< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید کاظم مصطفوی

99/11/12

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مفاهیم/مفهوم حصر /مفهوم حصر از منظر سیدنا الاستاد

 

بررسی مفهوم حصر از منظر سیدنا الاستاد

گفته شد که از نظر سیدنا الاستاد، کلمه «إنما» دلالت بر حصر دارد، بر اساس وضع لغوی و تصریح بلاغیون و بیانیون و نحویون و همین طور بر اساس تبادر؛ بنابر این «انّما» در آیه ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ[1] مفید حصر می‌باشد.

سیدنا الاستاد در جهت اثبات مطلب شرح کوتاهی دارد با این بیان که منظور از ولایت در این آیه، ولایت خاصه است نه ولایت عامه؛ به عبارت دیگر، محبت بین مؤمنین مراد نیست؛ چون با تنسیق آیه ساز گار نمی‌باشد؛ بلکه مراد از ولایت، اولویت در تصرف می‌باشد. صفاتی که در این آیه آمده فقط در شأن امیر المؤمنین (ع) است. تعجب این است که فخر رازی می‌گوید: منظور از این ولایت، ولایت عامه است؛ یعنی عموم مؤمنین ولایت دارند؛ برای این که اگر ولایت خاصه مراد باشد، «انّما» باید دلالت بر حصر کند، در حالی که انما دلالت بر حصر ندارد؛ به دو دلیل: یکی آیه 24 یونس ﴿ إِنَّمَا مَثَلُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَاءٍ أَنْزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ ...﴾ مثل زندگی دنیا مثل آبی است که از آسمان نازل می‌شود. انما در این آیه دلالت بر حصر ندارد و حیات دنیا مثل های زیادی دارد و منحصر در نزول آب از آسمان نیست. دیگری آیه 36 سوره محمد (ص) است که در آن چنین آمده: ﴿إِنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ﴾ که در این آیه هم کلمه «انّما» دلالت بر حصر ندارد، برای این که لهو و لعب مصادیق دیگری نیز دارد، پس انما دال بر حصر نیست و در آیه‌ی مورد بحث، «انّما» دال بر حصر نمی‌باشد.

سیدنا الاستاد دو جواب می‌دهد:

یکی جواب نقضی: آیه 32 سوره انعام ﴿وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَعِبٌ وَلَهْوٌ﴾ و ﴿وَمَا هَذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ﴾، استثنا از نفی را قبول داری که حصر می‌آورد، اگر بگویی حصر در اینجا به وسیله‌ی علم خارجی است، ما هم می‌گوییم در آن دو آیه هم به وسیله‌ی علم خارجی است و اگر بگویی قرینه دارد ما هم می‌گوییم قرینه دارد.

دیگری جواب حلی: حیات گاهی اضافه می‌شود به دنیا؛ مثل «حیاة الدنیا» و گاهی موصوف واقع می‌شود؛ مثل «الحیاة الدنیا»، در صورت اول، حیات دنیا در برابر حیات آخرت قرار می‌گیرد؛ مثل «ما هی الا حیاتنا الدنیا نموت و نحیا» و «ان هی الا حیاتنا الدنیا نموت و نحیا» و در صورت دوم، دنیا صفت حیات می‌شود و دنیا از دنی به معنای پست است که دو اطلاق دارد یکی حیات دنیوی در برابر حیات علیای اخروی و دیگری قابل تطبیق در همین دنیا؛ مثل حیات انبیا و حیات کسانی که عبودیت ندارند.

منظور از حیات در آیه‌ی مورد استناد فخر رازی، حیات دانیه است و دنیا صفت آن می‌باشد که این گونه حیات، منحصر به لهو و لعب است به مقتضای کلمه‌ی انما؛ به عبارت دیگر، شما اشتباه بین حصر صفت و حصر موصوف نمودید در آیه حیات دنیا منحصر به لهو و لعب شده نه این که لهو و لعب منحصر در دنیا شده باشد.

تحقیق این است که دنیا در قرآن اگر اسم آمده باشد در برابر آخرت است؛ مثل ربنا آتنا فی الدنیا حسنة و فی الآخرة حسنة و اگر به صورت صفت آمده باشد، معنای وصفی دارد؛ مثل انما الحیاة الدنیا و در قرآن حیات به دنیا اضافه نشده؛ بلکه به شکل صفت و موصوف است. «إن هی الا حیاتنا الدنیا» حیات به ضمیر اضافه شده و کسب تعریف کرده و موصوف است و الدنیا صفت آن می‌باشد؛ چنانکه که می گوییم «مدرسة النجفیة الجدیدة» که مدرسة اضافه شده و کسب تعریف کرده و «الجدیدة» صفت آن می‌باشد.

پس جواب که از فخر رازی می‌توان داد این است که بدون شک انما دلالت بر حصر دارد و در این دو آیه «انما مثل الحیاة الدنیا کماء انزلناه من السماء» و «انما الحیوة الدنیا لعب و لهو» حصر است؛ دقیق ترین مثال برای حیات دنیا آبی است که به لطف خدا، بدون خرج و زحمت از آسمان نازل می‌شود، حیات را هم این گونه افاضه می‌کند که از هر دو می‌شود خیلی استفاده‌ها کرد، آب اصل حیات است و هر کدام دارای آثار اند. در لهو لعب هم همین طور است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo