< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید مهدی نقیبی

1403/02/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مکاسب محرمه/الکذب/بررسی حرمت شوخی کذب

 

از روایاتی که به عنوان دلیل ذکر شده برای مسئله مورد بحث ما به اینکه انسان مطلب را که علم به آن ندارد حق ندارد آن را نقل کند. محل کلام جایی است که امر به خدا و رسول خدا و اوصیا خدا مربوط نمی شود، چون در آنجا مسلم است.

دلیل عدم جواز:

وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ اِبْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ مَا حَقُّ اَللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ قَالَ أَنْ يَقُولُوا مَا يَعْلَمُونَ وَ يَكُفُّوا عَمَّا لاَ يَعْلَمُونَ فَإِذَا فَعَلُوا ذَلِكَ فَقَدْ أَدَّوْا إِلَى اَللَّهِ حَقَّهُ .[1]

هشام بن سالم گويد: به امام صادق عليه السّلام عرض كردم: حق خدا بر مردم چيست‌؟

فرمود:آنچه كه بدانند بگويند و آنچه را كه ندانند نگويند، اگر چنين كنند به يقين حق خدا را ادا كرده و به انجام رسانده‌اند.

در رابطه با استدلال به روایت، مناقشاتی وارد شده است:

1- حق در این روایت، «فَإِذَا فَعَلُوا ذَلِكَ فَقَدْ أَدَّوْا إِلَى اَللَّهِ حَقَّهُ» منظور از حق خدا، چیزی است که از قبیل حکم باشد و آنچه از قبیل حکم بود این دایره اش مربوط می شود به سخنی که در رابطه با خدا یا رسول یا اوصیا گفته شود. این ربطی به محل بحث ما ندارد. این حق خداست که در اینجا حکم دارد یا ندارد. این مربوط به بحث افترا و تشریع می شود.

اشکال استاد: لکن آنچه ممکن است عرض شود: عبارت می فرماید: « أَنْ يَقُولُوا مَا يَعْلَمُونَ وَ يَكُفُّوا عَمَّا لاَ يَعْلَمُونَ» این را چطور اختصاص می دهید به جایی که مربوط به حکم خدا باشد. زیرا این جمله اطلاق دارد.

نکته: یک سری وظایف که به عهده انسان است صرفا حق الله است. پاره ای هم حق الله و هم حق الناس است، مثل سرقت.

تمام اموری که خارج از امر خدا باشد و تکالیف الهی را انجام ندهد، می توان گفت حق خدا را ادا نکرده ولو اینکه امری که می فرماید فقط حقوق الهی محسوب شود. انجایی که فقط حق الناس است حق الله را هم ضایع کرد. پس جایی که به مردم دروغ بگوید حق خدا را هم ضایع کرده است.

2- این روایت که فرمود «فَقَدْ أَدَّوْا إِلَى اَللَّهِ حَقَّهُ» مراد از حق، حق استحبابی است. حقوق مستحبه واجب الرعایت نیستند. اینجا هم بگوییم که عبارتی که از امام به ما رسیده اختصاص دارد به حقوق مستحبه. مستحب است آنچه انسان نمی داند نگوید، اما حرمت از آن استفاده نشد.

اشکال به مناقشه: معنای کلمه حق، هم شامل واجب و هم مستحب می شود. حق در مورد خداوند به واجب تعلق می گیرد مگر اینکه اجازه ترخیص و استحباب داده شود. شاید عقل هم به ما کمک کند در اینکه اگر خدا حقی به گردن مکلف دارد حقش را ادا کن مگر اینکه ترخیص داده باشد. ظهور حق در استحباب محل اشکال است.

 


[1] - وسائل الشيعة - ط الإسلامية ج18 ص123.، لمحاسن ج۱ ص۲۰۴، الکافي ج۱ ص۵۰، الوافي ج۱ ص۱۹۴، وسائل الشیعة ج۲۷ ص۲۴، وسائل الشیعة ج۲۷ ص۱۵۵، وسائل الشیعة ج۲۷ ص۱۶۸، الفصول المهمة ج۱ ص۵۱۸، بحار الأنوار ج۲ ص۱۱۸

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo