< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید کاظم مصطفوی

99/10/30

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مفاهیم/مفهوم حصر /مفهوم حصر از منظر محقق قمی و صاحب فصول

 

بحث و تحقیق در باره‌ی مفهوم حصر

رأی و نظر محقق قمی عنوان شد که در کتاب قوانین، می‌فرماید: «مفهوم الحصر حجة[1] »، دلیل اول ایشان تبادر بود و دلیل دومش این بود که اگر حصر مفهوم نداشته باشد، اخبار به اخص از اعم می‌شود و کذب لازم می‌آید و بحث رسید به حصر به «انما»؛ مثل «انما زید عالم» که اشهر و اقوا در اینجا هم حجیت است؛ به خاطر تبادری که در عرف دیده می‌شود و نحات هم آن را تأیید می‌کنند؛ محقق اصفهانی در کتاب هدایه از ابوعلی فارسی در کتاب شیرازیات نقل کرده که انما دال بر حصر است و لغتا نیز چنین است با ضمیمه نمودن اصال عدم نقل؛ یعنی اهل لغت و نحات به طور کل در یک وادی قرار می‌گیرند و این که افاده‌ی حصر در انما وجود دارد یا نه؟ با اصالة عدم نقل می‌گوییم در زمان معاصر هم مفاد انما حصر می‌باشد. اصل عدم نقل استصحابی است بر گرفته از سیره‌ی خاص که اختصاص به ادب و بیان دارد.

بعد محقق قمی مطالب دیگری را هم بیان کرده که به شرح ذیل می‌باشد:

دلیل سوم، استدلال علما است به حدیث مشهور«انما الاعمال بالنیات[2] » که اعمال عبادی بدون نیت نمی‌شود و غیر از عبادی، اعمال و افعال توصلی و وضعی نیاز به نیت ندارند.

شاید نظر محقق قمی این باشد که این دلالت برای انما در نصوص هم وجود دارد.

دلیل چهارمی که در ادب و بلاغت گفته شده این است که تفتازانی در کتاب مطول، ص240 در بحث احوال مسند الیه می‌فرماید: اگر مسند الیه با «الف و لام» تعریف بیاید افاده‌ی حصر می‌کند؛ مثل «العلماء الخاشعون» که منظور بدیع و بیان فقط قصر است نه مفهوم؛ ولی بحث بدیع و بیان هم زمینه می‌شود برای بحث اصولی؛ چنانکه محقق قمی از مطول مطالب زیادی را مورد توجه قرار داده و نحوه‌ی استدلال این گونه است که اگر الف و لام تعریف بیاید و افاده‌ی حصر نکند، لغویت در افاده‌ی تعریف و اخذ به «الف و لام» لازم می‌آید.

دلیل پنجم باز در مطول آمده و آن استدلال به شعر فرزدق است که گفته: «و انما يدافع عن احسابهم انا او مثلى[3] » معنا این می‌شود که «ما یدافع عن احسابهم الا انا» و این انفصالی که واقع شده بین ضمیر انا و انما، معنایش تقدیر ما و الا است و مجوز این فاصله این است که مای نافیه و الّا در تقدیر گرفته شود و مفید حصر می‌شود؛ بنابر این از یک سو اصل «انما» ما و ان است و از طرف دیگر معنای آن حصر است، پس حصر و مفهوم به وجود آمد.

دلیل ششم این است که «ان للاثبات و ما للنفی[4] » و نفی بعد از اثبات نتیجه اش حصر است.

تمام این مطالبی که گفته شد، هیچ کدام خالی از بحث و اشکال نیست و چیزی که برای ما به عنوان استدلال قابل استفاده است همان تبادر می‌باشد و بقیه مؤید اند.

تقدیم ما حقه التأخیر، انما و استثنا مصادیق حصر بود که دو مورد اول گفته شد و امّا ما و الا اگر بیاید؛ مثل «ما رأیت الا جمیلا» قطعا مفهوم دارد؛ ولی اشکال از طرف دیگری وارد است و آن این است که محقق قمی می‌فرماید: «وأما ما وإلا فلا خلاف في حجية مفهومهما ظاهرا والظاهر أن الدلالة فيهما بالمنطوق فلاوجه لجعله من باب المفهوم[5] » دلالت درست است ولی خود منطوق بر انحصار دلالت دارد، نه این که از باب مفهوم باشد.

رأی و نظر صاحب فصول

ايشان در کتاب فصول، ص154 می‌فرماید: «فصل و من المفاهيم مفهوم الاستثناء و إنما و الحصر»[6] (تقدیم کل ما حقه التأخیر یفید الحصر) اما استثناء مثل «کل شیء هالک الا وجهه» که مفهوم دارد و یک حصر واقعی و حقیقی است. بعد می‌فرماید بعضی از معاصرین (محقق قمی) گفته دلالتش منطوقی است نه مفهومی؛ امّا تحقیق این است که دلالت از عرف بیان و ادب استفاده می‌شود «و أن التحقيق في ذلك أن يتكل على العرف و لا ريب أن عرفهم إنما يساعد على تسميته مفهوما لا منطوقا[7] » عرف آن را مفهوم می‌گوید نه منطوق؛ حتی نقل شده است که خلاف در مفهوم داشتن «انما» و حصر (تقدیم ما حقه التأخیر» وجود دارد ولی در استثنا اختلافی اصلا نقل نشده است.

مشهور این است که «إنما» دلالت بر حصر می‌کند و مفهوم دارد «و أما مفهوم إنما المكسورة فقد أنكره بعضهم و المشهور ثبوته و هو المختار ... و المستند على ذلك التبادر [8] ».

یکی از دلایل مفهوم حصر (حصر صفت در موصوف) تبادر است؛ «فإن المفهوم من قول القائل زيد الصديق أو الصديق زيد عند عدم العهد قصر وصف الصداقة على زيد و لا ريب في صحة التعويل على مثل هذا الظهور[9] » این مقدار از ظهور قابل اعتماد است.

دلیل دیگری را که ارائه می‌دهد استفاده از بیان علامه تفتازانی است که در مورد مسند الیه معرّف گفته است.

تفتازانی در کتاب مطول که شرحی است بر تلخیص المفتاح سکاکی، از ص381-405 در باره‌ی قصر صحبت می‌کند و می‌گوید: «القصر و هو فى اللغة الحبس ... و فى الاصطلاح تخصيص شى‌ء بشى‌ء بطريق معهود[10] »، جهت بحث در اصول به دست آوردن مفهوم است و در بدیع و بیان اثبات قصر است؛ بعد قصر را به حقیقی و اضافی تقسیم می‌کند و سپس می‌گوید: تخصیص شیء به شیء معنای قصر دارد تا این که می گوید: اولین مورد قصر، قصر صفت بر موصوف و بر عکس است و بعد نفی و استثناء می‌باشد و انما هم از ادات قصر است. مسأله‌ی صحت انفصال ضمیر و شعر فرزدق را هم بیان می‌کند «انما یدافع عن احسابهم انا او مثلی» شعر را کامل گفته و در آن، استدلال در این جهت است که اصل «إنما» ما و الا است؛ ولی تفتازانی می‌گوید خود «انما» یک کلمه‌ی مستقل و جدایی است نه این که متضمن ما و الّا باشد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo