است و اگر در غیر حرم باشند قبله آنها حرم است، این عبارتی که عرض می کنم هم برای شیخین و هم برای محقق در شرایع می باشد : « و هي الكعبة لمن كان في المسجد و المسجد قبلة لمن كان فی الحرم و الحرم لمن خرج عنه على الأظهر»[1] . آنها

اخبار مربوط به این مسئله در باب 3 از ابواب قبله ذکر شده و عنوان باب این است: "أن الكعبة قبلة لمن في المسجد والمسجد قبلة لمن في الحرم والحرم قبلة لأهل الدنيا، واتساع جهة محاذاة الكعبة" .

فقهاء ما نوعا این اخبار را توجیه کرده و فرمودند اینها طریقیت دارند نه موضوعیت و در واقع موضوع همان خانه کعبه می باشد یعنی مثلا وقتی به کعبه نگاه می کنیم اینها طریق نگاه به کعبه هستند و نمی شود ما چند قبله داشته باشیم البته آقای خوئی طبق مبنای خودش که فقط به سند روایات نگاه می کند و دیگر عمل و اعراض اصحاب و فقهاء را موثر نمی داند می فرماید این اخبار سنداً ضعیف هستند.

خبر اول: «محمد بن الحسن بإسناده عن محمد بن أحمد بن يحيى، عن الحسن بن الحسين عن عبد الله بن محمد الحجال، عن بعض رجاله(بخاطر این کلمه خبر مرسل به ابهام واسطه می باشد)، عن أبي عبد الله علیه السلام إن الله تعالى جعل الكعبة قبلة لأهل المسجد، وجعل المسجد قبلة لأهل الحرم، وجعل الحرم قبلة لأهل الدنيا. ورواه الصدوق في (العلل) عن أبيه، عن محمد بن يحيى، عن محمد بن أحمد بن يحيى مثله[2] .

خبر دوم: «وبإسناده عن أبي العباس بن عقدة، عن الحسين بن محمد بن حازم(توثیق نشده)، عن تغلب بن الضحاك(مهمل است)، عن بشر بن جعفر الجعفري(توثیق نشده)، عن جعفر بن محمد علیهما السلام قال: سمعته يقول: البيت قبلة لأهل المسجد، والمسجد قبلة لأهل الحرم، والحرم قبلة للناس جميعا»[3] .

خبر سوم: «محمد بن علي بن الحسين قال: قال الصادق علیه السلام إن الله تبارك وتعالى جعل لكعبة قبلة لأهل المسجد، وجعل المسجد قبلة لأهل الحرم، وجعل الحرم قبلة لأهل الدنيا«[4] .

همانطور که دیدید در این اخبار چند قبله ذکر شده لذا فقهاء ما این اخبار را توجیه کرده اند ولی خب آقای خوئی طبق مبنای خودش فرموده تمام اینها ضعیف هستند، ما باید یک مبنائی در مورد اخبار داشته باشیم و طبق آن عمل کنیم، کلام محقق در شرایع را نقل کردیم که فرموده: "و هي الكعبة لمن كان في المسجد و المسجد قبلة لمن كان في الحرم و الحرم لمن خرج عنه على الأظهر" ولی همین محقق در معتبر فرموده قبله یا کعبه است و یا جهت کعبه و باز همین محقق در مختصر فرموده فقط کعبه قبله می باشد، منظور اینکه آقای خوئی فرموده این اخبار ضعیف هستند و از بحث عبور کرده ولی فقهاء دیگر اقوال و توجیهات مختلفی را برای اخبار مذکور بیان کرده اند زیرا مشهور قائلند که ملاک در حجیت اخبار اطمینان به صدور می باشد و وقتی این اخبار قرنا بعد قرن در کتب فقهاء ما ذکر شده و به آنها عمل کرده اند همین عمل آنها ضعفشان را جبران می کند و اما فقهاء ما در توجیه این اخبار فرمودند در واقع اینها طریقیت دارند نه موضوعیت.

دیروز مقداری از کلام آیت الله خوئی را خواندیم و امروز نیز از کلام ایشان می خوانیم تا این اختلاف در استنباط و مبنا مشخص شود، صاحب عروه فرمود: «و لا یعتبر اتصال الخط من موقف کل مصل بها بل المحاذاة العرفیة کافیة غایة الأمر ان المحاذاة تتسع مع البعد، و کلما ازداد بعداً ازدادت سعة المحاذاة کما یعلم ذلک بملاحظة الأجرام البعیدة کالأنجم و نحوها، فلا یقدح زیادة عرض الصف المستطیل عن الکعبة فی صدق محاذاتها کما نشاهد ذلک بالنسبة إلی الأجرام البعیدة، و القول بأن القبلة للبعید سمت الکعبة و جهتها راجع فی الحقیقة الی ما ذکرنا، و إن کان مرادهم الجهة العرفیة المسامحیة فلا وجه له.»[5] .

آیت الله خوئی در شرح این کلام صاحب عروه می فرماید ما چنین چیزی در روایات و نصوص نداریم و بعد ایشان در توجیه کلام افرادی که اینطور قائل شده اند کلماتی دارد به این بیان که:«قد أشرنا إلی تصریح غیر واحد من الأعلام بأن قبلة البعید هی جهة الکعبة لا عینها، و لا یخفی أن هذا التعبیر لم یرد فی شی‌ء من النصوص، و إنما التزم بها من التزم و عدل عن جعل الکعبة بعینها قبلة علی الإطلاق الذی هو مقتضی ظواهر النصوص لوجهین:

الأول: بطلان صلاة المأموم إذا کان البعد بینه و بین الإمام أکثر من طول الکعبة البالغ عشرین ذراعاً تقریباً، فاذا کان الفصل بینهما ثلاثین ذراعاً مثلًا فالمأموم یعلم حینئذ ببطلان صلاته تفصیلًا، إما لانحرافه عن الکعبة بنفسه أو لانحراف الإمام، و هذا بخلاف الاکتفاء بالجهة، فإن الصف حینئذ مهما طال و الجماعة مهما اتسعت فالکل متوجهون إلی الکعبة و مستقبلون سمتها.

الثانی: ما ذکره المحقق الأردبیلی فیما حکی عنه، قال ما لفظه: عدم اعتبار التدقیق فی أمر القبلة و أنه أوسع من ذلک، و ما حاله إلا کأمر السید عبده باستقبال بلد من البلدان النائیة، الذی لا ریب فی امتثاله بمجرد التوجه إلی جهة تلک البلد من غیر حاجة إلی رصد و علامات و غیرها مما یختص بمعرفته أهل الهیئة المستبعد أو الممتنع تکلیف عامة الناس من النساء و الرجال خصوصاً السواد منهم بما عند أهل الهیئة الذی لا یعرفه إلا الأوحدی منهم، و اختلاف هذه العلامات التی نصبوها و خلوّ النصوص عن التصریح بشی‌ء من ذلک سؤالًا و جواباً عدا ما ستعرفه مما ورد فی الجدی من الأمر تارة بجعله بین الکتفین و أُخری بجعله علی الیمین مما هو مع اختلافه و ضعف سنده و إرساله خاص بالعراقی، مع شدة الحاجة لمعرفة القبلة فی أُمور کثیرة خصوصاً فی مثل الصلاة التی هی عمود الأعمال، و ترکها کفر، و لعل فسادها و لو بترک الاستقبال کذلک أیضاً، و توجّه أهل مسجد قبا فی أثناء الصلاة لما بلغهم انحراف النبی (صلی اللّٰه علیه و آله) و غیر ذلک مما لا یخفی علی العارف بأحکام هذه الملّة السهلة السمحة أکبر شاهد علی شدّة التوسعة فی أمر القبلة و عدم وجوب شی‌ء مما ذکره هؤلاء المدققون... إلی آخر کلامه الشریف.» [6]

آیت الله خوئی بحثهای مفصلی درباره کلام محقق اردبیلی می کند و می فرماید ما این وسعتی که ایشان برای قبله قائل شده را قبول نداریم بلکه عرفا باید صدق کند که انسان روبروی خانه کعبه ایستاده و این با راههائی که ذکر کردیم من جمله کرویت زمین حل می شود و آخر الامر آقای خوئی می فرماید: «فتحصّل من جمیع ما ذکرناه: أنّ الکعبة بعینها قبلة لعامة الناس، سواء فیه القریب و البعید کما تقتضیه ظواهر النصوص من الآیات و الروایات[7] .

آقای خوئی در ادامه وارد این بحث می شود که اشتغال یقینی فراغ یقینی می خواهد به این بیان که ما یقین داریم نمازی با شرایط خاصی که یکی از آنها استقبال قبله است بر ما واجب شده و ذمه ما نسبت به آن اشتغال پیدا کرده و اشتغال یقینی فراغ یقینی می خواهد لذا ما باید طوری مشی کنیم که فراغ یقینی که مد نظر شارع مقدس می باشد محقق بشود و این بحث ایشان بسیار بحث خوبی می باشد.

ایشان در ادامه به سراغ بحث ستاره ها رفته و می فرماید فقط در مورد ستاره جُدی روایت داریم، در مورد خورشید و حرکت آن و راه تشخیص قبله از این طریق هم بحثهائی مطرح شده که قبلا به عرضتان رساندیم که دو روز در سال یعنی در هشتم جوزا و بیست و دوم سرطان در ظهر خورشید بالای سر کعبه می باشد که در این موقع اگر روبه خورشید باشیم در واقع رو به کعبه هستیم.

خواجه نصیرالدین طوسی از راه خورشید قبله را معین کرده و برخی از فقهاء ما از راه ماه قبله را مشخص کرده اند و البته گاهی نیز از راه ستارگان قبله معین شده.

علی أیِّ حال آیت الله خوئی طبق مبنای خودشان می فرماید تمام روایات مربوط به ستاره جُدی ضعیف هستند ولی خب فقهاء ما طبق مبنای خودشان(اطمینان به صدور و اعتبار عمل یا اعراض اصحاب و فقهاء)این اخبار را توجیه کرده اند.

صاحب وسائل در باب 5 از ابواب قبله اخبار مربوط به تشخیص قبله از روی ستاره جدی را ذکر کرده و عنوان باب این است: "باب وجوب العمل بالجدی فی معرفة القبلة".

خبر اول: «محمد بن الحسن بإسناده عن الطاطري، عن جعفر بن سماعة، عن العلا بن رزين، عن محمد بن مسلم، عن أحدهما عليهما السلام قال: سألته عن القبلة، فقال: ضع الجدي في قفاك وصل«[8] .

خبر دوم: «محمد بن علي بن الحسين قال: قال رجل للصادق علیه السلام: إني أكون في السفر ولا أهتدي إلى القبلة بالليل، فقال: أتعرف الكوكب الذي يقال له جدي؟ قلت: نعم، قال: اجعله علي يمينك، وإذا كنت في طريق الحج فاجعله بين كتفيك قال صاحب المدارك: الأولى العلامة الأولى والثالثة على أطراف العراق الغربية»[9] .

اخبار دیگری نیز در این باب با همین موضوع ذکر شده و فقهاء ما آنها را توجیه کرده اند که بماند برای فردا إن شاء الله تعالی...


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo