< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید کاظم مصطفوی

94/03/02

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مجمل و مبین

اسعد الله ایامکم. سالروز ولادت حضرت ابوالفضل عباس بن علی بن ابی طالب بر همه شما مبارک باد. این روز خجسته را همه ما به محضر مولایمان بقیه الله الاعظم و کریمه آل البیت حضرت معصومه تبریک و تهنئت می گوییم. امیدواریم که از برکت امروز فیض وافری نصیب ما بشود. درباره فضیلت و عظمت حضرت ابوالفضل آنقدر مطلب زیاد است که واقعا برای یک انسان محقق که بداند بحر فضیلت کجاست، یکی از بحور بحر فضیلت حضرت عباس است. یک جمله که امام سجاد درباره حضرت ابوالفضل فرموده است از زبان امام معصوم به ما زین العابدین سید الساجدین سلام الله تعالی علیه که «رفع الله رایه عمی العباس» رایت و عَلَم حضرت عباس مرتفع است، رفیع است، بلند است، برافراشته است، «رفع الله رایه عمی العباس» خدا می داند که این حضرت عباس چه مقامی دارد. و چه عظمتی دارد. خداوند ان شاء الله از فضل ابوالفضل همه ما و شما را بهره مند بگرداند. در تاریخ افرادی که از فضل ابوالفضل بهره مند شده اند شاید به دفتر و کتاب نگنجد، که شخص خود حقیر بعضی از مواردی را دارم. ان شاء الله ما در زندگی مان که این عنایت شده است و فضل و مقام حضرت ابوالفضل را فراموش نکنیم، اینکه این لقب برایش آمده ایهاماتی دارد که ابوالفضل است. آن تماسی که شیخ انصاری داشت با ابوالفضل، خدا می داند روح آدم جان آدم یک شادابی یا یک طراوت و از شنیدن آن قضیه واقعی. خداوند ان شاء الله برای همه ما و شما توفیق عنایت کند.

 

فصل مجمل و مبین

بخش اول اصول کامل شد، اصول دو بخش دارد اصول لفظیه و عملیه که اصول لفظیه در حقیقت اصول عقلاییه است. همه این بخش کامل شد. این مجمل و مبین متمم و مکمل بحث های لفظی و اصول عملیه است. این بحث در حقیقت درایه الالفاظ یا درایه النصوص است. که در حقیقت مربوط می شود به متن، متن شناسی یا بحث درباره اوصاف متون شرعی که عبارت است از نصوص کتاب و سنت. ما در بحث استنباط نیاز به اصول و قواعد داریم که اصول و قواعد عقلاییه یا همان اصول لفظیه را بحث کردیم. و برای همین عملیات مان استنباط احکام نیاز داریم که از الفاظ نصوص، نص کتاب و نص روایات استفاده کنیم و آن معنایی که به حسب قاعده معنای درست نص باشد استخراج کنیم و برای استنباط به کار ببریم. در این مرحله از کاریم که می شود از جهت دیگر مرحله تطبیق اعلام کرد. در این مرحله تطبیقی اوصاف نصوص را باید بدانیم. نصوص منظور نص کتاب و روایات است که اگر این اوصاف را ندانیم ما احیانا به مشکل بر می خوریم و ممکن است گاهی نتوانیم درست مطلب را از نصوص استفاده کنیم.

 

تبویب کتب روائی

نصوصی که داریم به طور طبیعی کار اجتهادی است. این نصوص هرچند دسته بندی شده است آیات الاحکام و نصوص الحمد لله خدا رحمت کند مرحوم محدث عاملی صاحب وسائل و خدا رحمت کند مرحوم فیض کاشانی کتاب وافی و همینطور مرحوم سید بروجردی رحمه الله تعالی علیهم اجمعین و قدس الله اسرارهم تبویب کرده اند. ابواب روایات را آورده اند. جمع کرده اند از آن پراکندگی خیلی برای استنباط کمکی است فوق العاده بنیادی. که می دانید تبویب وسائل براساس تبویب شرائع است. همان تبویبی که در شرائع محقق حلی آورده است وسائل بر اساس همان تبویب روایات را دسته بندی کرده است. برای ما طلبه ها کمک فوق العاده ای است. مرحوم فیض کاشانی در جهت معنای روایات و ترجمه و تبویب و همینطور بعضی از شراح کافی درباره شرح و ترجمه کمکی کرده اند زحمت کشیدند که ان شاء الله شکّر الله مساعیهم الجمیله. البته ملاصدرا هم درباره اصول کافی بحث عقائد توحید و حجت کتابی دارد ولی رنگ تحقیق طبیعتاً صبغه فلسفی است، مفید است و کارایی دارد ولی برای فقه مستقیماً به طور مطلوبی قابل استفاده نباشد یا احیاناً بعضی از مواردش مغلق باشد. هرچند در بیان یکی از مواردی از این کتب و متون یکی از مواردی که فوق العاده متنش عالی است متن اسفار است. اسفار اگر متنش مثل رسائل بود برای بشر قابل فهم نبود. ولی اینقدر این متن متین و عالی است که آن مطالب با آن اغماض را از بحث وجود تا طبیعیات آن مسائل فوق العاده سنگین را با عبارات بسیار واضحی بیان کرده است. حتی همین تجرید را ببینید بیان آنقدر گویا نیست چیزی شبیه کفایه الاصول کمی آسان تر. و اشارات که حقیقتش ا شارات است. شفاء به نظر بنده کسی را بسیار سخت است که پیدا کنم که شفاء را خوب متنش را واقعا بتواند بشکافد، چون هم مطلب سنگین است و هم بیان خیلی سنگین است. اسفار که عیار کاملی است و در الهیات و در فلسفه در تاریخ بشر به اندازه اسفار نیامده و عمق مطالب در حدی است که خودش می گوید الهامات و اشراقات است، طبیعتا بدون عنایت که نمی شود. اگر اسفار را آشنا هستید نکات خیلی ظریفش که می آید عنوان می کند حکمه عرشیه. یا اشراقٌ یا الهامٌ، اینها با این اشراقات و با این الهاماتی بعید نیست که اشراقاتی هم باشد منتها فیوضات باز هم از اهل بیت است که ایشان از حرم حضرت معصومه گرفته است. با آن همه مطالب سنگین ولی عبارت آنقدر واضح است که مشکل عبارت در کل اسفار تقریبا نداریم. یک مورد اگر من بگویم برگ برگ کردم اسفار را در جوانی ها، یک جمله نیافتم که اغلاق داشته باشد. و صلابت متن تقریبا در رأس کتب علمی و فلسفی است. ملاصدرا شرحی که برای کافی نوشته است شرحش مفید است بیانش هم بیان مغلقی نیست ولی مطلب فلسفی است خیلی به درد فقه مستقیما ممکن است نخورد. اما اگر در شرح کلمات رفتید در لغت نامه ها بروید قسمت اعظم لغات در مجمع البحرین ذکر شده است. مجمع البحرین علامه طریحی قبل از اینکه لغوی باشد محدث است. یک محدثی که یک واسطه دارد که محدث نوری شاگرد بحرانی شاگرد برهان. و صاحب برهان هم شاگرد علامه طریحی است. علامه طریحی محدث است قبل از اینکه لغوی باشد. لغات و کلمات را که مراجعه می کنید برای کلمات و لغات از حدیث مثال می آورد چون محدث است. برای ترجمه فهم متن نصوص دو کار بکنید: یکی به مجمع البحرین مراجعه کنید و دیگر به وافی فیض کاشانی. برای ما این دو کتاب در این باب که گفتیم کار ما رسید به قواعد، آمدیم متن ها را برسیم، این دو بزرگوار در جهت متن برای ما خیلی کمک کرده اند. مجمل و مبین در حقیقت متن شناسی است در این متن شناسی زحمت کشیدند و دسته بندی کردند که در کارتان به مشکل بر نخورید. و در تک واژه ها اگر به مصباح المنیر هم مراجعه کردید بد نیست. اینها لغت نامه های نسبتا معتبری است ولی با تاکید بر نصوص اینها نیامده. آنکه با تاکید بر نصوص آمده فقط مجمع البحرین است و از لحاظ لغت شناسی که خودش کم ندارد. و نظر مجمع البحرین به عنوان اهل خبره قطعا مورد اعتماد است، چون خبرویتش محرز است و علامه است.

فصل مربوط به مجمل و مبین از آغاز تدوین اصول فصل شده و مورد بحث صاحبنظران بوده است. سید مرتضی علم الهدی قدس الله نفسه الزکیه بحث مجمل و مبین را مبسوط بحث می کند. که به آن تفصیل در این کتب اصولی اخیر نیست. و همینطور شیخ طوسی قدس الله نفسه الزکیه در کتاب عده همین بحث مجمل و مبین را دقیق و طولانی و در حد بسیار عمیقی بحث می کند. تقریبا بحث این دو بزرگوار این دو قدوه در سطح هم هستند. هرچند شاگرد و استاد و خط یکی است، ولی اختلافات نظری وجود دارد که دو تایش را باید بخوانیم مطالعه کنیم فوق العاده متین و دقیق است. بعد از این دو بزرگوار که قدوه بودند برای ما بقی، صاحبنظران اصولی که آمدند اینهایی که کتابش را در اختیار دارید مثل معالم الاصول، قوانین الاصول، مطارح الانظار و کفایه الاصول تا اجود التقریرات و تا محاضرات فی الاصول، همه این بحث را دارند ولیکن تفصیل و شرح فقط در ذریعه و عده است. قوانین و مطارح هم در حد متوسط بحث کردند کفایه الاصول این بحث را خیلی مختصر و کوتاه. بحث های خارجی که آمده است مکتب اصولی محقق نائینی و سیدنا الاستاد هم مختصر بحث کردند. این متن شناسی عنوان مجمل و مبین است

 

عناوین برجسته اوصاف نصوص

اما در ضمن بحث مخصوصا با عنایت شیخ طوسی و همینطور سید شش تا عنوان از اوصاف نصوص ثبت شده است. 1. مبین، 2. مجمل، 3. محکم، 4. متشابه، 5. نصّ، 6. ظاهر، اینها برجسته شده است. در ضمن دو عنوان دیگر هم آمده است: 7. تفصیل، 8. تأویل. این عناوین را طبق رأی و نظر محقق خراسانی قدس الله نفسه الزکیه به آن می گوییم اوصاف الفاظ. اینها وصف لفظند منتها با عبارت ساده ما گفتیم متن شناسی از لحاظ ادب و بلاغت و وضع و قرائن. تمامی این اوصاف را محقق خراسانی می فرماید با شرحی که استادنا العلامه شیخ صدرای بادکوبی قدس الله نفسه الزکیه دارد، می فرماید: این اوصاف حقیقیه نیست بلکه همه اوصاف نسبیه و اضافیه است.

 

 

تقسیم اوصاف مطلق و کمالیه

در وصف ما عبارت حقیقی و اضافی را به کار می بریم و در وصف خاص که کمال باشد وصف واقعی و اعتباری را بکار می بریم. اگر مطلق وصف باشد حقیقی و اضافی است و اما اگر وصف کمالی باشد تقسیم می شود بین واقعی و اعتباری. فرق بین واقعی و اعتباری هم این است که واقعی عبارت است از ارزش و قیمت ذاتی برای آن کمال مثل علم و ایمان. اعتباری عبارت است از کمالی که اعتبار شده است. جعلی است اعتباری است بستگی به اعتبار دارد. مثال اول علم و ایمان که خدا در قرآن می گوید «یرفع الله الذین آمنوا منکم و الذین اوتو العلم درجات»[1] این رفعت واقعی است. معنای رفعت واقعی این است که به شرائط بالا و پایین نمی شود واقعیت است. کسی که علم و ایمان دارد هر کجا باشد ارزش واقعی است. و گفته می شود اگر در باب معاجز معجزات آیات قرآن را مراجعه کنید یکی از پیشگویی ها و نکته پردازی های ظریف قرآن این آیه است، یرفع الله الذین آمنوا منکم یکی از نکته پردازی هاست. واقعا می بینیم رفعت الهی است، خدا داده این را. علم و ایمان داشتید رفعت الهی است و اما آن وصف کمالی که اعتباری باشد وابسته به اعتبار است. مثلا یک منصب دولتی و یک ریاست جمهوری و یک نماینده مجلس و یک کدخدای منطقه تا وقتی که مردم به آن رأی دادند و مدتش باقی است آن نماینده است. لذا گفته می شود اعتباریات فقط اعتباریات است یا به طنز می گویند اعتبار اعتبار ندارد. و اما مطلق وصف دو قسم است: حقیقی و اضافی. حقیقی این است که در حقیقت معیاری باشد، جنبه معیار داشته باشد. مثل مثلا ریاضیات که می گوییم دو تا دو تا چهارتاست. این معیاری است تغییر نمی کند و بالا و پایین نمی رود دارای حقیقت است. و اما این اوصاف حقیقی نیست و یک معیار واقعی ریاضی ندارد بلکه اضافی است. بالاضافه به کسی که علم دارد به معنای لفظ می گوییم این لفظ الان ظاهر است یا بیان است. نسبت به کسی که علم ندارد می گوییم ظاهر نیست بیان نیست. مجمل است یا مبهم است. بعد از اینکه این نکته را به ذهن‌مان سپردیم که اوصاف الفاظ حقیقی نیست بلکه اضافی است، برای ما مطلب روشن می شود که اضافی بود ما باید بفهمیم که به چه صورت است.

سوال:

پاسخ: در ریاضیات اصول ثابتی دارد فرمول ها آنها یک مقدار از ضرورت و ثبات می افتد و یک مقدار جنبه نظری به خودش می گیرد. اصول اولیه ریاضیات ثابتات است و دو دو تا چهار تا را اگر دو دو تا پنج تا را اگر بگوید با ضرورت های علمی مکابره کند. کل این اوصاف تعریف اجمالی داریم و تعریف اصطلاحی دارد.

 

نکته مقدماتی

و نکته مقدماتی دوم این است که این اوصاف که می گوییم بیان یا اجمال و تا آخر هم قولی است و هم فعلی. قولی داریم مجمل «من کان بنته فی بیته» که منسوب است که خوارزمی گفته باشد این مطلب را که خلیفه و وصی رسول الله کی باشد، جواب داده شده باشد «من کان بنته فی بیته» اگر به حضرت رسول برود امیرالمومنین و اگر به ابوبکر برود می شود بنت ابوبکر. مجمل فعلی مثل اینکه دو رکعت نماز را ببینیم حضرت رسول یا ائمه خواند نفهمیدیم که نافله بود یا چه نمازی بود. فعل است ولی اجمال دارد. اجمال هم قولی وجود دارد و هم فعلی وجود دارد. این مثال برای فعلی و قولی مجمل بود. مبین هم همینطوری است هم فعل است و هم قول. مبین در قول مثلا بگوید «صلّ رکعتین قبل صلاه الصبح نافله»مبین فعلی «صلوا کما رأیتمونی اصلّی»[2] . سید علم الهدی قدس الله نفسه الزکیه درکتاب ذریعه این مسئله را مبسوط بحث می کند و می فرماید: قولی و فعلی بودن این دو تا عنوان مورد اجماع فقهاء است. کسی که این مطلب را قبول نکند با اجماع مخالفت کرده است[3] . اما تعریف مبین یا بیان و تعریف مجمل یا اجمال چیست ان شاء الله برای جلسه فردا.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo