< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله نوری

97/02/03

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: طبقات الارث/طبقه دوم/إخوه و اجداد

یکی از آقایان مطالبی در مورد بحث دیروز که مربوط به حبوه بود نوشته اند، ما عرض کردیم که عمومات قران کریم و همچنین روایات دلالت دارند بر اینکه کسی که از دنیا می رود ترکه او متعلق به همه وراث است و حبوه نوعی تخصیص و تقیید این عمومات می باشد زیرا حبوه می گوید این موارد متعلق به پسر بزرگتر است به عبارت دیگر مقتضای عمومات اشتراک همه وراث در ترکه میت است ولی مقتضای روایات حبوه اختصاص موارد حبوه به پسر بزرگتر می باشد و اینجا مخصص منفصل می باشد و ما یک قاعده داریم هرجائی که امر دائر بین أقل و أکثر شد و ما شک کردیم که اقل از تحت عام خارج است یا اکثر در این صورت قدر متیقن که اقل است را از تحت عام خارج می کنیم و اقل را أخذ می کنیم و حجت می دانیم.

در مورد روایات باب حبوه نیز عرض کردیم که برخی از اخبار با وجود صحت سند مورد اعراض فقهاء هستند و شهرت عملیه بر خلافشان وجود دارد لذا از حجیت ساقط می شوند.

ما چیزی به عنوان اصل عدم نقیصه و اصل عدم الزیادة نداریم و شارع مقدس چنین اصولی را حجت ندانسته.

حبوه حرمت تصرف در مال غیر ندارد زیرا ما در سبب و موضوع که همان مال غیر است بحث می کنیم نه در مسبب که آیا حرام است یا نه، خلاصه این موارد نوشته شده بود که به عرضتان رسید.

خب و اما بحثمان در طبقه اول به پایان رسید و با توفیق پروردگار متعال از امروز در طبقه دوم ارث یعنی إخوه و اجداد بحث خواهیم کرد.

صاحب جواهر در مورد اینکه بر چه اساسی این طبقه بندی در ارث بوجود آمده یک مطلبی دارد که قابل توجه می باشد، ایشان می فرماید: «مَن ولد الميت ومن ولده الميت به من كل أحد ، وهم الأبوان والأبناء وإن سفلوا أهل الطبقة الأولى التي هي عمود النسب ، ثم من بعدهم من ولد أب الميت ومن ولده أبو الميت ، وهم الاخوة وأولادهم والأجداد وإن علوا أهل الطبقة الثانية بعضها من العمود وبعضها من حاشية النسب ، ثم من بعدهم من ولده الأجداد ، وهم الأعمام والأخوال أهل الطبقة الثالثة الذين جميعهم من حاشية النسب ، ويترتبون فيما بينهم كترتب الأجداد والاخوة وأولادهم»[1] .

مطلب دیگری که لازم است ما مقدمة برای بحث در طبقه دوم عرض کنیم آیات قران کریم می باشد، در سوره نساء که آیات ارث ذکر شده، آیه 11 فقط طبقه اول را بیان می کند و اما در آیه 12 و آیه 176 ارث طبقه دوم ذکر شده: ﴿وَ إِنْ کانَ رَجُلٌ يُورَثُ کَلالَةً أَوِ امْرَأَةٌ وَ لَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِکُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ فَإِنْ کانُوا أَکْثَرَ مِنْ ذلِکَ فَهُمْ شُرَکاءُ فِي الثُّلُثِ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصي‌ بِها أَوْ دَيْنٍ غَيْرَ مُضَارٍّ وَصِيَّةً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَليمٌ حَليمٌ[2] ، این آیه مربوط به کلاله اُمی است و اما حکم ارث کلاله أبوینی و أبی در آیه 176 از سوره نساء بیان شده: ﴿يَسْتَفْتُونَکَ قُلِ اللَّهُ يُفْتيکُمْ فِي الْکَلالَةِ إِنِ امْرُؤٌ هَلَکَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ وَ لَهُ أُخْتٌ فَلَها نِصْفُ ما تَرَکَ وَ هُوَ يَرِثُها إِنْ لَمْ يَکُنْ لَها وَلَدٌ فَإِنْ کانَتَا اثْنَتَيْنِ فَلَهُمَا الثُّلُثانِ مِمَّا تَرَکَ وَ إِنْ کانُوا إِخْوَةً رِجالاً وَ نِساءً فَلِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَکُمْ أَنْ تَضِلُّوا وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَيْ‌ءٍ عَليمٌ[3] .

خب واما برای اینکه بدانیم چه مقدار باید مطالعه کنیم آدرس بحث را در کتب مختلف خدمتتان عرض می کنم:

اول: جواهر الکلام، جلد 39، صفحه 147 از طبع 43 جلدی.

دوم: مستند الشیعة، جلد 19، صفحه 259.

سوم: مسالک الأفهام، جلد 13، صفحه 141.

چهارم: ریاض المسائل، جلد 14، صفحه 324.

پنجم: کشف اللثام، جلد 9 ، صفحه 423.

ششم: خلاف شیخ طوسی، جلد 4، صفحه 88.

هفتم: مفتاح الکرامة، جلد 3 یا 24، صفحه 232.

هشتم: مهذب الأحکام، جلد 30، صفحه 136.

نهم: مختلف الشیعة، جلد 9 ، صفحه 42.

دهم: قواعد الاحکام، جلد 3، صفحه 362.

یازدهم: وسائل الشیعة، جلد 17، صفحه 474.

دوازدهم: جامع أحادیث الشیعة، جلد 24، صفحه 373.

آیت الله العظمی آقای بروجردی اعلی الله مقامه چندین مرتبه فرمودند علم فقه یک علم منقول است لذا ما باید به کتب مراجعه کنیم و ببینیم قران و اهل بیت علیهم السلام چه فرموده اند و این مطالعه لازم دارد تا اینکه بالاخره یک نظریه ای برای خودمان اتخاذ کنیم.

خب واما حالا با توفیق پروردگار متعال وارد بحث در طبقه دوم از طبقات ارث می شویم، فقهاء ما اینجور وارد بحث شده اند که ابتدا اصول مباحث این طبقه را به پنج فصل تقسیم کرده اند؛ فصل اول إخوه و أخوات بدون اجتماع با أجداد یعنی الأخ وحدة، الاُخت وحدها، الأخ المتعدد، الاُخت المتعددة و جمع أخ و اُخت، و همین اقسام را در إخوه و اجداد اُمی نیز بیان کرده اند و بعد به سراغ اجداد رفته اند، هر انسانی در مرحله اول چهار جد دارد، جد و جده پدری و جد و جده مادری و بعد همینطور طبقه طبقه بالا می روند، خب واما در اجداد نیز بحثهای مختلفی مطرح شده که بماند برای بعد... .


[1] جواهر الکلام، شیخ محمد حسن نجفی جواهری، ج39، ص173، ط 43 جلدی.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo