< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سیدکاظم مصطفوی

1402/10/30

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: اوامر/طلب و اراده /امر بین امرین در نصوص

 

بررسی امر بین امرین از منظر آیات و روایات:

بحث و تحقیق در باره‌ی شبهه‌ی جبر کامل شد. سیدنا الاستاد در باره‌ی شبهه‌ی جبر مطلب را کامل، جامع و مفصل بیان فرمودند؛ البته بیان ایشان که ارائه شد، با آسان سازی بود و متممات و مکملاتی داشت. برخی از موارد ملاحظه‌ی هم که وجود داشت، در حد قابل توجهی تلقی نمی‌شود؛ اما آنچه که جوهر بحث و روح بحث بود، اثبات امر بین امر بین بود که بیان شد.

امام خمینی (ره) در ضمن بحث از دلالت امر بر وجوب می‌فرماید: بحث اتحاد طلب و اراده و بحث شبهه‌ی جبر، یک بحث جدایی است که بنده در یک رساله‌ی مستقلی آن را بحث کرده ام. ایشان رساله‌هایی دارد؛ مثل رساله‌ی در باره‌ی نفی ضرر.

در بیانات شهید صدر بحث طلب و اراده چیزی استماع نشد.

بحث تکمیلی و نکته‌های تحقیقی:

پاسخ این دو سؤال بعدا خواهد آمد: یکی این که از معصوم انجام کار خلاف ناممکن است، اما جبر است یا نه؟ دوم این که محقق خراسانی که شقاوت ذاتیه را مطرح کرده، آیا به جبر منتهی می‌شود؟

اما نسبت به اثبات امر بین امرین، فراز اول نصوص و روایاتی که در این رابطه آمده است. فراز دوم آیات قرآن و فراز سوم یک بحث فلسفی و منطقی نسبتا جدید در باره‌ی جبر و اختیار است.

عناوینی متعددی که در اعتقادات و احکام داریم، به دو صورت آن را می‌بینیم. صورت اول این است که عناوین کلی اعلام شده و شرح داده نشده است. اینجا جای بحث و تحلیل و برداشت‌های عرفی و عقلائی است. اما جایی که عنوانی هست و از طریق نصوص بیان شده، جایی برای بحث وجود ندارد و اگر بحث شود، ارزش علمی دارد؛ ولی مطلب از طریق نصوص حل شده است. بنابراین بحث امر بین امرین، عنوانی است که در خود نص، در کتاب کافی آمده است. در باب امر بین الامرین 14 روایت آمده است. در ذیل روایاتی را که دلالت آن واضح است و در برخی استدلال عقلی هم شده است، یاد آور می‌شویم:

حدیث شماره 1:

كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع جَالِساً بِالْكُوفَةِ بَعْدَ مُنْصَرَفِهِ مِنْ صِفِّينَ إِذْ أَقْبَلَ شَيْخٌ فَجَثَا بَيْنَ يَدَيْهِ - ثُمَّ قَالَ لَهُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ أَخْبِرْنَا عَنْ مَسِيرِنَا إِلَى أَهْلِ الشَّامِ أَ بِقَضَاءٍ مِنَ اللَّهِ وَ قَدَرٍ فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع أَجَلْ يَا شَيْخُ مَا عَلَوْتُمْ تَلْعَةً وَ لَا هَبَطْتُمْ بَطْنَ وَادٍ إِلَّا بِقَضَاءٍ مِنَ اللَّهِ وَ قَدَرٍ فَقَالَ لَهُ الشَّيْخُ عِنْدَ اللَّهِ أَحْتَسِبُ عَنَائِي يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ لَهُ مَهْ يَا شَيْخُ فَوَ اللَّهِ لَقَدْ عَظَّمَ اللَّهُ الْأَجْرَ فِي مَسِيرِكُمْ وَ أَنْتُمْ سَائِرُونَ وَ فِي مُقَامِكُمْ وَ أَنْتُمْ مُقِيمُونَ وَ فِي مُنْصَرَفِكُمْ وَ أَنْتُمْ مُنْصَرِفُونَ وَ لَمْ تَكُونُوا فِي شَيْ‌ءٍ مِنْ حَالاتِكُمْ- مُكْرَهِينَ وَ لَا إِلَيْهِ مُضْطَرِّينَ فَقَالَ لَهُ الشَّيْخُ وَ كَيْفَ لَمْ نَكُنْ فِي شَيْ‌ءٍ مِنْ حَالاتِنَا مُكْرَهِينَ وَ لَا إِلَيْهِ مُضْطَرِّينَ وَ كَانَ بِالْقَضَاءِ وَ الْقَدَرِ مَسِيرُنَا وَ مُنْقَلَبُنَا وَ مُنْصَرَفُنَا فَقَالَ لَهُ وَ تَظُنُّ أَنَّهُ كَانَ قَضَاءً حَتْماً وَ قَدَراً لَازِماً إِنَّهُ لَوْ كَانَ كَذَلِكَ لَبَطَلَ الثَّوَابُ وَ الْعِقَابُ وَ الْأَمْرُ وَ النَّهْيُ وَ الزَّجْرُ مِنَ اللَّهِ وَ سَقَطَ مَعْنَى الْوَعْدِ وَ الْوَعِيدِ فَلَمْ تَكُنْ لَائِمَةٌ لِلْمُذْنِبِ وَ لَا مَحْمَدَةٌ لِلْمُحْسِنِ وَ لَكَانَ الْمُذْنِبُ أَوْلَى بِالْإِحْسَانِ مِنَ الْمُحْسِنِ وَ لَكَانَ الْمُحْسِنُ أَوْلَى بِالْعُقُوبَةِ مِنَ الْمُذْنِبِ تِلْكَ مَقَالَةُ إِخْوَانِ عَبَدَةِ الْأَوْثَانِ وَ خُصَمَاءِ الرَّحْمَنِ وَ حِزْبِ الشَّيْطَانِ وَ قَدَرِيَّةِ هَذِهِ الْأُمَّةِ وَ مَجُوسِهَا إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى كَلَّفَ تَخْيِيراً- وَ نَهَى تَحْذِيراً وَ أَعْطَى عَلَى الْقَلِيلِ كَثِيراً وَ لَمْ يُعْصَ مَغْلُوباً وَ لَمْ يُطَعْ مُكْرِهاً- وَ لَمْ يُمَلِّكْ مُفَوِّضاً وَ لَمْ يَخْلُقِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما باطِلًا- وَ لَمْ يَبْعَثِ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ عَبَثاً ذلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّار. فَأَنْشَأَ الشَّيْخُ يَقُولُ‌

أَنْتَ الْإِمَامُ الَّذِي نَرْجُو بِطَاعَتِهِ يَوْمَ النَّجَاةِ مِنَ الرَّحْمَنِ غُفْرَاناً

أَوْضَحْتَ مِنْ أَمْرِنَا مَا كَانَ مُلْتَبِساً جَزَاكَ رَبُّكَ بِالْإِحْسَانِ إِحْسَانا[1]

در این حدیث استدلال عقلی صورت گرفته و آن این است که می‌فرماید: اگر همه چیز تحت سیطره‌ی قضا و قدر حتمی باشد، ثواب و عقاب و امر و نهی معنا ندارد. خداوند بندگان خودش را تکلیف کرده است در حالی که مخیرند، نه اجباری است، نه تفویضی است و نه خلقت زمین و آسمان باطل است، پس اگر جبر باشد، بعثت معنا ندارد و انبیاء مبشرین و منذرین اند و عبث بودن بودن کار آنان ظن کافران است.

روایت دوم معتبره یونس بن عبدالرحمن از حفص است. علی بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ حَفْصِ بْنِ قُرْطٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ زَعَمَ أَنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشَاءِ فَقَدْ كَذَبَ عَلَى اللَّهِ- وَ مَنْ زَعَمَ أَنَّ الْخَيْرَ وَ الشَّرَّ بِغَيْرِ مَشِيئَةِ اللَّهِ فَقَدْ أَخْرَجَ اللَّهَ مِنْ سُلْطَانِهِ وَ مَنْ زَعَمَ أَنَّ الْمَعَاصِيَ بِغَيْرِ قُوَّةِ اللَّهِ فَقَدْ كَذَبَ عَلَى اللَّهِ وَ مَنْ كَذَبَ عَلَى اللَّهِ أَدْخَلَهُ اللَّهُ النَّار.[2]

این روایت بیانگر امر بین امرین است.

حدیث شماره هشت:

مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ زَعْلَانَ عَنْ أَبِي طَالِبٍ الْقُمِّيِّ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ أَجْبَرَ اللَّهُ الْعِبَادَ عَلَى الْمَعَاصِي قَالَ لَا قُلْتُ فَفَوَّضَ إِلَيْهِمُ الْأَمْرَ قَالَ قَالَ لَا قَالَ قُلْتُ فَمَا ذَا قَالَ لُطْفٌ مِنْ رَبِّكَ بَيْنَ ذَلِك‌.[3]

اگر اجبار نیست، تفویض است؟ فرمود نه. پس چیست؟ فرمود: لطفی است از جانب پروردگار که بین آن دو است (امر بین امرین).

این روایت مؤید است به دلیل این که در سند آن عن رجل آمده است.

روایت شماره نه، معتبره یونس بن عبدالرحمن:

عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ غَيْرِ وَاحِدٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ وَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالا إِنَّ اللَّهَ أَرْحَمُ بِخَلْقِهِ مِنْ أَنْ يُجْبِرَ خَلْقَهُ عَلَى الذُّنُوبِ ثُمَّ يُعَذِّبَهُمْ عَلَيْهَا وَ اللَّهُ أَعَزُّ مِنْ أَنْ يُرِيدَ أَمْراً فَلَا يَكُونَ قَالَ فَسُئِلَا ع هَلْ بَيْنَ الْجَبْرِ وَ الْقَدَرِ مَنْزِلَةٌ ثَالِثَةٌ قَالا نَعَمْ أَوْسَعُ مِمَّا بَيْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ.[4]

عن رجل اگر می‌گفت مرسل می‌شد و اینجا که عن غیر واحد گفته، اعتبار دارد و نقل از عده‌ی است، پس مورد وثوق می‌شود.

در این روایت می‌فرماید: خداوند رحیم تر است به خلق خودش که آنان را با اجبار به گناه وادار کند و بعد بر آن عذاب نماید (رد جبر) و خداوند عزیز تر از این که است که چیزی را بخواهد و در اختیارش نباشد (رد تفویض). پس این روایت هم دلالتش تا حدودی قابل توجه است.

روایت شماره 11:

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ لَهُ رَجُلٌ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَجْبَرَ اللَّهُ الْعِبَادَ عَلَى الْمَعَاصِي فَقَالَ اللَّهُ أَعْدَلُ مِنْ أَنْ يُجْبِرَهُمْ عَلَى الْمَعَاصِي ثُمَّ يُعَذِّبَهُمْ عَلَيْهَا فَقَالَ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَفَوَّضَ اللَّهُ إِلَى الْعِبَادِ- قَالَ فَقَالَ لَوْ فَوَّضَ إِلَيْهِمْ لَمْ يَحْصُرْهُمْ بِالْأَمْرِ وَ النَّهْيِ فَقَالَ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَبَيْنَهُمَا مَنْزِلَةٌ قَالَ فَقَالَ نَعَمْ أَوْسَعُ مَا بَيْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ.[5]

سند این روایت معتبر است. در این روایت سؤال شده، اگر اجبار نیست تفویض شده است؟ امام (ع) در جواب فرمود: اگر تفویض بود امر و نهی جا نداشت. دو باره پرسید آیا بین جبر و تفویض خط سومی هم هست؟ فرمود بله وسیع تر از آنچه بین آسمان و زمین است.

روایت شماره 13:

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا جَبْرَ وَ لَا تَفْوِيضَ وَ لَكِنْ أَمْرٌ بَيْنَ أَمْرَيْنِ[6] .

روایت شماره 14 صحیحه است: عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: اللَّهُ أَكْرَمُ مِنْ أَنْ يُكَلِّفَ النَّاسَ مَا لَا يُطِيقُونَ وَ اللَّهُ أَعَزُّ مِنْ أَنْ يَكُونَ فِي سُلْطَانِهِ مَا لَا يُرِيدُ.[7]

خداوند کریم‌تر از آن است که مردم را تکلیف کند به چیزی که طاقت ندارند و اجباری باشد و خداوند عزیزتر از آن است که اراده اش در قلمرو سلطنتش نباشد و به عنوان تفویض در اختیار مردم باشد.

در یک باب 14 روایت آمده و تمام مطلب را تأمین می‌کند و دلالت آن ظاهر و واضح و صریح است. بنابراین پس از آن که در نصوص معتبر بیان به این صورت آمده باشد، اشکال جا ندارد و به آن ترتیب اثر داده نمی‌شود.

آیات قرآن:

﴿ فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا﴾[8] شاید بهترین آیه در جهت اثبات اختیار همین آیه باشد که می‌فرماید: خوبی و بدی الهام شده است و در فطرت آدمی است. فطرت علت تامه نیست؛ ولی یک مقتضی اساسی است. محرمات و واجبات، زیبایی‌ها و زشتی‌ها، الهام شده است. فردی که نفس خود را تزکیه کرد به فوز و فلاح می‌رسد. خدا این حالت را به مکلف نسبت داده است. در ادامه می‌فرماید: تباه شد و زیانکار شد کسی که نفس خودش را آلوده کرد؛ یعنی در این اوضاعی که آفریده شده است، نفس در بین دو راه قرار دارد. با این آیه به طور کامل مسأله به صورت واضح ثابت می‌شود که اضطراری در کار نیست و اعمال اختیاری در دست انسان قرار می‌گیرد.

﴿وَ قُلِ اَلْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شٰاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَ مَنْ شٰاءَ فَلْيَكْفُرْ﴾[9] حق همان دین است. کسی که خواسته باشد ایمان می‌آورد و کسی که خواسته باشد کفر می‌ورزد.

در آیه‌ی سی می‌فرماید: ﴿إِنَّ اَلَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصّٰالِحٰاتِ إِنّٰا لاٰ نُضِيعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلاً﴾[10] برای اثبات اختیار و رد جبر بالاتر از این آیه کجا می‌توان پیدا کرد؟ می‌فرماید: ما اجر کسانی را که عمل نیکو انجام داده اند ضایع نمی‌کنیم.

در سوره عصر آمده: ﴿إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ﴾.[11] همه‌ی اوصاف روی عمل خود انسان است.

در سوره واقعه آمده است ﴿جَزَاء بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾[12] پاداش مربوط به عمل خود انسان است.

پس در آیات رد بر جبر از یک سو و ترتب عقاب وثواب بر عمل انسان از سوی دیگر است. ممکن است مفوضه مقداری به نفع خود استفاده نماید و راه برای سوء استفاده آنان باز است؛ اما باید دقت کرد که آیات قرآن برخی برخی دیگر را تفسیر می‌کند. شائبه‌ی مفوضه که آمد، آیات دیگری داریم که در سوره دهر و تکویر آمده است؛ چنانکه می‌فرماید ﴿وَمَا تَشَاؤُونَ إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّهُ﴾[13] و جمع بین آیات این می‌شود که انسان اختیار دارد؛ ولی یک وابستگی هم دارد. شاهد جمع آیات ذیل اند: ﴿إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا﴾[14] و ﴿ قُلْ بِفَضْلِ اللّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِكَ فَلْيَفْرَحُواْ هُوَ خَيْرٌ مِّمَّا يَجْمَعُونَ﴾[15] کاری که انجام می‌دهی به فضل و رحمت خدا مربوط می‌شود. ﴿ قُل لاَّ أَمْلِكُ لِنَفْسِي ضَرًّا وَلاَ نَفْعًا إِلاَّ مَا شَاء اللّهُ﴾[16] ملک یعنی این که مال در احاله کامل مالک است و در احاطه‌ی انحصاری اوست. طبق این آیه ما مالک نفع و ضرر نیستم؛ مگر آنچه را خدا بخواهد.

پس با این نصوص و صراحت آیات، مطلب از کتاب و سنت به طور واضح ثابت می‌شود که مسلک صحیح امر بین امرین است. اما مسأله فلسفی و عقلی مربوط به این مطلب یا انسان شناسی که جنس و فصل واقعی برای انسان چیست؟ ان شاء الله خواهد آمد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo