< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سیدکاظم مصطفوی

1402/07/08

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مقدمات/رئوس ثمانیه /موضوع علم اصول

 

ادامه بحث در باره‌ی نکته‌های تمهیدی:

گفته شد که در ورودی بحث چند تا نکته لازم است تا آشنایی با علم مورد بحث حاصل شود؛ آنگاه به بحث اصلی مبادرت به عمل بیاید.

رسیدیم به نکته‌ی آخری که عبارت است از موضوع علم اصول. تعریف علم اصول را یادآور شدم. از منظر مشهور و غیر مشهور تعریف علم اصول را گفتیم و جمع بندی هم صورت گرفت.

در باره‌ی تعریف علم یک تتمه‌ ظریف و قابل توجهی وجود دارد و آن این است که صاحب نظری آورده است که تعریف علم هم از خود تعریف دارد؛ یعنی خود تعریف از خودش یک تعریفی دارد؛ به این معنا که تعریف دارای یک ساختار خاصی است و آن این است که موضوع علم با غرض علم ارتباط بر قرار کند، پس از آن که بین موضوع علم و غرض علم رابطه ایجاد شود، این خودش تعریف است؛ مثلا کلمه و کلام موضوع علم نحو است و غرضش صیانت لسان از خطأ در مقال است، این موضوع و غرض اگر با هم مرتبط شود، علم تعریف شده است؛ زیرا کلمه و کلام برای حفظ و صیانت از خطأ در مقال خودش تعریف است. مثال دیگر این است که معرف و حجت موضوع علم منطق است و غرض آن صیانت فکر از خطأ است که اگر این دو عنصر را با هم مرتبط بسازیم، تعریف می‌شود؛ چون مقولات ثانوی یا معرف و حجت، برای صیانت فکر از خطأ است.

نکته‌ی هشتم: موضوع علم

در باره‌ی موضوع علم اصول به طور کلی دو تعریف وجود دارد اما با اندک اختلاف. تعریف اول مربوط می‌شود به مشهور اصولیون که متنش قوانین است؛ چنانکه محقق قمی در کتاب قوانین، ج1، ص35 و 47 موضوع علم اصول را یادآور شده و فرموده: موضوع علم اصول عبارت است از ادله‌ی اربعه؛ یعنی کتاب، سنت، اجماع و عقل. ایشان تصریح دارد بر این که ذوات ادله کافی نیست و با وصف دلیلیت موضوع علم اصول است.

صاحب فصول در کتاب الفصول الغرویه، ج1، ص486 می‌فرماید: موضوع علم اصول همان ادله اربعه است ولی ذات ادله، نه با وصف دلیلیت.

در تعریف محقق قمی اشکال شده است که اگر موضوع علم اصول با وصف دلیلیت باشد؛ یعنی دلیلیت جزء الموضوع است؛ بنابراین حجج و امارات از تعریف خارج می‌شوند؛ چون در حجج و امارات بحث از دلیلیت است و دلیلیت خود موضوع می‌شود، نه بحث از عوارض موضوع، در حالی که در اصول بحث از عوارض موضوع است.

صاحب فصول که زمانش بعد از زمان محقق قمی است، برای فرار از این اشکال گفته است که موضوع علم اصول ذوات ادله است؛ بنابراین بحث از دلیلیت بحث از عوارض موضوع می‌شود؛ موضوع ذات است و بحث از دلیلیت، بحث از عوارض آن است.

سیدنا الاستاد در کتاب مصباح الاصول، ج1، ص15-40 این بحث ها را مطرح کرده است و نسبت به تعریف صاحب فصول می‌فرماید با این تغییر در تعبیر از اشکال بیرون نمی‌رود؛ زیرا با این تغییر در تعبیر درست است که حجج از مسائل علم و عوارض موضوع در می‌آید؛ اما اصول عملیه عقلیه و ملازمات عقلیه جزء عوارض ادله نیست، پس اشکال بر تعریف صاحب فصول همچنان بر قوت خودش باقی است.

شیخ انصاری از ضمن کلامش استفاده می‌شود که ایشان موضوع علم اصول را ادله اربعه می‌داند که در بحث حجیت خبر، پس از برخوردن به اشکال که بحث از حجیت خبر بحث از عوارض سنت نیست؛ بلکه بحث از عوارض خبر و راوی است، نه بحث از مروی عنه و بحث از عوارض موضوع نمی‌شود؛ به عبارت دیگر بحث از حجیت خبر بحث از عوارض سنت نیست، سنت محکی است بلکه بحث از عوارض حاکی است. در جواب شیخ فرموده: بحث از حجیت خبر بحث از ثبوت سنت است؛ پس ارتباط به سنت پیدا می‌کند و از عوارض موضوع می‌شود.

جواب دیگر این اشکال این است که ما سنت را اعم اعلام می‌کنیم که اعم از حاکی و محکی است که هم مروی را در برمی‌گیرد و هم راوی را.

تعریف دوم در باره‌ی موضوع علم که تعریف پس از تطور است، فرمایش محقق خراسانی است که می‌فرماید: موضوع علم عبارت است از کلی منطبق بر موضوعات مسائل آن؛ یعنی یک کلی داریم تحت عنوان موضوع که در اصول منطبق می‌شود بر تمام مسائل آن و اسم ارتکازی آن ادله یا مدارک استنباط و یا قواعد است.

محقق نائینی در فوائد الاصول، ج1، ص27 به بعد و اجود التقریرات، ج1، ص15 به بعد می‌فرماید: موضوع علم اصول را اگر ادله‌ی اربعه اعلام کنیم کافی نیست چون دلیل در باب استدلال بیشتر از این هاست لذا در فوائد الاصول تحت عنوان یک جمله‌ی منسجمی اعلام می کند که موضوع علم اصول عبارت است از «كلّ ما كان عوارضه واقعة في طريق استنباط الحكم الشرعي‌».[1] این تعریف شبیه تعریف محقق خراسانی است. در حقیقت ربط بین موضوع و غرض به وجود آمد.

سیدنا الاستاد در کتاب مصباح الاصول، ج1، ص40 نسبت به موضوع اصول بحث مفصلی دارد و در ارتباط با تعریف آن می‌فرماید: تعریف خاصی لزومی ندارد و تعریفاتی که گفته شد خالی از اشکال نیست؛ بنابراین می‌توان گفت موضوع علم اصول همین مسائلی است که در اصول مطرح شده است؛ مثل امر، نهی، مفهوم، منطوق و ... در پایان بحث می‌فرماید: «و ان أبيت الّا عن وجود الموضوع لعلم الاصول، فلا بدّ من الالتزام بموضوع انتزاعي»[2] اگر قانع نشوید و عقب نشینی نکیند و بگوید اصول باید یک موضوع واحدی داشته باشد، این موضوع را به عنوان یک کلی انتزاعی در نظر بگیرید. کلی انتزاعی این است که یک عنوان کلی از مجموعه انتزاع شود مثل احد الموارد در جایی که سه مورد یا بیشتر باشد یا کلیهما در جایی که دو مورد باشد. اگر بخواهید از نظریه‌ی وجود موضوع علم اصول عقب نشینی نکیند می‌گوییم علم اصول یک موضوع انتزاعی دارد و آن عبارت است از «موضوع علم الاصول ما تقع نتيجة البحث عنه في طريق الاستنباط».[3]

جمع بندی: در تعریف مشهور موضوع علم اصول ادله اربعه اعلام شده است و در تعریف پس از تطور، موضوع اصول یک کلی است منطبق بر مسائل.

در ادامه‌ی بحث از موضوع گفته شده است که موضوع هر علم یک وصفی دارد که به تعبیر شیخ صدرای باکویی، محقق خراسانی یک جمله معترضه آورده و فرموده: «إنّ موضوع كلّ علم ، وهو الذي يبحث فيه عن عوارضه الذاتية».[4] موضوع هر علم آن است که از عوارض ذاتیه‌ی آن بحث شود.

منظور از عوارض ذاتی، ذاتی باب برهان نیست که کلیات خمس باشد و ذاتی ایساغوجی نیست که امکان ذاتی و امتناع ذاتی و وجوب ذاتی باشد. ذاتی در برابر جوهر و عرض هم نیست؛ بلکه منظور از این ذاتی، ذاتی در برابر غریب است (عوارض ذاتیه و عوارض غریبه). این تعریف را ملا صدرا در کتاب اسفار، ج1، ص30 بیان کرده که «ان موضوع‌ كل علم كما تقرر ما يبحث فيه عن عوارضه الذاتية».[5] این عوارض ذاتیه از اسفار آمده و ملا صدرا گفته کما تقرر، در اصطلاح فلسفه منظور از آخوند ملا صدرا است و از شیخ، شیخ الاشراق است و از بوعلی شیخ الرئیس است. پس ملا صدرا این تعریف را از این افراد گرفته است و در ادامه می‌فرماید: «و فسروا عوارض الذاتیه بخارج المحمول».[6] منظور از عوارض ذاتیه در اینجا خارج المحمول است؛ ولی در واقع چیزی است که از خود ذات بیرون می‌آید؛ یعنی شیء یلحق بالذات؛ مثلا تعجب یلحق بالانسان.

برای عوارض ذاتیه در فلسفه هفت قسم بیان شده:

عوارض یا عارض می‌شود بدون واسطه یا با واسطه. اگر با واسطه بود واسطه دو قسم است یا داخلی یا خارجی. واسطه داخلی دو قسم است جنس و فصل و واسطه خارجی چهار قسم است: واسطه مباین، اعم، اخص و مساوی که در مجموع هفت قسم می‌گردد.

این اقسام و عوارض ذاتیه ربطی به اصول ندارد و از فلسفه وارد علم اصول شده؛ بنابراین تعریف موضوع علم اصول این است که بحث شود از امور مربوط به موضوع.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo