< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سیدکاظم مصطفوی

1402/08/07

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مقدمات/وضع /بررسی علائم حقیقت و مجاز از منظر صاحب نظران اصولی

 

بحث و تحقیق در باره‌ی علائم حقیقت و مجاز:

تا به حال چند علامت از علائم حقیقت و مجاز را بحث کردیم که مهم ترین آن تبادر بود و از منظر علامه حلی، صاحب فصول، محقق قمی و محقق خراسانی مورد بحث قرار گرفت. علامت دوم که صحت سلب است هم بحث شد و رسیدیم به علامت سوم که اطراد است.

صاحب نظران اصول اطراد را به عنوان یکی از علائم اعلام کرده اند و منظور از آن جری و اتباع است؛ به عبارت ساده، اطراد یعنی جریان مستمر لفظ نسبت به یک معنا. اطراد نسبت به کلمه جریان مستمر لفظ در یک معنا است؛ اما نسبت به اهل تحقیق که اطراد را به عنوان علامت در جهت کشف معنای حقیقی دنبال می‌کنند، استقراء می‌شود که به تعبیر شیخ صدرا فرق تبادر و انصراف در این است که تبادر مربوط به کلمه است و انصراف مربوط به جمله است و بعد می‌فرماید اطراد یعنی استقراء؛ یک اهل تحقیق استقراء کند و موارد استعمال را احصا کند و ببیند که اگر یک لفظ در هر شرایطی بدون قرینه در یک معنا استعمال می‌شود، این اطراد و علامت کشف معنای حقیقی است.

مشهور اصول اطراد را به عنوان یک علامت پذیرفته اند؛ اما محقق خراسانی نسبت به آن اشکالی دارد و می‌فرماید: اطراد که به معنای جریان مستمر است، این کیفیت نسبت به معنای مجازی هم دیده می‌شود؛ مثلا اسد برای رجل شجاع بر اساس نوع علاقه مصححه برای استعمال مطردا استعمال می‌شود که در هر شرایط و زمان و مکان، رجل شجاع اسد است، پس این علامت و لازم، اعم می‌شود که نمی‌تواند ملزوم اخص را ثابت کند؛ بر خلاف دلیل اعم که مدلول اخص را ثابت می‌تواند چون که صد آمد نود هم پیش ماست. اگر این قید را اضافه کنیم که اختصاص به معنای حقیقی پیدا کند، کار درست می‌شود و آن این است که بگوییم اطراد به نحو حقیقت باشد. در این صورت اطراد مختص معنای حقیقی می‌شود؛ اما اضافه کردن قید اشکالی دارد که قابل حل نیست و آن این است که اگر قید اضافه شود، مستلزم دور می‌شود، برای این که در جهت اثبات معنای حقیقی که بگوییم اطراد به نحو حقیقت است؛ یک مقید است و یک قید، مقید اطراد است و قید نحو حقیقت است، پس اطراد متوقف بر قید می‌شود و بر عکس و این دوری است که قابل حل نیست و آن حلی را که در باره‌ی دور تبادر می‌گفتیم که بین موقوف و موقوف علیه فرق است از جهت اجمال و تفصیل، در اینجا جا ندارد؛ چون مقید و قید هر دو به تفصیل است و یکی به اجمال و دیگری به تفصیل نیست تا بگوییم دور حل می‌شود.

رأی و نظر محقق نائینی و سیدنا الاستاد:

محقق نائینی علائم حقیقت و مجاز را بحث نمی‌کند و از آن اغماض کرده است. شاید در بحث از حقیقت شرعیه این مطالب را بگنجاند. اما رأی سیدنا الاستاد علائم حقیقت را در کتاب مصباح الاصول، ج1، ص110-120 مورد بحث قرار داد است و سه علامت برجسته را عنوان می‌کند: اول تبادر که انسباق معنا از لفظ در هنگام استعمال بدون قرینه به طور مکرر است. وانگهی اشکال معروفی که در باره‌ی تبادر گفته می‌شود که علم به تبادر توقف بر علم به وضع دارد و بر عکس، آن را به سبک محقق خراسانی جواب می‌دهد؛ با این توضیح اضافی که می‌فرماید: تبادر توقف دارد بر وضع به صورت علم ارتکازی و علم به وضع توقف دارد بر تبادر به صورت علم تفصیلی. قبلا گفته شد که علم اجمالی بر سه قسم است و علم اجمالی در اینجا از قسم سوم آن است که در خزینه‌ی ذهن آدم یک علمی هست و شخص ملتفت نیست، وقتی که یک حالت خاصی به وجود بیاید التفات صورت می‌گیرد؛ بنابراین دور در اینجا از اساس جا ندارد؛ برای این که موقوف و موقوف علیه فرق می‌کند.

اما در باره‌ی عدم صحت سلب می‌فرماید عدم صحت سلب همان صحت حمل است و آن را شرح مفصل و مبسوطی می‌دهد و می‌گوید این حمل به چه صورت است؟ حمل اولی و ذاتی یا شایع صناعی؟ اجمالا باید گفت حمل اولی و ذاتی، حمل ذاتیات بر خود ذات است؛ مثل «الانسان حیوان ناطق» و تغایر بین موضوع و محمول و وحدت بین موضوع و محمول، دو شرط اساسی برای صحت حمل است. در حمل اولی و ذاتی، وحدت خارجی و حقیقی است؛ یعنی اتحاد محمول با موضوع خارجی و واقعی است، انسان واقعا حیوان ناطق است؛ اما تغایر مفهومی است، آن هم نه مفهوم به معنای کلمه؛ بلکه مفهومی به معنای اجمال و تفصیل؛ یعنی عند فهم المخاطب، نه مفهومی منطقی (مفهوم به معنای مصداق). بنابراین تغایر مفهومی است به نحو اجمال و تفصیل. در حمل شایع صناعی هم همان دو شرط اتحاد از یک جهت و تغایر از جهت دیگر شرط است. وحدت باشد تا حمل صورت گیرد و تغایر باشد تا حمل شی بر نفس شیء نشود. بنابراین در حمل شایع، تغایر مفهومی و اصلی وجود دارد و اتحاد فقط وجودی است؛ مثل زید عالم که مفهوم آن دو تغایر دارد و اتحاد وجودی است. آنچه که در نتیجه صحت حمل می‌توانیم به دست آوریم این است که در حمل اولی و ذاتی صحت حمل بر اساس تغایر بالاجمال و التفصیل است و اگر نه وحدت مفهومی وجود دارد و در حمل شایع یک اتحاد وجودی بین محمول و موضوع بر قرار است. و این ربطی به حقیقت و مجاز ندارد و از آن حقیقت و مجاز به دست نمی‌آید و ربطی به کشف معنای حقیقی در هیچ کدام از دو حمل وجود ندارد و در حمل هم از این دو صورت بیشتر نداریم یا اولی است یا شایع صناعی. پس صحت حمل از علائم حقیقت نیست.

در باره‌ی اطراد می‌فرماید: اطراد در لغت به معنای جری مستمر است که به عنوان استقراء باید محقق به تحقیق ادامه دهد که یک لفظ در یک معنا در هر شرایطی به کار می‌رود و قطع و وصل ندارد، این استمرار اطراد و علامت حقیقت است. این اطراد درست است ولی آنچه واقع نشان می‌دهد اطراد اختصاص به معنای حقیقی ندارد و به معنای مجازی هم به کار می‌رود. یک لفظ که در معنای خود هنوز در حد تعین نرسیده باشد و مجاز مشهور باشد در آن اطراد دارد. بنابراین در علامت این خصوصیت لازم است که علامت باید لازم بین به معنای اخص برای ملزوم خود باشد و اینجا اخص نیست. ممکن است بگوییم این اطراد نسبت به معنای حقیقی در اثر تکرر استعمال موجب اطمینان بشود و لفظ را در یک معنا که قرینه‌ی در کار نباشد و شبهه‌ی مجازیت در کار نباشد، در معنای خودش آن قدر تکرار کنیم تا انس ذهن به وجود بیاید، در نتیجه اطمینان حاصل شود، اگر از این طریق وارد شویم می‌شود بگوییم اطراد علامت حقیقت است که طریقت اهل لغت هم همین است و محققین لغت شناس در جهت کشف معنای حقیقی بحث و استقراء را ادامه می‌دهند تا اطمینان حاصل کنند. این معنا را اگر در نظر بگیریم می‌شود از آن به عنوان علامت استفاده کرد؛ ولی این مورد، مورد نادری است. پس اطراد فی الجمله می‌تواند علامت کشف معنای حقیقی باشد.

رأی و نظر امام خمینی (ره):

ایشان در کتاب تهذیب الاصول ج1، ص78-83 می‌فرماید: علائم حقیقت که همان علامت های معروف گفته شده و ثبت شده است، در رأس آن تبادر است؛ تبادر یعنی ظهور معنا از لفظ و این غیر از ظهور لفظ در معنا است. ظهور لفظ در معنا در قالب اصالة الظهور قرار می‌گیرد. ظهور معنا از لفظ اگر محقق باشد، علامت حقیقت است به شرط این که قرینه‌ی در کار نباشد و تبادر هم به تجربه‌ی قطعی به اثبات برسد. اما اشکال دور که علم به وضع توقف داشته باشد به تبادر و بر عکس، وارد نیست؛ برای اینکه این اشکال را شیخ الرئیس جواب داده و جواب او درست است. شیخ الرئیس در کتاب شفا، بخش منطق، ج3، ص69 می‌فرماید: در باره‌ی تبادر و معنای حقیقی، دوری در کار نیست؛ چون تبادر که توقف بر وضع دارد بر اساس ارتکاز است و یک ارتکازی وجود دارد، نه این که علم باشد؛ اما علم به وضع بر تبادر به صورت علم تفصیلی توقف دارد، پس دوری در کار نخواهد بود.

عدم صحت سلب و اطراد را با شرحی که دارد، در نهایت فرموده: عدم صحت سلب از کجا به دست می‌آید؟ یک تبادر است و اطراد هم از تبادر است. بنابراین عدم صحت سلب و اطراد به تبادر بر می‌گردند.

رأی و نظر شهید صدر:

شهید صدر در حلقات، ج2، ص82088 می‌فرماید: در باره‌ی کشف معنای حقیقی اولین علامت را اصولیون تبادر اعلام کرده اند و آن عبارت است از ظهور و دلالت لفظ بر معنا به نحوی که مخاطب بدون تأنی و بدون توجه به قرینه، به محض شنیدن لفظ معنا به ذهنش بیاید و این مستمر و فراگیر هم باشد و بسته به شرایط و زمان و مکان نباشد. نسبت به اشکال استلزام دور که تمسک به تبادر مستلزم دور است؛ برای این که علم به وضع توقف بر علم به تبادر و بر عکس دارد، می‌فرماید: این دور اصلا از بنیاد قابل التزام نیست؛ برای این که در تبادر اگر خوب دقت کنیم، اصلا به دور منتهی نمی‌شود؛ برای این که در تبادر می‌بینیم که علم به وضع توقف دارد بر تبادر؛ اما تبادر توقف بر علم به وضع ندارد؛ به عبارت دیگر، علم به وضع توقف بر علم به تبادر دارد؛ اما بر عکس نیست؛ بلکه تبادر توقف بر خود وضع دارد. وضع بر اساس مسلک ایشان قرن اکید است و منظور از آن اقتران محکم و ناگسستنی بین لفظ و معنا است. در واقع تبادر یک عقبه دارد و یک وضعی لازم دارد که از وضع برخواسته باشد، پس تبادر توقف بر خود وضع دارد، نه علم به وضع تا مستلزم دور شود.

در باره‌ی صحت حمل می‌فرماید: در باره‌ی یک حمل صحیح، یک قضیه حملیه شکل می‌گیرد و مفاد حمل این است که مخاطب اذعان کند که مراد متکلم همین مفاد قضیه است؛ به تعبیر دیگر، مفاد قضیه حملیه مراد متکلم است و چیزی که از حمل استفاده می‌شود این است که مفاد قضیه حملیه مراد متکلم است؛ اما غیر از آن چیز دیگری استفاده نمی‌شود که دلالت کند حقیقت است یا نه؟

در مورد اطراد تقریبا همان فرمایش محقق خراسانی را تأیید می‌کند که اطراد همان جریان است و اختصاص به معنای حقیقی ندارد و در معنای مجازی هم اگر طبق قرائن مصححه باشد، جریان دارد.

تحقیق این است که ما در علامت حقیقت و مجاز گفته ایم عدم صحت سلب مطابقت دارد با صحت حمل. علامت صحت حمل نیست؛ بلکه علامت عدم صحت سلب است که با صحت حمل فرق می‌کند و فرق آن را در ادامه خواهیم گفت ان شاء الله.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo