< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله نوری

کتاب الصوم

90/02/13

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع : فی احکام القضاء
 
  بحث در این بود که قضای روزه، بر چه کسانی واجب است، گفتند بر اینکه کسی که بلوغ داشته باشد، ازش صومی فوت شده باشد، یا کسی که عاقل باشد، از وی صوم فوت شده است و یک مسلمان، سه تا شرط داشت، بلوغ و عقل و اسلام. ما درباره‌ي بلوغ بحث کردیم بر کسی که غیر بالغ است، اگر از آن صوم فوت شد قضا نشد، صور مربوط به بلوغ ذکر شد .
 دیگر مجنون، کسی که مجنون است ازش، صوم فوت بشود، قضا ندارد اعم از اینکه جنونش به اختیار خودش به وجود آمده است و یا به اختیار خودش نباشد، همین قدر که مجنون شد و از آن صوم فوت شد، مشمول ادله‌ي قضا نیست .
 سوم مغمی علیه است کسی که بیهوش شده است در حال بیهوشی ازش روزه فوت شده است، که اگر بیهوش نمی‌شد روزه می گرفت آیا یک روز و چند روز روزه از او فوت شد در حالیکه این بیهوش بود و در حال کما بود به اصطلاح، بعداً که حالش به جا آمد ایا قضای آن صوم‌هایی که در حالت مغمی علیه بودم فوت شده است قضا دارد یا نه؟‌این هم قضا ندارد. سوال اینکه نیت کرده است برای روزه گرفتن، و بعداً در وسط روز اغما عارض شده است و یا نیت نکرده باشد چند روز بدون نیت در حالت اغما بوده است و بعداً به هوش آمده است، واجب نیست که روزه‌هایی که فوت شده است، در حالت اغما قضا کند، دلیل این روایاتی است که داریم نقل می شود از شیخ طوسی، و شیخ مفید، و سید مرتضی،در جواهر هم در جلد هفدهم صفحه 268. در جواهر در جلد هفدهم از آن چاپی که پیش بنده هست، صفحه 268،‌از این سه نفر، شیخ مفید، و سید مرتضی و دیگر شیخ طوسی، از این سه نفر نقل می‌کند که فرق گذاشتند که به این که سبق منه نیة او لم یصح نیة ان سبق منه نیة ثم عرض الاغما قضا ندارد و ان لم یسبق من نیه و عرض الاغماء قضا دارد. این تفسیر، در حقیقت مثل تفسیر به خواب است در خواب همینطور است اگر کسی سبق منهم نیه، قصد روزه کرده است خوابش برد تا غروب روزه‌اش درست است و قضا ندارد اگر لم یسبق فی النیه خواب عارض شد روزه‌اش قضا دارد.
  مقایسه کردن ما نحن فیه را قیاس کردند ما نحن فیه را به نوم، و نقل می شود که علامه در مختلف هم همین تفسیر را داده است ولی خوب از لحاظ روایت که عرض می‌کنیم از لحاظ تفاوت هم تفاوت وجود دارد بین کسی که خواب رفته است و کسی که بیهوش شده است، کسی که خواب رفته است، خوب اگر بیدار کنند فوراً بیدار می شود این یک سطح عقل است عقل الآن در خواب عقلش حاکم نیست ولی خیلی خفیف است، اما در مثل مست و بیهوش، سطر عقل ودرک شدید است آدمی که خواب رفته است بله در حال خواب درک ندارد، اما به مختصر تکان دادن است به مختصر صدا بیدار می‌شود ولی به خلاف بیهوش، آدم بیهوش آن دیگر به این زودی به صدا و حرکت بیدار نمی شود و پس قیاس کردن مانحن فیه بر نوم قیاس مع الفارق است، به علاوه ما روایاتی هم داریم عمده‌ي همین روایات دلیل است به اینکه در نماز و روزه در هر دو همینطور است، در نماز آن کسی است که در کل وقت بیهوش است قضا ندارد و بعضی اگر اول وقت، یک مقدار بهوش بود، می‌توانست بخواند و نخواند قضا دارد به هوش امد در آخر وقت، ولی باز هم می توانست بخواند نخواند، قضا دارد، نماز اینطوری است در آخر وقت حتی، کسی یک رکعت درک کند چون ما روایات داریم من ادرک رکعة من الوقت و ادرک الوقت کله، یک قاعده‌ای است که هر کس در آخر وقت، هر معذوری یا سالم است فرق نمی‌کند اگر یک رکعت از آخر وقت را ترک کرد کل وقت را ترک کرده است، اگر به جای نیاورد باید قضایش را به جای بیاورد. این در مست هم همینطور است در بیهوش هم همینطور است اگر حال بیاید یک رکعت از آخر وقت است باید قضایش را به جا ی بیاورد و اما این را هیچ نمی‌شود قیاس کرد به مسئله‌ی خواب، ممکن است که تکان بدهند حرف بزنند و بیدار بشود، سفارش کرده باشد که من را بیدار کنید مثلاً اما بیهوش اینطور نیست مست اینطوری نیست، تفاوت است بین بیهوش و مست و خواب، بله، به علاوه ما روایاتی داریم عمده دلیل ما این روایات است، در صفحه 161، از جلد 7 که رسائل باب 24 از ابواب من یصح منه صوم، از رسائل 20 جلدی، اینجا روایات زیاد است اخبر اول، محمدبن حسن، باسناده عن سعد بن عبدالله، عن ایوب بن نوح، سند حدیثی است یعنی شیخ طوسی، در تهذیب به اسنادش از سعد بن عبدالله، شیخ طوسی (ره) احادیث را از اصول می‌گرفته است، خوب این اصول، به این جوامع در اختیار شیخ طوسی بوده است در کتابخانه بسیار غنی در آن روز، خوب از کتاب گرفته است، خود شیخ طبقه‌ي دوازده است ولی سعد بن عبدالله حمیری قمی است از فقهای قم، از محدثین بزرگ قم، از کتاب آن گرفته است آن سعد بن عبدالله طبقه‌ي هشتم است، چهارطبقه فاصله است نمی‌تواند از آن بلاواسطه نقل کند از کتاب گرفته است و آن وقت عرض کردیم که شیخ طوسی در آخر تهذیب خودش آنجا اسناد خود را ذکر می‌کند .
 به حضرت امام هادی (عليه السلام) نامه‌ای نوشته است ایوب ابن نوح، یسئله عن المغمی علیه، یوما او اکثر، کسی که بیهوش شده است و یک روز و یا بیشتر هل یقضی ما فات ام لا، آیا آن چه که از او فوت شده است، قضا می کند و یا نه؟ خوب در سؤال نیست که از روزه و یا نماز ولی جواب هر دو را دارد. فکتب علیه اسلام لا یقض الصوم و لا یقض الصلاة. در جواب حضرت مرقوم فرموده‌اند که نه نماز و نه روزه هیچ یک از اینها را قضا نمی‌کند . این خبر اول باب است، خوب اینجا بعد از نقل حدیث از شیخ طوسي، که از تهذیب گرفته است ما یک سند دیگر هم برای شیخ طوسی نسبت به اسناده عن محمد بن محبوب عن علی بن محمد بن سلیمان خوب باز شیخ طوسی اسناد خودش از محمد بن محبوب، اسناد خود شیخ طوسی هم به ایشان خیلی خوب است محمد بن علی بن محبوب قمی است ولی محمدبن محبوب کوفی است، در طبقه هم فرق دا رند محبوب طبقه‌ي پنج است ولی محمد بن علی بن محبوب قمی طبقه‌ی 6 است هر دو هم خوب هستند و هر دو هم صاحب کتابند خوب این خبر است این خبر را شیخ طوسی از کتاب ابن محبوب قمی هم گرفته است، عن علی بن محمد بن سلیمان این توصیق نشده است، منتهی یک کلمه‌ای دارد از این و کتبت علی الفیقه ابالحسن العسکری. آن خبر اول ابالحسن ثالث یک نفر است و عبارت فرق می‌کند آن ابالحسن ثالث بو.د حضرت هادی. این ابالحسن العسکری آن هادی است اما این عبارت آن با آن فرق دارد. کتبت الی الفقیه، ابالحسن عسکری (عليه السلام) وذکر نسلق، این خبر اول باب که دلالت داشت بر اینکه لا ؟؟؟ صلاة علی الصوم. خوب خبر 2. و به اسناده عن محمد به حسن صفار، شیخ طوسی باز به اسنادش شیخ طوسی آن خبر را از جامع و کتاب سعد بن عبدالله گرفته است، این را شیخ طوسی از محمد حسن صفار گرفته است محمد بن حسن صفار از طبقه‌ی هشتم است از ؟؟؟ روات قم است، عن علی بن محمد قاسانی، علی بن محمد بن قاسانی، قاسان کاشان است، بنده نوشته ام که لم ییثبت وثاقته، علی بن محمد قاسانی وثاقتش ثابت نیست. در معجم رجال و حدیث هم ذکر کرده است که وثاقت این شخص ثابت نیست. این احادیث مورد عمل فقهای ما است،‌ضعف در سند در اینجا مضر نیست، خوب : قال کتبت علیه و انا بالمدینه نوشته است و در مدینه بوده است و این هم به : ابوالحسن ثالث اسئله عن المغمی علیه، یوما او اکثر، هل یقض ما فات، و کتب علیه السلام، لا یقض الصوم ، نه صوم دارد و این صوم دارد که محل بحث ما است و آن خبر اول ما هم صوم داشت و هم صلاة ولی این صوم دارد، که بعداً بررسی می‌کنیم. شیخ طوسی این خبر دوم را از کتاب محمد بن حسن صفار گرفته است، ولی در عین حال اسناد دیگر هم دارد و به اسناد شیخ طوسی عن محمد بن محمد بن یحیی، عطار قمی آن هم از اجلای روات است عن محمد بن عبدالجبار، خیلی خوب است عن علی بن مهزیار، از علی بن مهزیار خبر با سند دوم، صحت و صحیح است، سألته و ذکر مثل الاول .
 خبر سوم : و به اسناد شیخ طوسی، عن ابراهیم بن هاشم، ابراهیم بن هاشم طبقه‌ی هفتم و پدر علی بن ابراهیم است. خودش کتاب داشته است و خیلی مهم بوده است، خوب ابراهیم بن هاشم در حالاتش است که اول من نشر حدیث کوفیین به قم، عن عبدالله بن مغیره آن هم ثقة ثقة خیلی جلیل القدر است از طبقه‌ی 5 است ایشان، خوب عن عبدالله بن سنان و خبر صحیح است .
 قال کلما غلب الله علیه فلیس علی صاحبه شیئٌ . خوب این یک قاعده‌ی کلی است، کلما آیا کُلما درست است یا کلَما درست است؟ اینجا کلُما بخوانیم و یا کلَما بخوانیم. کلُما غلب الله علیه ، کلَما قلب الله علیه؟ کدامشان درست است؟ وفرقشان چیست؟ در جاهای دیگر هم بفهمیم. ؟؟؟ شما گفتم که دیروز عروه بیاورید و امروز هم بگویم که رسائل بیاور. کجا بگوییم کلَما و کجا کلُما صحبت از کجا می‌پرسم و جایی دیدیدم کجا بگوییم کلُما و کجا بگوییم کلَما؟ .
 بفرمایید که کلَما صور قضیه است مثل کلما کانت شمس طالعة و نهار موجودٌ و می‌خواهیم یک قاعده‌ی کلی به دست بدهیم. و قضیه را برای صوری ذکر کنیم اینجا می‌گوییم کلَما اینجا کلُما غلط است، کلَما کانت ا لشمس طالعا و نهار موجود این کلما است. شما می خواهید یک ظرفی را بیان کنید و از آنجا که مبتدا است کلُما و اینجا مبتدا است کلُما مثل کلُ نفس ذائقه الموت این مبتدا است، کلُما غلب علیه یعنی هر چیزی که غلب الله علیه لیس علی صاحب شیءٌ پس قاعده اینجوری شد. مبتدا است،‌می‌خواهیم اسناد را به آن بگوییم می‌گوییم که کل نفس ذائقة الموت کلُ می خوانیم و مبتدا می خوانیم و هر کجا نه صور قضیه است، مثل کلَما کانت الشمس پس کلَما می‌خوانیم. اینجا کلُ باید بخوانیم. کلُما غلب الله علیه هر چیزی که خداوند بر آن غالب شده است، یعنی خداوند به وجود آورده است. جنونی غلب الله علیه، اینجا هم بیهوشی غلب الله، کلُما غلب الله علیه، فلیس علی صاحب شیءٌ . این یک کبری است فلیس علی صاحب شیءٌ، و بر صاحب آن چیزی نیست. این را اگر بخواهیم بگیریم، این حالا ببینید که چه قدر دلالت دارد، کلُما غلب الله علیه اگر شما بدون اختیار یک نفر بیهوش شد،‌بله کلُما غلب الله علیه، بیهوش شد بدون اختیار و اگر به حال آمد خودش یک دوا خورده است و بیهوش شد آیا آن هم اینجا این بحث پیش می‌آید آن غیر از آن خبرقبل است خبرهای قبل یقض صوم ویقض صلاة اما این قاعده‌ی کلی باید برویم مفاد این چه قدر است، کلُما غلب الله علیه فلیس علی صاحب شیء اگر یک شخصی بدون اختیارش بیهوش شد و کلُما غلب الله و اگر خودش یک کاری کرد، از جهت اینکه خداوند آن خاصیت را قرار داده است در آن چه که این شخص خورد و بیهوش شد غلب الله علیه، از جهتی به اختیار خودش آن را خورد نه، این است که آن شمول این کلُما غلب الله علیه،‌در آنجا که انسان به اختیار خودش موضوع به وجود آورده است که باعث شده است بیهوش شده است اینها مشکل است آن، ولی ایشان ذکر کرده است در اینجا این را، خوب، کلُما غلب الله علیه، فلیس علی صاحب شیء. حدیث سوم، چهارم و پنجم باشد، برویم سراغ ششم، آن دو تا را بعداً‌می‌گویم ششم، از شیخ صدوق است، محمد بن علی بن الحسین،‌یعنی شیخ صدوق به اسناده عن علی بن مهزیار ، خوب شیخ صدوق طبقه‌ي چندم است؟ 10 است، کلینی 9 است. شیخ صدوق 10 است، مفید 11 است،‌و شیخ طوسی 12 است، به ترتیب استاد و شاگرد داریم می‌گوییم دیگر، کلینی طبقه‌ی 9 است،‌این طبقه بندی آقای بروجردی است، اما شیخ صدوق در سال 381 وفات کرده است کلینی 329 وفات کرده است اما صدوق 381، شیخ مفید 413،‌شیخ طوسی 460، بنابراین کلینی طبقه‌ی 9 است شیخ صدوق 10 است، مفید 11 است، و شیخ طوسی 12 است. خبر حالا این است که شیخ صدوق به اسناد علی بن مهزیار، مهزیار طبقه‌ی 6 است، از کتابش گرفته است، شیخ صدوق هم از کتابش گرفته است، شیخ طوسی هم از کتاب می گرفت خواندیم که چند تا از کتاب گرفته بود، شیخ صدوق از کتاب علی بن مهزیار عنه سأله، علی بن مهزیار خوب مقامش خیلی بالا است سؤال کرد از ابوالحسن ثالث، این علی بن مهزیار حضرت رضا (عليه السلام) را هم درک کرده است، حضرت جواد (عليه السلام) هم درک کرده است. حضرت هادی (عليه السلام) است. عن هذه المسألة یعنی مسئله‌ی مغما علیه فقال الله یقض صوم و الصلاة . صوم و صلاتش غذاش نمی شود. بعد این را اضافه کرده است، کلُما غلب الله علیه، ؟؟؟ والعذر این را هم آوردند. خوب الآن ما، چهار تا خبر خواندیم دلالت دارد بر عدم وجوب قضای صوم و صلاة ولی آن دو تا را که نخواندیم، ‌چهارم و پنجم می‌گوید که قضا باید بخوانید. فردا انشاء الله بررسی کنیم که آنها است یا این؟ ‌انشاء‌الله تعالی.
 
 
 
 
  و الحمدلله رب العالمین اولاً و آخراً و صلی الله علی
  محمد و آله الطاهرین

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo