< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد مصطفوی

91/10/04

بسم الله الرحمن الرحیم

 ادامه بحث تصوير جامع بناء بر اعمي
 ادامه بحث درباره تصوير جامع بر مبناي قول به اعم : گفتيم كه سيد الاستاد فرمودند كه رأي محقق قمي درست است كه الفاظ عبادات مثلا لفظ صلاه ، وضع شده است براي اركان و اشكالاتي كه گفته شد ، وارد نبود و كيفيت وضع به اين گونه است كه موضوع له يا مسما براي صلاه ، اركان است و بقيه اجزاء و شرائط مسمي نيستند اما مأمور به هست.
 لحاظ بنحو لا بشرط است
 موضوع له كه اركان باشد ، لا بشرط لحاظ شده است به اين معنا كه مي تواند اجزاء و شرائط ديگر با آن اضافه شود و مي تواند شرائط ديگر نباشد . در مثال عرفي مي فرمايد لفظ دار يا بيت وضع شده است براي يك غرفه و اتاقي كه سقفي و چهارديواري و دري داشته باشد ، اين مسما و موضوع له هست اما نسبت به اجزاء و ملحقات ديگر لا بشرط است‌ ؛‌ اين دار فضاي بزرگ دارد يا حوض دارد يا سرداب دارد يا ندارد ، نسبت به آن اجزاء لا بشرط است و اگر آن اجزاء مثل سرداب و حوض اضافه شود ، همان دار هست و اگر كم بشود همان دار هست و نسبت به اجزاء خارج از مسمي لا بشرط است.
 با لا بشرط لحاظ شدن اجزاء و شرائط ديگر اشكال سوم محقق خراساني هم دفع مي شود
 اشكال سوم محقق خراساني هم پاسخ داده شد كه اشكال اين بود كه اگر بنا بشود موضوع له فقط اركان باشد ، استعمال لفظ صلاه در صلاه تام الاجزاء و الشرائط استعمال مجازي مي شود از باب وضع لفظ براي جزء و استعمال در كل ، اين اشكال جواب داده شد كه موضوع له همان اركان است و نسبت به اجزاء و شرائط ديگر ، اين موضوع له لا بشرط لحاظ شده است به اين معنا كه آن اجزاء و شرائط كه اضافه بشود ، جزء يك حقيقت است و استعمال حقيقي است و اگر حذف هم بشود ، به مسمي صدمه اي وارد نشده است.
 سوال و جواب : اجزاء ماهيت اجزاء حقيقي نيست ، اجزاء اعتباري است و با اعتبار معتبر جايگزين مي شود و براي حالت خاصي مثلا حالت نشسته قيام به حساب مي آيد. بنابراين موضوع له و مسمي شد اركان و لحاظش لابشرط و اشكال نقص هم پيش نمي آيد و هر سه اشكالي كه محقق خراساني و محقق نائيني داشت ، مندفع شد و درست همان است كه محقق قمي اعلام كرده است كه موضوع له در مثل صلاه اركان هست.
 كلام سيد الاستاد كه در نماز ركن است ، نيت و قيام ركن نيست و شرط ركني دارد كه عبارت از طهور است و ترتيب و موالات
 اما در ادامه سيد الاستاد [1] مي فرمايد : معنا و موضوع له براي صلاه‌ من حيث الكبري همان است كه محقق قمي مي فرمايد اما من حيث الصغري ببينيم اركان نماز به حسب ادله چه چيزهاست ؟ مي فرمايند درباره اركان صلاه ، ركن قطعي كه ركوع و سجود است كه لا كلام فيهما و لا اشكال ؛ چون ركن تعريف دارد و آن اين است كه ماهيت عبادت به آن ركن اعتماد و تكيه مي كند مثل سقفي كه به ديوار و ستون تكيه مي كند ، ركن در عبادت همين معنا را دارد ، ركوع و سجود اگر نباشد ، نماز نيست و خصوصيت ديگر ركن اين است كه ركن بر اساس همان اعتماد و اتكاء كه عبادت به ركن دارد ، اگر ركن كم شود يا زياد شود عمدا باشد يا سهوا باشد ،‌ عبادت باطل است . اين درباره ركوع و سجود ثابت است نصا و اجماعا و ضرورتا . اما سومين ركن تكبيره الاحرام است ؛ چون بدون تكبيره الاحرام نماز شروع نمي شود ،‌ اين هم ركنيتش مسلم است . اما درباره نيت مي فرمايند : نيت ركن نيست بر خلاف مشهور ، نيت شرط است ؛ چون با تحليل دقيق فقهي مي بينيم كه رياء باعث بطلان عبادت است و نيت قربي شرط صحت عبادت است كه شهيد هم مي گويد بنابراين نيت شرط هست و خصوصيت ركن را ندارد لذا نيت زيادتي هم ندارد ؛ نيت يك قصد اخلاصي است از آغاز تا فرجام . بعد از اين مي فرمايد : اجزاء ركنيه سه تاست : 1. تكبيره الاحرام 2. ركوع 3. سجود و اما يك شرط ركني هم داريم و آن عبارت است طهور . قيام در حال نماز اوصاف و خصوصيات ركن را ندارد كه كم مي شود گاهي در صلاه عاجز و زيادي قيام هم متصور نيست . بر حسب ادله قطعيه و حديث لا تعاد طهور ركن است و صلاتي كه بدون طهارت باشد ، به هيچ وجه آن صلاه مشروعيت و اجزاء در آن تصور نمي شود. دو شرط ديگر عبارت اند از شرطهايي كه بر حسب ارتكاز متشرعه آن دو تا هم مي شوند كه عبارت اند از ترتيب و موالات ؛‌ مي بينيم كه اگر بين اجزاء ترتيب نباشد و تكبير مثلا بعد از ركوع باشد يا ركوع بعد از سجده باشد ، شكل و ماهيت مخترعه شرعيه صلاه را بهم مي زند و همين طور اگر موالات نباشد ، تكبير را بگويد بعد از مدتي قرائت و ركوع ، شكل نماز را بهم مي زند. اما اين ترتيب و موالات مي فرمايند كه براساس ارتكاز متشرعه ركن هست براي صلاه و بدون اين دو تا ماهيت صلاه متحقق نيست. اما قيام و استقبال ديده ايم كه در حال ضرورت آدم بدون استقبال هم مي تواند نماز بخواند ، در نوافل كه استقبال هم لازم نيست و قيام را كه مي بينيم از عاجز به عمل نمي آيد پس قيام و استقبال از ركن نيست در مجموع اركان مي شود شش تا جمع بين رأي سيد الخويي و رأي مشهور نسبت به اعداد ركن
  جمع بين رأي سيدالخويي و قول مشهور نسبت به عدد ركن و مصداق ركن : سيد الاستاد شش ركن را اعلام كرد كه با دقت هم از مدرك و هم از لحاظ نصوص و هم از لحاظ تعريف لغوي و معناي واقعي ركن اين شش تا ركن است و قيام و استقبال و نيت ركن نيست و مي شود بگوييم قيام و استقبال شرط مقارن است ؛ رعايتش واجب است اما ركن نيست كه يك قيام سهوي اگر كسي انجام بدهد ، مبطل نيست در حالي كه ركن سهوا و عمدا انجام بدهد ، مبطل بود و كسي كه به ظن به قبله نماز بخواند درست است و براي نوافل اصلا قبله رعايتش واجب نيست پس معلوم مي شود بر حسب ادله و مذاق قبله و قيام ركن نيست. اما مشهور بلكه اجماع بر اين است كه اركان نماز پنج تاست و آن پنج تا هم عبارتند از نيت و تكبيره الاحرام و قيام تا قيام متصل به ركوع و ركوع و سجود . مشهور نزديك به اجماع محقق حلي [2] يك يك اين پنج ركن را بيان مي كند و بعد از آن فقهاي عصر اخير متاخري المتاخرين مثل سيد طباطبائي كتاب العروه الوثقي كتاب صلاه فصل واجبات صلاه كه مي فرمايد الخمسه الاولي اركان كه همان پنج تا هست . سيد ابوالحسن اصفهاني در كتاب وسيله النجاه در كتاب صلاه فصل افعال صلاه كه مي فرمايد الخمسه الاولي اركان . آنچه داراي لطافت است اين است كه سيد الخويي [3] فصلي از واجبات صلاه مي فرمايد : «و الاركان و هي التي تبطل الصلاه بنقصها زياده و نقيصه خمسه النيه و التكبير و القيام و الركوع و السجود» . وجه جمع هم خود ايشان ارائه مي فرمايند : اركاني كه گفته مي شود در صلاه ، اين لفظ اركان متخذ از نصوص نيست و نصي در اخبار اهل بيت نداريم كه ركني براي يك جزء يا براي يك شرط اعلام كرده باشد و تعبير ركن از اصطلاح فقهاست اما تعريف لغوي و فقهي و واقعي دارد [4] . با توجه به تعريفي كه گفتيم مي بينيم كه ركن با همين شش تا تطبيق مي كند ؛ نكته اول نيت كه شرط است . خصوصيت شرط در نيت مشهود است و آن اين است كه در صحت و عدم صحت اجزاء تاثيرگذار باشد و تمامي اجزاء جمع هستند از تكبير تا تسليم كه اجزاء همه مجتمع اند اما نيت در آن نباشد ، باطل است و اگر اجزاء بود و نيت در آن بود ولو بعضي از اجزاء نقص سهوي داشت ، عبادت صحيح است پس شرط صحت هست كه وجود شئ موجب صحت و عدم وجود آن موجب بطلان بشود ، اين از خواص شروط است .
 امام خميني هم مي فرمايد نيت جزء اركان نيست
  سيد الامام ايشان هم نيت را جزء اركان نمي داند براي اينكه مي فرمايد : اولا نيت زيادتي ندارد و اگر به معناي اخلاص باشد كه فراگير است و اگر به معني اخطار في قلب بشود ، زيادت هم بشود كه قبل از نماز يك در قلب خطور كند و بعد از اتمام صلاه هم خطور ادامه داشته باشد‌، اين زيادت ضرري ندارد مي فرمايد نيت شرط صحت است. يك نكته كه چرا ايشان در منهاج الصالحين اركان را آن پنج تا آورده ؟ دو جواب : 1. منهاج الصالحين سيد الخويي گرفته شده از منهاج الصالحين سيد محسن حكيم است همان طور كه تحرير الوسيله گرفته شده از وسيله النجاه سيد اصفهاني است ؛ در متن منهاج الصالحين قبلي و در متن وسيله النجاه قبلي تغييرات زيادي ايجاد نشده ، بنابراين مسامحتا و براي اينكه اشكالي و تشريعي و مشكل عملي به وجود نمي آيد ، به همان متن قبلي اكتفاء شده است. 2. ايشان در بحث هاي استدلال اش برخورده ايم كه مي فرمايد مقتضاي ادله اين است ولي اتباعا للمشهور ما فتوا را طبق مشهور اعلام مي كنيم جايي كه مشكل عملي نداشته باشد.
 جمع بين مدلول حديث لا تعاد و بين تعيين اركان
 اما بحث ديگر جمع بين مدلول حديث لا تعاد و بين تعيين اركان : ما دو موضوع مهم داريم و هر دو مطلب ، قطعي و در نهايت استحكام است ؛‌ يكي حديث لا تعاد كه قاعده منصوصه است (فرق قاعده منصوصه با قاعده استنباطه اين است كه قاعده منصوصه از نص گرفته مي شود مثلا لا تعاد متن نص است اما قاعده مستنبطه اين است كه فقهاء يك اصطلاح از مجموع ادله استنباط و استخراج مي كند مثل قاعده اتلاف). جمع بين قاعده لا تعاد و بين تعيين اركان با هم برخورد دارد و هر كدام از متانت و استحكام بالا برخوردار است ، چگونه معالجه كنيم درس آينده.


[1] . مصباح الاصول ، ج 1 ، ص 146.
[2] . شرائع الاسلام ، ج 1 ، بحث واجبات صلاه ، ص 78.
[3] . منهاج الصالحين ، ج 1 ، ص 153.
[4] . مستند عروه الوثقي ، كتاب صلاه ، جزء 14 ، ص 3.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo