< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد مصطفوی

92/08/07

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تبديل امتثال و امکان آن
تحقيق تکميلي درباره تبديل امتثال
محقق خراساني قدس الله نفسه الزکيه فرمودند که اتيان ماموربه به امر واقعي به حکم عقلي قطعي مجزي است اما گاهي تبديل امتثال ممکن است صورت بگيرد. ماموربه که مي خواهيد انجام بدهيد و امتثال محقق بشود، آن امتثال مبدل بشود به امتثال ديگر و آن را عدم اجزاء تلقي نکنيد، آن عبارت است از تبديل امتثال. شرح مطلب گفته شد و محقق نائيني فرمودند که تبديل امتثال در مقام ثبوت امر ممکني است و در مقام اثبات يک مورد وارد شده است که تبديل امتثال صورت مي گيرد و آن عبارت است از تبديل امتثال صلاه فريضه از فرادي به جماعت. اين جا نصي داريم و در حد قابل توجه اگر ادعاي تواتر نکنيم، حداقل در حد استفاضه است که تبديل امتثال صورت مي گيرد و مي تواند مکلف نماز فرادي را مبدل بکند به نماز جماعت. و اما در مورد صلاه آيات که آمده است «اذا فرغت قبل ان ينجلي فأعد»، در اين جا امر مجددي آمده، فاعد. تبديل امتثال نيست. يک امر مجددي است که با تناسب حکم و موضوع نشان مي دهد که «اعد» امر استحبابي است. «فاعد» امر است و جداي از خود «صل»، و امر اول نيست. امر مجددي است نسبت به اعاده نماز آيات «قبل ان ينجلي»، اين تبديل امتثال نيست و امتثال پس از امتثال هم نيست بلکه امر استحبابي است. فرمايش ايشان تا اين جا توضيح داده شد و کامل شد.
سيد الاستاد مي فرمايد امتثال پس از امتثال ممکن نيست
اما سيدنا الاستاد[1] قدس الله نفسه الزکيه مي فرمايد: درباره اجزاء امر واقعي کلام محقق خراساني در نهايت متانت است اما امتثال پس از امتثال ممکن نيست. روي يک نکته مهم ايشان توجه مي کنند، مي فرمايند: اگر ماموربه با اجزاء و شرائط انجام بگيرد و اتيان بشود، قطعا غرض حاصل شده است. و اتيان به ماموربه مستجمع شرائط علت براي سقوط امر است. بعد از که امر ساقط بشود و غرض حاصل بشود، امتثال ديگري هيچ معني و مفهومي نخواهد داشت که خلف است و محال و طلب حاصل. و بعد مي فرمايند: در مورد اعاده صلاه به جماعت و در مورد اعاده صلاه آيات، نصوصي که آمده است، دلالت بر امتثال بعد از امتثال ندارد.
سيد الاستاد مي فرمايد نصوصي که در اين مورد است، دو طائفه اند
اما نصوصي که در مورد اعاده آمده است به طور کلي دو طائفه است، يک طائفه نصوصي است که دلالت دارد بر اعاده صلاه فرادي جماعهً اقتداً به امامي از ابناي عامه که اين دسته از روايات در کتاب وسائل جلد پنج باب شش از ابواب صلاه جماعت حديث يک و دو، که نماز فرادي خوانده باشيد اگر جماعت توسط امام سني مذهب اقامه شود، اقتداء کنيد. اين گروه از روايات در جهت تقيه است. و امر به تقيه وادي جدايي دارد. امر تقيه اي امر اولي نيست، امتثال تقيه اي امتثال اولي نيست. ربطي به امتثال پس از امتثال ندارد، وادي جداست. اما دسته دوم: رواياتي است در ابواب صلاه جماعت آمده است روايت اول: صحيحه هشام بن سالم است. محمد بن علي بن الحسين شيخ صدوق باسناده عن هشام بن سالم، اسناد شيخ صدوق به هشام بن سالم صحيح است، سند مي شود درست و روايت صحيحه است. «عن ابي عبدالله عليه السلام انه قال في الرجل يصلي الصلاه وحده ثم يجد جماعه قال: يصلي معهم و يجعلها الفريضه ان شاء»[2]. مردي که نماز مي خواند فرادي، آن گاه جماعت را درک مي کند، چه کند؟ آقا فرمود: «يصلي معهم»، با آن ها نمازش را بخواند و آن نمازي را که با جماعت مي خواند فريضه قرار بدهد. ظاهر اين روايت اين است که تبديل امتثال شد، امتثال اولي به امتثال ثاني، «و يجعلها الفريضه ان شاء» يعني الزامي در کار نيست، فرد مخير است. نه اين که جماعت برقرار شد، واجب است به جماعت برويد شرکت کنيد، بلکه اگر بخواهيد نماز فرادايتان را به جماعت مبدل کنيد و مجاز هستيد. البته اين «ان شاء» در صورت عنوان اولي است، اگر يک ضرورتي باشد، حفظ آبرو باشد يا سمعه مومن و امامت جماعت در کار باشد، عنوان ثانوي است و وجوب از جاي ديگر مي آيد. روايت دوم: صحيحه زراره است باسناده عن زراره، اسناد شيخ صدوق به زراره هم صحيح است، اين روايت هم صحيحه است. تقريبا مضمون همان است منتها در اين روايت آمده است بايد نمازي که با جماعت مي خواند، نيت کند به عنوان نماز خودش يعني طوري نباشد که در شکل نماز و متابعت باشد، بلکه نماز واجب نيت کند. روايت ديگر صحيحه حفص بن الخبتري است از امام صادق، تقريبا روايت همان متن روايت اولي است، «في الرجل يصلي الصلاه وحده ثم يجد جماعه قال يصلي معهم و يجعلها الفريضه»[3]. سيدنا الاستاد مي فرمايد: اين دو تا صحيحه هم دلالت ندارند بر اين که امتثال پس از امتثال باشد بلکه اين دو تا روايت را هم بايد حمل بر استحباب کنيم که با کمک گرفتن از روايات ديگر و با توجه به اين که امر اولي پس از اتيان ماموربه با شرائط، قطعا ساقط شده. براي ايشان اين نکته خيلي مهم است که پس از سقوط امر ديگر امتثال آن امر معنا و مفهومي ندارد، بايد بگوييم در جماعت که نماز مي خواند به امر استحبابي است، امر استحبابي از خود همين دو تا نص که برويد با آن ها جماعت بخوانيد، استفاده مي شود که امر استحبابي است چون قرينه با آن قطعيت در اختيار ما که قرار دارد، امکان امر اعاده بر امتثال امر اول وجود ندارد. چون امر اول قطعا ساقط شد. ايشان روي اين نکته خيلي عنايت دارند اين است که اتيان، علت است. ماموربه کامل انجام شده. حالت منتظره وجود ندارد. و صلاه هم يک صلاه است و دو تا نيست، بنابراين از همين امر به جماعت ما استفاده مي کنيم که امر استحبابي است. پس نکته اصلي در جهت حمل بر استحباب براي ما روشن و معلوم شد. و اما مي فرمايد: در بعضي از اين روايات که آمده است که محقق خراساني در بحث اش آورده بود که از امام صادق روايت نقل شده بود که روايت از ابي بصير است «قلت لابي عبدالله اصلي ثم ادخل المسجد فتقام الصلاه و قد صليت فقال صل معهم يختار الله احبهما اليه». مي فرمايد: اگر اين حديث را بگوييم که اين دو تا مورد اختيار خداي متعال گرفت يعني دو تا در معرض مطلوبيت و امتثال قرار مي گيرد و هر دو در معرض امتثال است، پس امتثال پس از امتثال شد، خداوند هر يکي از اين دو تا را که بخواهد انتخاب کند يا «احبهما»که همان جماعت باشد انتخاب کند، اين ظاهرش اين است که امتثال پس از امتثال است. مي فرمايد: اين حديث اولا سندش ضعيف است، ضعف سند اين است که در سند سهل بن زياد آمده. سيدنا سهل بن زياد را موثق نمي دانند، اما سهل به زياد قاعده اي در رجال دارد که «الامرُ في سهلٍ سهلٌ»، اين قدر روايت نقل کرده است، توثيق دارد، تضعيف دارد، در مجموع ممکن است همه اين توثيق ها و تضعيف ها به جايي منتهي بشود که بگوييم مثل سکوني و نوفلي مورد اعتماد عملي اصحاب است. ضعف سند علي المبناست لذا خود ايشان مي فرمايد: «مع الغض عن ضعف السند»، با اين که ما از سند غمض عين کنيم و چشم پوشي کنيم و تنزل کنيم و بگوييم سند درست، دلالت آن هم کامل نيست. دلالت بر امتثال پس امتثال نيست. بلکه دلالت در اين حد است که خدا براساس تفضل خودش مي خواهد يک فيض و ثواب زيادي بدهد، هر طور که خودش خواست، اين مربوط به آن عالم فيض است، مربوط به فيضان فيض مطلق است مخصوصا بنابر آن ديدي که گفته مي شود که ديد معرفتي است که مکلف ثواب را استحقاق ندارد، در عمل ناچيزي که انجام مي دهد هم استحقاق ندارد، همه اش فيض است. که در آيه قرآن هم دارد «و لولا فضل الله عليکم و رحمته ما زکي منکم من احد ابدا»، همه اش فضل و رحمت پروردگار الهي است. بنابراين اين هم دلالت بر امتثال بعد از امتثال ندارد، و بنابراين به اين نتيجه مي رسيم که اين دو تا مورد دلالت بر امتثال پس از امتثال ندارد. نهايت چيزي که از اين دو مورد استفاده مي شود اين است که امر استحبابي به اعاده صلاه آمده است فحسب و بيشتر از اين نيست.
اما تحقيق اين است که محقق خراساني امتثال بعد از امتثال نگفته و تبديل امتثال گفته
اما تحقيق اين است که با تمام ادب و احترام عرضه مي دارد که بيان سيدنا الاستاد درباره اعاده صلاه آيات که «اذا فرغت قبل ان ينجلي فأعد»، و روايات ديگري که درباره اعاده نماز در جماعت آمده، بعد از خواندن و اتمام صلاه فرادا قطعا در تعبير «اعد»، «اعد» امر مجددي است. امر اولي از امر ثانوي جداست. امتثال پس از امتثال نيست، کاملا درست است. اما تحقيق اين است که محقق خراساني قدس الله نفسه الزکيه مي فرمايد: تبديل امتثال نه امتثال بعد از امتثال. فرق است بين تبديل امتثال که هنوز امتثال اولي کامل شده، آن حين امتثال، امتثال را به امتثال ديگر بدل کنيد، اين مي شود تبديل امتثال. اما امتثال بعد از امتثال بر همان مبناي دقيق و کاملا متيني که اصولي است که سيد فرمود اتيان ماموربه با تمام اجزاء و شرائط علت سقوط امر است، امتثال دوم براي امري که ساقط شده است، معني و مفهوم ندارد. اين نکته مقدماتي را دقت کرديد، محقق خراساني امتثال پس از امتثال نگفته، عنوانش اين است: «نعم يمکن تبديل الامتثال»، در مثال هم که ديديد، امتثال اول کامل نشده بود، بنابراين فرمايش سيدنا الاستاد درست است که اگر ما بگوييم اعاده صلاه و يا امثال امتثال پس از امتثال نيست،.که امتثال پس از امتثال معني و مفهوم ندارد اما تبديل امتثال کار ممکني است.
دو شاهد بر مطلب
شاهد اين مدعا شيخ طوسي[4] قدس الله نفسه الزکيه درباره همين حديثي که آمده است صحيحه حفص بن البختري از امام صادق «في الرجل يصلي الصلاه وحده ثم يجده جماعه قال يصلي معهم و يجعلها الفريضه»، شيخ معنا کرد حديث را، مي فرمايد: «و المعني في هذا الحديث ان من صلي و لم يفرغ بعد من صلاته و وجد جماعه»، مشغول نماز است فرادي، در حال نماز يک مرتبه امام و ماموم مي رسد و جماعت شروع مي شود و صف هم وصل است، «فليجعلها نافله» نماز خودش را نافله قرار بدهد، «ثم يصلي في جماعه»، اين معناي حديث است، تبديل امتثال. «و ليس ذلک» اين دستور که فرمود «يصلي الصلاه وحده ثم يجد جماعه، ليس ذلک لمن فرغ من صلاته بنيه الفرض»، نماز فرادا را خوانده به نيت فرض، اين براي آن ها نيست. «لان من صلي الفرض بنيه الفرض فلا يمکن ان يجعلها غير فرض»، کسي که نماز فرادي را به نيت فرض خوانده، آن ديگرتمام شد و امر ساقط، لا يمکن که آن فريضه را الان غير فريضه قرار بدهد و اين جماعت را «يجعلها فريضه»، امکان ندارد. چون آن فريضه که تمام بشود، ديگر نمي شود آن فريضه را بگوييد فريضه هيچ، اين جماعت فريضه باشد. همچين چيزي ممکن نيست. باعث خلف، تضاد و محال بودن از سوي شرع که فريضه واحد در حقيقت بشود دو تا فريضه، امکان ندارد. اين نکته شاهد ديگري هم داريم، شاهد ديگر اين است که حمل بر استحباب امکان ندارد. چون اگر بيان صريح باشد، نص باشد که مي فرمايد «يجعلها فريضه»، و اين را بگوييم مستحب است که نمي شود. بنابراين خود اين نص که صريح است و قاعده داريد که ظاهر قابل توجيه است و نص که قابل تاويل نيست، بنابراين «يجعلها فريضه» نمي شود «يجعلها مستحبه»، اگر بنا بشود امر اعاده نماز را به جماعت اين جا، امر استحبابي بگيريم، معناي «يجعلها فريضه» معلوم نمي شود يعني ديگر معنا نمي دهد و خلاف اين معناست در حالي که مستحبه و مندوبه است.
محقق خراساني و محقق نائيني فرمودند تبديل نمايد فرادي را به جماعت
بنابراين با توجه به کلام شيخ طوسي و با توجه به ورود و خروج محقق خراساني و محقق نائيني، محقق خراساني هم گفت تبديل و محقق نائيني هم گفت که تبديل در فرادي و جماعت آمده، نگفته است بعد از اتمام فرادي، تبديل صلاه فرادي به جماعت که در حين فرادي باشد به جماعت مبدل کند، و شيخ طوسي هم اين فرمايش را بيان کردند، و کلمه فريضه هم که نص بر واجب و قابل حمل بر استحباب نيست،
وحيد بهباني قرينه اي را ذکر مي کند
قرينه ديگر هم وحيد بهبهاني[5] قدس الله نفسه الزکيه مي فرمايد: قرينه ديگر در اين متن «يجعلها» است به صيغه مضارع، يعني فعليت دارد و الان مشغول است، مشغول نماز فراداست و هنوز فارغ نشده، بنابراين تبديل امتثال به امتثال درست است، جايي که آدم از نماز فارغ نشده باشد.
شيخ طوسي مويد از روايت مي آورد
شيخ طوسي مي فرمايد: مويد روايت بعدي که از شيخ کليني نقل کرده، مي فرمايد: «سالت عن رجل کان يصلي فخرج الامام و قد صلي الرجل رکعه من صلاه الفريضه قال ان کان اماما عدلا فليصل اخري و ينصرف و يجعلها تطوعا و ليدخل مع الامام في صلاته»، در اين روايت دوم آمده که اگر کسي مشغول نماز بود، امام بيرون رفت، اين نماز فرادي را شروع کرد، رکعت اول بود که امام ديد آن جا است مي فرمايد: آن رکعت اول را که فريضه بود عدول کند به نافله، و رکعت دوم را هم بخواند دو رکعت نافله مستحبي، بعد فريضه را به امام عادل اقتداء کند. اين مويد است، حين نماز است، تبديل امتثال است. خود سيد الاستاد[6] فتوا طبق همين نص دوم مي دهد که اگر کسي مشغول نماز واجب است و رکعت اول، فردي به عنوان امام وارد مي شود و جماعت برگزار، آن رکعت اول را قصد نافله کند و دو رکعت نافله تمام، برگردد به جماعت نمازش را بخواند و اقتداء کند. در اين صورت هاي مسئله تبديل امتثال است. تبديل امتثال جايي است که از عمل ادم فارغ نشده و امتثال حاصل نشده تا اين که بگوييم امر ساقط شده باشد.
نتيجه امتثال پس از امتثال نسبت به امر واحد ممکن نيست اما تبديل امتثال درست است
بنابراين براساس آراء و جمع بين نصوص نتيجه اين شد که امتثال پس از امتثال نسبت به امر واحد ممکن نيست همان طوري که سيد و محقق نائيني فرمودند و اما تبديل امتثال که هنوز امتثال اولي کامل نشده، درست است و منصوص است و اين امتثال پس از امتثال نيست بلکه تبديل امتثال است و هيچ مانعي ندارد. بنابراين «يجعلها فريضه» هم يعني امتثال مي شود همان فريضه، اولي شد نافله. اگر بعد از فراغ باشد اين حديث در مورد صلاتي است که هنوز فارغ نشده، «يجعلها فريضه» هم سرجايش است که اولي را نافله قرار مي دهد که حين صلاه است و مفتي به هم است، اين جماعت «يجعلها فريضه» مطابق نص و فهم شيخ طوسي و وحيد بهبهاني و محقق نائيني و احقر العباد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo