< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد مصطفوی

91/09/29

بسم الله الرحمن الرحیم

 به تاريخ امروز ، روز شهادت حضرت رقيه سلام الله عليها تعالي است ، اين مصيبت عظمي را از طرف اين جمع به محضر مبارك آقاي عالم بقيه الله الاعظم تسليت عرض مي كنيم اعظم الله لك الاجر يا مولاي و همچنين به محضر بانوي فضيلت و عصمت و كرامت حضرت معصومه سلام الله عليها اين مصيبت را تسليت مي گوييم .
 توضيح تكميلي درباره تصور جامع صحيحي و اعمي
 عنوان بحث ما توضيح تكميلي درباره تصوير جامع براي صحيح و اعم كه نياز به توضيح دارد؛
 دو تلقي از متن كفايه و عبارت محقق خراساني
  درباره كلام محقق خراساني اختلاف در تلقي به عمل آمده ؛ تلقي اول اين است كه ايشان مي فرمايد در مثل صلاه ، ناهيه عن الفحشاء اثر است و كشف مي كند از موثر خاص و تلقي دوم اين است كه از كلام ايشان استفاده مي شود كه صلاه، اسم براي ناهيه عن الفحشاست و ناهيه عن الفحشاء جامع عنواني است . آنچه به حسب دقت از متن كفايه الاصول استفاده مي شود ، تلقي دوم درست است كه اسم جامع عنواني ناهيه عن الفحشاء هست و اثر واحد اسم برده نشده فقط كشف اثر واحد از موثر واحد عنوان شده است ، مي تواند آن اثر واحد عبوديت ويژه باشد كه كشف كند از موثر واحد. شاهد بر اين مدعا اين قسمت از متن هست كه مي فرمايد «فيصح تصوير المسمي بلفظ الصلاه مثلا بالناهيه عن الفحشاء» اين شاهد بر اين مطلب است كه تصوير جامع صحيح است براي مسماي صلاه به ناهيه از فحشاء يا معراج مومن ، اين عبارت ظهور بلكه صريح است در اينكه جامع انتزاعي بر مسلك محقق خراساني همين ناهيه عن الفحشاء هست.
 نظر محقق عراقي در نهايه الافكار
 محقق عراقي [1] مي فرمايد : تصوير جامع بين افراد صحيح منحصر به جامع مقولي و جامع عنواني نيست بلكه مي توانيم فرض كنيم جامع را بين افراد صحيحه تحت عنوان «مرتبه خاصه من الوجود الساري في المقولات المتباينه ماهيتا» ما مي گوييم جامع يك مرتبه ويژه اي از اين عبادت است ؛ بين همه اين مقولات متباين ، متباين ماهوي يك مرتبه ساري است به عنوان يك حقيقتي كه در همه اين افراد در سير و گردش هست و اختصاص به مرتبه خاص ندارد.
 نظر امام خميني در تصوير جامع
 امام خميني [2] مي فرمايد : مثلا صلاه مي توانيم بگوييم يك جامعي دارد . تصور جامع به اين صورت كه صلاه وضع شده است براي يك هيئت اختراعي شرعي اما به نحولا بشرط كه اين هيئت مخترعه لا بشرط و هيئتي كه مواد صلاه در آن هيئت مندك است در تمامي افراد صحيحه حضور دارد و از يك سنخ هم هست و كم و زياد شدن جزئي يا شرطي در اثر تبدل حالات مشكلي ايجاد نمي كند ؛ چون لا بشرط است.
 جمع بين آراء صاحبنظران
 اما جمع بين آراء صاحبنظران : محور در اين جمع رأي محقق خراساني قرار بدهيم كه مي فرمايد منظور از جامع بين افراد صحيحه عبارت است از جامع منتزع (مفهوم منتزع عن هذه المركبات) مثل كلي و مصاديق آن ، پس نه جامع مقولي است و نه جامع عنواني است بلكه مفهوم منتزع از كل اين مركبات تحت عنوان معراج مؤمن يا ناهيه عن الفحشاء . اگر سوال شود كه چرا دو سه تا اسم بكار مي بريم كه يا ناهيه يا معراج ؟ اين مقام ثبوت است و تصور مي خواهد و مقام اثبات نياز به دليل و واقع دارد.
 مفهوم يكي است در آراء محققين اما تعابير فرق مي كند
 اما آراء صاحبنظران ديگر : محقق عراقي مرتبه خاص و ويژه داراي سريان ، مفهوم قابل تطبيق بر مصاديق . رأي محقق اصفهاني : سنخ عمل مبهم مركب از يك عده اجزاء كه معرف آن سنخ ، جهت نهي از فحشاء است ، آن جهت واحدش نهي از فحشاست. اينكه مي گويد سنخ خاص مبهم و بدون اسم و قابل تطبيق بر همه افراد ، جز مفهوم منتزع از مركبات و قابل تطبيق برافراد چيز ديگر نيست ،‌ تعيين در تعبير است. امام خميني كه مي فرمايد هيئت لا بشرط ، تعبير را منطقي اعلام مي كند كه به تعبير عقليات همان مفهوم كلي است. هيئت لا بشرط كه صلاه براي آن وضع شده و آن قيدي ندارد و محدد به حد خاص و فرد خاص نيست و اختصاص به فردي ندارد و داراي منطقه وسيعي و قابل تطبيق براي همه افراد. اختلاف در تعبير بر اساس ذوق و مذاق آمده . رأي محققين عراقي و اصفهاني و راي امام با نظر محقق خراساني همخواني ملموسي دارد و هيچ مانعي در قرب و تقرب و تقريب اين آراء وجود ندارد.
 اما سيد الاستاد و محقق نائيني رأيشان فرق دارد
  اما محقق نائيني و سيد الاستاد رأيشان فرق مي كند؛ محقق نائيني [3] مي فرمايد ما نيازي به تصوير جامع نداريم ؛ اين عدم نياز يك مخالفت صريحي نيست و مي فرمايد ما مي گوييم عبادات مثلا صلاه وضع شده است براي مرتبه عليا كه مطلوب شرع هست و تصوير بحث بر روي اين تعبير هم امكان دارد . سوال مي شود كه منظور از مرتبه عليا يك مرتبه خاص هست يا مرتبه اي است قابل تطبيق بر افراد صحيح ، جواب اين است كه مرتبه عليا اختصاص به يك فرد ندارد و مرتبه عليا تمام افراد صحيحه را فرا مي گيرد پس مرتبه عليا مي شود جامع افراد صحيح ، شما مرتبه عليا بگوييد در تعبير نقاشي نيست و اما سيد الاستاد [4] فرمايشي دارد كه فتحصل مما ذكرنا انه لا يمكن تصوير جامع بين الافراد الصحيحه مي فرمايد تصوير جامع بين افراد صحيحه ممكن نيست ،‌ درست فرمايشي كه محقق اصفهاني داشتند كه مقولات متباينه ، جنس عاليه ندارد و جامع عنواني وضعش ثابت نيست ، آن مطلب را هم امام هم سيد الاستاد و هم محقق عراقي همان مطلب را دارند با عبارت هاي مختلف ، جوهر بحث بيان محقق اصفهاني است . بنابراين تصوير جامع ممكن نيست و نتيجتا مي شود مخالف رأي محقق خراساني و جمعي از محققين .
 رأي سيد الاستاد هم مخالف نيست
  اما رأي ايشان هم مشكلي ندارد و با اراء جمع قابل تطبيق است ؛ براي اينكه مي فرمايد جامع مقولي ممكن نيست عقلا ؛ چون جنس ما فوق اجناس عاليه متباينه مقولات وجود ندارد و اما مي فرمايد جامع انتزاعي عنواني ممكن است اما مي فرمايد وضع صلاه براي جامع عنواني وضع نشده ، ما وقتي مي توانيم اين جامع عنواني را بپذيريم كه وضعي شده باشد ، عرف نمي گويد معناي صلاه را ناهيه عن الفحشاء هست و شرع هم وضع نكرده است براي ناهيه عن الفحشاء و جامع بايد موضوع له باشد. ما از اينجا دو نكته استفاده مي كنيم : 1. جامع عنواني ممكن است و در مقام ثبوت درست است ، همين اعتراف ايشان به جامع عنواني در مقام ثبوت براي ما كافي است و جمع بين آراء شد. مقام اثبات بحث علمي نيست بلكه بحث تعبدي است بحث تفحصي است كه بايد تتبع كنيد و پس از تتبع ما مي توانيم بگوييم كه در نصوص متعددي صلاه به لفظ معراج مؤمن يا قربان كل تقي اطلاق شده ، ظهور اطلاق لفظ به معنايي در تثنيه است : الصلاه معراج المومن الصلاه قربان كلي تقي تصريح شده است كه صلاه معراج است و معراج اسم آلت است و معراج و قربان را كه در نظر بگيريم كه در شرع اسم براي اينها اعلام شده است ، مي توانيم اعلام كنيم كه نظر ايشان هم مخالف نيست .
 ما حصل : جامع بين افراد صحيحه عنوان منتزع قابل تطبيق به افراد ، معراج مؤمن است و نصوص هم داريم پس در لسان شرع هست و عرف هم مي فهمد و مطابق واقعيت معرفتي هم هست
 ما حصل : جامع بين افراد صحيحه، عنوان منتزع قابل تطبيق بر همه افراد صحيحه هست كه معراج مومن است و آراء هم به تعابير اين را تاييد كرد و در مقام اثبات عوام هم از صلاه همين معنا را مي فهمند كه اگر به عوام بگوييد كه نماز چيست مي گويند نزديك شدن به خداست و رفتن به سوي خداست كه در عربي همان معراج مومن است پس معنا در لسان شرع تعيين شده و عرف هم مي فهمد و واقعيت هم همين است . وضع و اعلام از سوي شرع و فهم عرف و مطابق با آراء‌ صاحبنظران و مطابق با واقعيت معرفتي كه محقق طوسي [5] مي فرمايد كه حركت به سوي خدا، نماز هست و حركت به سوي خدا سلوكي است كه نهايتها التي هي الوصول الي الحق اينجا بر اساس بر ديد معرفتي مي گوييم معراج و قربان كه دو تا آمده ، تعبير كامل از يك حقيقت است و براساس ديد معرتفي بدايتش معراج است و نهايتش قربان است. بنابراين تصوير جامع كامل شد و از استحكامات لازم برخوردار شد.


[1] . نهايه الافكار ، ج 1 ، ص 116.
[2] . تهذيب الاصول ، ج 1 ، ص 110.
[3] . اجود التقريرات ، ج 1 ، ص 36.
[4] . مصباح الاصول ، ج 1 ، ص 140.
[5] . شرح اشارات ، ج 2 ، ص 111.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo