< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید کاظم مصطفوی

97/07/02

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بحث و بررسی امور مقدماتی اصول و هر علمی

دیروز که ابتداء بحث بود گفته شد که هشت تا امر که در منطق به عنوان رئوس ثمانیه اعلام شده است از امور مقدماتی هر علم است. آن هشت امر را یادآور شدیم که یک بار دیگر تکرار کنیم، آن هشت امر عبارتند از: 1. موضوع علم، 2. غرض علم، 3. تعریف علم، 4. اسم مولف، 5. اسم تالیف، 6. رتبه علم، 7. تقسیم و ساختار و فصل بندی علم، 8. انحاء تعلیمیه یا روش تدریس. دو امر را اضافه کردیم که شد ده امر مقدماتی آن دو امر عبارت بودند از: 1. ضرورت علم و این بحث، 2. تاریخ و پیشینه علم. این مبادی عشر یا رئوس عشره مورد بحث قرار می گیرد. دیروز بحث از ضرورت به میان آمد که ضرورت بحث را گفتم در حد واجب کفائی است چون اجتهاد واجب کفائی است اصول که مقدمه آن است می شود واجب در حد واجب کفائی شرحش را دیروز دادیم.

 

سیر تاریخی علم اصول

اما امر دوم تاریخ و سیر تاریخی علم اصول: درباره سیر تاریخی علم اصول چشم انداز تاریخ به طور عمده دو وادی است: 1. وادی تاریخ اسلام، 2. وادی تاریخ مذهب و تشیع.

 

تاریخ و موسس علم اصول

در تاریخ اسلام باید تحقیق بشود که در وادی اسلام اولین موسس برای علم اصول کی بود، کی تاسیس شد؟ در این رابطه دو رای گفته شده است: رای ای از سوی پیروان اهل بیت و رای ای از سوی ابناء عامه. از سوی پیروان اهل بیت طبق منبع کتاب تاسیس الشیعه تالیف علامه سید حسن صدر قدس الله نفسه الزکیه صفحه می فرماید: اولین موسس در علم اصول فقه مکتب صادقین علیهما السلام امام صادق و امام باقر بوده اند که به هشام به حکم و به یونس بن عبدالرحمن رضوان الله تعالی علیهما منهج علم اصول را املاء کرده اند به املاء صادقین این دو فرد علم اصول تصنیف کردند.[1] هشام بن حکم کتابی دارد به نام الالفاظ و مباحثها که از املاء صادقین بحث اصول در این کتاب بیان و شرح شده است. که عام و خاص، امر و نهی، دلالت بر وجوب، دلالت بر حرمت و بحث های اصولی. یونس بن عبدالرحمن که هر دو از روات ثقات اجله هستند از اجلاء و ثقاتند ایشان یونس بن عبدالرحمن کتابی دارد به نام اختلاف الحدیث و مسائله که بحث اصولی تعادل و تراجیح و بحث تعارض که بحث های اصولی هست در این کتاب مسطّر و مندرج است. این تاریخ و این واقعیت تاریخی در نتیجه تاسیس علم اصول توسط پیروان اهل بیت و علماء و روات شیعه بوده است. در مقابل رای دوم این است که موسس علم اصول ابن ادریس شافعی همین امام مذهب شافعی ها. جلال الدین سیوطی در کتاب الاوائل که کتابی است که تنظیم شده است اول من و اول من و اول من اول ها در این کتاب الاوائل سیوطی آورده است «اول من صنف علم الاصول الشافعی». و این مطلب را بعضی از محققین دیگری از ابناء عامه هم اعلام کرده اند. در این قسمت قابل ذکر است دانشمند تاریخ معاصر استاد ابوزهره مصری نویسنده ای است معروف نوشتارش با مذهب اهل بیت همخوانی دارد. من برایم معلوم نشد که ایشان تشیع اختیار کرده یا به مذهبش باقی است از جمله کتابی دارد رد بر ابوهریره که خیلی عجیب و قشنگ و محققانه است. این ابوزهره یک کتابی دارد به نام محاضرات فی اصول الفقه الجعفری، می نویسد که در واقع تاسیس علم اصول به وسیله شافعی است و بعد می گوید که علامه سید حسن صدر که فرموده است موسس هشام بن حکم و یونس بن عبدالرحمن هست املاء از صادقین گرفته است این حرف درست است قبول داریم صادقین علیهما السلام املاء کرده اند ولی هشام بن حکم و یونس هم کتاب نوشته اند اما کتاب شان یک کتاب اصولی مستقل نیست ضمنی است. تصنیف به حساب نمی آید. اما اگر تنزل کنیم و بگوییم که فرض این دو تا تصنیف کرده اند با آن هم باز هم نمی توانیم بگوییم که موسس اصول فقه این دو شخصیت است. برای اینکه مباحثی که این دو راوی و محدث و عالم داشته اند بسیار مطالب مختصر و اندک بوده. شافعی اصول را آراسته کرد تصنیف مستقل و رساله شافعی فی اصول الفقه کامل شد. از این رو می گوید که نسبت علم اصول به شافعی مثل نسبت منطق به ارسطو و نسبت عروض به خلیل بن احمد است. که تاسیس کرده اند اینها موسس اند که منطق مال ارسطو است تا الان و عروض هم که یکی از مباحث سنگین بلاغی و بحث دقیق بدیع و بیان است ابداع و تاسیس خلیل بن احمد است. پس سید حسن صدر می فرماید تاسیس علم اصول به وسیله اصحاب صادقین است. و ابوزهره یا سیوطی می گوید که تاسیس علم اصول به وسیله شافعی است. اما با این شرحی که داده شد و توضیحی که به عمل آمد دیدیم که رد و انکاری در کار نیست آنهایی که می گویند موسس شافعی است معترف اند که هشام بن حکم و یونس بن عبدالرحمن بحث اصولی داشته است. و سید حسن صدر هم که منکر نباشد که شافعی بحث اصولی دارد رساله دارد انکاری در کار نیست. در تقدیم و تاخیر بحث وجود دارد. در این رابطه آنچه واقعیت تاریخی است که شافعی زمانش بعد از زمان هشام بن حکم و بعد از زمان یونس بن عبدالرحمن است. این را هم ابوزهره تصدیق می کند ولی می گوید که شافعی کامل کرد.

 

اما تحقیق

تحقیق این است که تمامی این بحث های اصولی از ابتداء که شروع شده است تا زمانی که تکامل و تطور به وجود آمد بحث های اصولی کامل نبود قسمت قسمت بحث می شده، شافعی هم ابواب که در نظر بگیریم یک مقداری بر بحث اصول هشام بن حکم و یونس بن عبدالرحمن اضافه دارد زیادتی دارد اما کامل نیست. فاصله اش با اصول مدوّن در زمان قدمای اصحاب بسیار زیاد است. در حد یک مختصری از اصول به حساب می آید. بنابراین از آنجا که هر علم در مسیر تکامل است از این رو هر علمی که ابتداء شکل بگیرد تاسیس به نام آن تاریخ ثبت می شود. در نتیجه تاریخ به اسم هشام بن حکم و یونس بن عبدالرحمن ثبت شده است. شافعی کامل تر کرده است. می توان گفت که جدای از اسلام مذهب ابناء عامه را اگر در نظر بگیریم شافعی موسس علم اصول در بین مذاهب عامه است. نتیجه به دست آمد موسس علم اصول معلوم شد در تاریخ اسلام. این تا به این حد یک مقطع از بحث یعنی تاریخ و پیشینه اصول نسبت به تاریخ اسلام. اما نسبت به تاریخ مذهب یا در وادی مذهب پیشینه اصول مورد توجه قرار بگیرد:

 

بررسی پیشینه علم اصول در تاریخ تشیع

در این مقطع تاریخی آنچه که تاریخ نشان می دهد علی التحقیق بدون هیچ شکی مؤسس علم اصول شیخ شیعه امامیه شیخ مفید قدس الله نفسه الزکیه است. هرچند ابن ابی عقیل و ابن جنید بحث های استدلالی فقهی داشته اند قبل از شیخ مفید اما بحث اصولی مستقل در تاریخ اولین بحث اصولی اختصاص دارد به شیخ مفید. کتاب کوچکی دارد به نام التذکره باصول الفقه که مطالب اصولی در این کتاب اصولی مندرج شده و بحث اصولی پالایش شده و خالص هست. بعد از ایشان از قدمای اصحاب سید مرتضی علم الهدی قدس الله نفسه الزکیه است. که کتاب مبسوط و مفصلی نوشت در اصول به نام الذریعه فی اصول الشریعه، که کتاب الان تجدید چاپ هم شده است کتاب مفید و بسیار متینی است در حد چهارصد پانصد صفحه است که مباحث اصولی عمدتا مباحث الفاظ، اخبار، ادله عقلی، رد بر قیاس مسائلی است که در این کتاب مسطر است. بعد از ایشان از قدمای اصحاب شیخ طوسی شیخ الطائفه قدس الله نفسه الزکیه کتاب اصولی نوشت به نام العده فی الاصول که این کتاب العده فی الاصول شبیه کفایه و رسائل است یعنی چطوری کفایه با نگاه به رسائل نوشته شده عده با نگاه به الذریعه نوشته شده، حجم هم تقریبا برابر هم کتاب قطور اما اضافاتی هم دارد تفاصیل بیشتری هم دارد ولیکن رئوس مطالب و سرفصل های این دو تا کتاب فرقی نمی کند. بحث امر و نهی و بحث عام و خاص و بحث حجیت خبر و بحث قیاس و غیره. پس در تاریخ شیعه که مقطع اول قدماء هست قدمای اصحاب اصول را تدوین و تاسیس کرده اند که این سه نفر اسم برده شد. تاریخ اصول در بین اصولیون شیعه به سه دور قسمت بندی می شود. دوره اول دوره قدماء همین بود که گفتیم. که تاسیس کردند و کتاب های ارزشمندی تالیف کردند و درباره اجماع و شهرت بحث بسیار مفصلی دارند. دوره دوم دوره اتباع قدماء، تعبیر اصلی و جالب دوره اتباع قدماء که عنوان مشهور هم برایش می دهیم. در این دوره به عنوان نمونه حلیّون هستند یا حلیّین. حلیّ اول که ابن ادریس است و سبط شیخ است نوه دختری شیخ طائفه است ابن ادریس حلی. بیشتر بحث فقهی دارد اصولی اش ضمنی است اما حلیّین محقق حلی و علامه حلی که در اصطلاح فقهاء فاضلین می گویند دائی و خواهر زاده است که محقق حلی دائی و علامه حلی خواهر زاده و علامه شاگرد دائی اش هم هست و معاصر هم هست. این دو بزرگوار کتاب های اصولی مستقل نوشتند. که به عنوان نمونه کتاب اصولی محقق حلی عبارت است از معارج الاصول که این کتاب در بحث ها از آن استفاده کردیم. و کتاب علامه حلی در اصول چندین کتاب نوشته است که آن کتاب اصولی اش که در اختیار ما هست به نام تهذیب الاصول که کتابی است در حد سیصد صفحه بحث های اصولی بسیار دقیق بحث شده است منتها بحث اصولی علامه حلی با نگاه و توجه به بحث های اصولی محقق حلی است مثل عده و ذریعه در ارتباط با هم اند. کتاب گرانقدر و ارزشمندی است. این کار یا تاریخ یا حرکت تاریخی اصول در دوره دوم که دوره اتباع قدماء بود. تا به اینجا اصول مختصر بود و بحث های بسیار خلاصه در عین حال دقیق و اصل فصل ها مطابق با فصل های عده و ذریعه است. در دوره سوم که دوره رشد بود در این دوره صاحب فصول و صاحب قوانین به تالیف اصول مبادرت کردند در این زمان اصولیون دیگری هم بوده اما این دو بزرگوار کتاب اصولی مفصل و مبسوط نوشته اند الفصول الغرویه و القوانین المحکمه که اسم دومش بین عوام می شود قوانین الاصول. اسم کتاب قوانین الاصول نیست القوانین المحکمه فی الاصول. مولف الفصول شیخ محمد حسین اصفهانی است و مولف قوانین میرزا ابوالقاسم قمی است. ملقب به قمی است اما اصلش گیلانی است. این دو بزرگوار رشد دادند که دوره سوم و دوره پس از مشهور و دوره رشد اصول. دوره چهارم دوره تطور اصول است و شکوفایی. دوره تطور از زمان شیخ انصاری شروع شد. شیخ انصاری اصول را متطور ساخت در اصول تا قوانین مباحث الفاظ گسترده است ولی اصول عملیه به شکل مبسوط و گسترده بحث نشده فقط استصحاب حال استصحاب را تحت عنوان استصحاب حال یک بحث هایی می کند اما اصول به این تفصیل و این خصوصیات تطور تاریخی است که شیخ انصاری موسس تطور است. تاریخ تطور اصول به اسم شیخ انصاری به ثبت می رسد. معنای تطور چیست؟ دگرگون سازی چیزهایی را تازه آورد بحث اصول را سر و سامانی دارد اصول عملیه را و اصطلاحات را این اصطلاحات ورود و حکومت و تخصیص و تخصّص و انواع تعارض و تمامی این بحث ها از تطور به بعد به وجود آمد. تاریخ تطور را فردا برایتان کامل تر شرح بدهم.

 


[1] تاسیس الشیعه، السید حسن الصدر، ص310.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo