< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سیدکاظم مصطفوی

1403/01/26

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: اوامر/قاعده اجزاء /بررسی اجزاء از منظر محقق خراسانی

 

رأی و نظر محقق خراسانی در باره‌ی إجزاء:

گفته شد که مفردات عنوان و قاعده را محقق خراسانی مورد شرح و تفسیر قرار داده است. معنای وجهه و اقتضا و اجزاء بیان شد. در تتمه فرمود که فرق بین این مسأله و مسأله مره و تکرار از این قرار است که به طور خلاصه مسأله اجزاء مسأله عقلیه است و مسأله مره و تکرار مسأله لفظیه است. در ادامه سؤال و جواب دیگری را یادآور می‌شود و آن این است که فرق بین مسأله اجزاء و مسأله تبعیت قضا از ادا در چه چیز است؟ برای این که اگر بگوییم در مسأله تبعیت قضا از ادا امر اولی باقی است، با عدم اجزاء منطبق می‌شود و اگر بگوییم که امر اولی بعد از انقضاء وقت اداء وجود ندارد با اجزاء مطابقت می‌کند. در جواب این سؤال می‌فرماید این دو تا مسأله باهم فرق دارند. مسأله اجزاء گفته شد همان مسأله عقلیه است و ربطی به عالم الفاظ ندارد؛ اما مسأله‌ی تبعیت موضوعا هم فرق واضحی با اجزاء دارد؛ برای این که در مسأله تبعیت وقت عمل منقضی شده است و در خارج وقت، آیا امر قبلی وجود دارد یا نه؟ در این مسأله بحث از بقاء امر قبلی است که وقت آن منقضی شده است و با مسأله اجزاء اصلا ارتباطی ندارد.

سؤال دیگری را مطرح می‌کند و آن این است که گفته می‌شود بعد از آن که گفته شد اقتضا به معنای علیت است و اتیان عمل به صورت لمی، موجب اجزاء می‌شود، نه به صورت انّی که بگوییم دلالت امر و صیغه کشف از اجزاء می‌کند تا شکل انّی به خود بگیرد. سؤال این است که اگر علت در کار باشد و اجزاء به این صورت توجیه شود، در باره‌ی امر واقعی درست است که می‌شود همان صورت لمی و علیت که انجام مأموربه به امر واقعی موجب اجزاء است، اما اگر امر ظاهری بود و عمل طبق آن انجام شد و پس از آن شک برداشته شد؛ یعنی موضوع امر ظاهری برداشته شد و امر واقعی کشف شد، حالا این امر ظاهری اگر مجزی باشد، کشف می‌کند و علیت نمی‌شود؛ بلکه کشف و دلالت می‌شود و از امر واقعی کشف می‌کند که این امر ظاهری گویا امر واقعی بوده است.

در جواب این اشکال محقق خراسانی می‌فرماید درست است در باره‌ی امر ظاهری هر چند قضیه از این قرار است که انجام مأموربه به امر ظاهری اگر شک برداشته شود، این سؤال مطرح می‌شود که آیا این امر ظاهری از امر واقعی خبر می‌دهد؟ امر ظاهری درست امر واقعی بوده است؟ امر ظاهری بر امر واقعی دلالت دارد یا نه؟ تا انیجا درست است؛ ولی اشکال صغروی است در حالی که بحث ما کبروی است و ما بحث از این مسأله به میان می‌آوریم که انجام مأموربه مطابق امر آن، موجب اجزاء است یا نه؟ بحث کبروی است و این موردی که شما در باره‌ی امر ظاهری در نظر می‌گیرید بحث صغروی می‌شود. به تعبیر شیخ صدرا اول باید صغرای قضیه را بررسی کنیم که امر ظاهری درست مثل امر واقعی از اعتبار برخوردار است یا نه؟ این مسأله در مرحله‌ی صغروی که حل شد آنگاه این امر در قلمرو کبری قرار می‌گیرد که انجام مأموربه به واسطه امر ظاهری موجب اجزاء است یا نه؟

نسبت به معنای اجزاء فرمود اجزاء همان معنای لغوی خود را دارد؛ به این معنا که انجام مأموربه کافی است و این که مسقط قضا یا تعبد است یا نه؟ اصطلاحات اضافی است و نیازی به آن وجود ندارد.

بعد از این مقدمه وارد بحث اصلی می‌شویم که در سه محور است یک: بحث از اجزاء مأموربه به امر واقعی. دو: اجزاء مأموربه به امر اضطراری (امر واقعی ثانوی) سه: اجزاء مأموربه به امر ظاهری.

اما بحث اول: محقق خراسانی می‌فرماید انجام مأموربه طبق امر واقعی آن هم به طورت کامل و مستجمع جمیع اجزاء و شرایط شرعی و عقلی، قطعا موجب اجزاء است براساس استقلال عقل؛ یعنی حکم عقلی قطعی. پس از آن که این مأموربه انجام گیرد، اگر بگوییم امر دو باره باقی است، می‌شود یک عمل و عبادت بدون ملاک؛ چون ملاک و غرض در صورت انجام مأموربه مستجمع شرایط و اجزاء حاصل شده است و پس از حصول غرض نه عبادتی است و نه امری.

بعد استدراک می‌کند که ملاک امر غرض و ملاک اجزاء حصول غرض است و اگر مکلف می‌بیند که غرض حاصل نشده است؛ مثلا مولی به عبد خود گفت آب بیاور و عبد آب را آورد و گذاشت جلوی مولا و مشغولیتی مانع از شرب آن شد و ظرف آب ریخت و مولی موفق نشد که از آن آب استفاده کند، این غرض حاصل نشده است و عبد باید دو باره آب تهیه کند تا غرض مولی حاصل شود.

در تتمه می‌فرماید: ممکن است تبدیل امتثال به امتثال واقع شود و این منافی اجزاء نیست و تبدیل امتثال است؛ یعنی اگر امتثال محقق شود اجزاء قطعی است؛ ولی اگر بدل به امتثال دیگری شود، جا دارد و اشکالی در کار نخواهد بود. مؤید آن بلکه دلیلی بر آن همان تکرار نماز است به جماعت. اگر کسی نماز فرادا خوانده باشد و بعد جماعت منعقد شود، این فرد می‌تواند به نماز جماعت شرکت کند و عمل عبادی را مکررا انجام دهد. اینجا با ظاهر اجزاء مطابقت ندارد گویا نماز فرادا مجزی نیست و اگر باشد نماز جماعت جا ندارد و ظاهر حدیث می‌نماید که اجزاء احیانا محقق نمی‌شود؛ اما محقق خراسانی در این رابطه رأی و نظرش این باشد که این مورد دلیل خاصی دارد و بر اساس دلیل خاص تبدیل امتثال به امتثال شده است، نه این که یک امر دو امتثال داشته باشد. در این باره که تکرار نماز به جماعت است بر اساس نص خاص است، روایتی داریم که فرموده: «صل معهم، يختار الله أحبهما اليه[1] این جمله را شاهد برای تبدیل امتثال آوره که یکی از آن دو مورد اختیار قرار می‌گیرد و امتثال به آن محقق می‌گردد.

محقق نائینی در کتاب اجود التقریرات، ج1، ص282 می‌فرماید: امر واقعی موجب اجزاء است قطعا. اگر مأموربه طبق امر واقعی انجام شود غرض حاصل می‌شود. بعد از آن که غرض حاصل شده باشد، عمل دیگر ملاک ندارد و امر داعویت ندارد و حالت منتظره‌ی نیست و اجزاء کامل است؛ مگر این که امتثال بدلی اعلام شود؛ به عبارت دیگر تبدیل امثال صورت گیرد. این بیان با بیان محقق خراسانی که منضم شود مطلب کامل می‌شود. می‌فرماید تبدیل امتثال در مقام ثبوت کار ممکنی است و مولی می‌شود به عبد خود امر کند که قصر یا تمام بخواند؛ اما در مقام اثبات نیاز به دلیل دارد و دلیل در باره‌ی نماز جماعت آمده است که اگر کسی نمازش را فرادا بخواند و بعد جماعت برگذار شود، بر اساس روایتی که در کتاب وسائل باب 54 از ابواب صلاة جماعت آمده، می‌تواند دو باره بخواند.

سیدنا الاستاد در کتاب محاضرات ، ج1، ص35 می‌فرماید: امر اول؛ یعنی اتیان مأموربه بر اساس امر واقعی در حالت اختیار مستجمع شرایط و اجزاء، بالضروره مجزی است؛ برای این که اگر بگوییم اجزاء در کار نیست، مکلف پس از آن که عبادت را به طور کامل و با قصد قربت و طبق دستور شرع انجام دهد، اگر بگوییم اجزاء نیست، این بیان یا موجب خلف است یا امتثال ممکن نیست و یا منتهی به یک امر محال می‌شود. خلف از این جهت است که ما فرض کردیم این مأموربه واقعی است و عمل و وظیفه‌ی واقعی مکلف است و پس از آن که انجام گیرد، اگر بگوییم اجزاء نیست؛ یعنی واقع انجام نشده است؛ در حالی که واقع انجام شده، این خلف است. یا این که امتثال ممکن نیست؛ برای این که این عملی که بار اول انجام شد، امتثال حاصل نشده و مرتبه‌ی دوم هم حاصل نمی‌شود و همین طور سایر مراتب تا تسلسل شود. اما محال بودن از این جهت است که بگوییم امری باشد بدون ملاک و امر بدون ملاک از سوی مولی یک امر محالی است؛ لذا اجزاء یک ضرورت است و اگر قائل به اجزاء نشویم این محاذیر سه گانه را دارد.

در دو مورد اشکال شده که گویا اجزاء وجود ندارد؛ مورد اول در باره‌ی نماز آیات است که در کتاب وسائل، باب 8 از ابواب صلاة الکسوف والآیات، حدیث شماره یک آمده: «فإذا فرغت قبل أن ينجلي، فأعد[2] نماز آیات را اگر خواندید و قبل از برطرف شدن کسوف باشد، اعاده کنید و اجزاء نبوده است. مورد دوم صلاة جماعت است که در کتاب وسائل، باب 54 از ابواب صلاة جماعت، حدیث شماره یک صحیحه هشام بن سالم در مورد آن چنین آمده: «فِي الرَّجُلِ يُصَلِّي الصَّلَاةَ وَحْدَهُ ثُمَّ يَجِدُ جَمَاعَةً قَالَ يُصَلِّي مَعَهُمْ وَ يَجْعَلُهَا الْفَرِيضَةَ إِنْ شَاءَ[3]

این مورد را سیدنا الاستاد مورد نقد و بررسی قرار داده است که نقد ایشان محققانه است و می‌فرماید: در باره‌ی صلاة جماعت که مهم است، تحقیق این است که این نصوص دلالت بر عدم اجزاء ندارد؛ برای این که این روایات بر دو دسته و طائفه اند؛ طائفه‌ی اول روایاتی است که در مورد تقیه آمده است مانند روایتی که در کتاب وسائل، باب 6 از ابواب نماز جماعت آمده و آن صحیحه عمر بن یزید است: «ما منكم أحد يصلي صلاة فريضة في وقتها ثم يصلي معهم صلاة تقية و هو متوضئ إلا كتب اللَّه له بها خمسا و عشرين درجة فارغبوا في ذلك.»[4] این روایت تصریح دارد که نماز فرادا را خواندید و جماعت را با مخالفین اگر تکرار کنید برای شما 25 درجه داده می‌شود. طائفه دوم در باب 54، صحیحه هشام بن سالم است. پس دسته‌ی اول از روی تقیه است و ربطی به عدم اجزاء ندارد و دسته‌ی دوم که دلالت بر تکرار دارد. سیدناالاستاد می‌فرماید این دسته‌ی دوم دلالت بر اجزاء ندارد هر چند از روی تقیه نیست؛ بلکه این امری که به جماعت آمده است، امر استحبابی است و نماز فرادا کامل است و به جهت کسب فضیلت زیاد به جماعت هم می‌تواند نماز را دو باره بخواند. این نماز دوم امر استحبابی متسقلی دارد. از این جواب استفاده می‌شود که روایت مربوط به صلاة کسوف و آیات، حمل بر استحباب می‌شود و امر مجددی است. پس این دو مورد خللی در باره‌ی إجزاء انجام مأموربه به امر واقعی ایجاد نمی‌کند.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo