< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید کاظم مصطفوی

1400/11/11

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: حجیت خبر واحد/حجیت خبر واحد عادل /بررسی ادله حجیت خبر واحد از منظر شیخ انصاری

 

بحث و تحقیق در باره‌ی رأی و نظر شیخ انصاری نسبت به اعتبار خبر واحد:

پس از آن که شیخ استناد به آیات را طرح نمود و نتیجه را اعلام کرد که آیات دلالت بر حجیت خبر ندارد؛ آنگاه نصوص متعددی را یادآور شد و از آن نصوص اجمالا این نتیجه را گرفت که اعتبار حجیت خبر بر اساس سنت، قابل التزام است.

پس از استناد به آیات و سنت، نوبت به اجماع می‌رسد. شیخ انصاری به عنوان سومین مدرک، اجماع را عنوان می‌کند که گویا دلیل سوم در جهت اثبات اعتبار برای حجیت خبر اجماع است. آنگاه اجماع را به شش صورت تصویر می‌فرماید:

صورت اول این است که اگر یک محقق و متتبعی اقوال فقهاء را تتبع کند؛ از فقهای عصر اخیر تا قدمای اصحاب تا زمان شیخان و همین طور اگر اجماعات منقول را بررسی کند که یکی و دو تا نیست، بلکه در حدّ متعددی اجماع نقل شده است. همه‌ی این‌ها را که به دقّت تتبع و تحقیق کند، برایش قطع حاصل می‌شود به وجود اتفاق بین فقهاء نسبت به حکم؛ یعنی اعتبار خبر واحد و این خود بهترین مستند می‌تواند برای اعتبار باشد.

اگر کسی در بحث اصول و بحث حجج و امارات به اتفاق کلّ فقهاء اعتماد نکند، از مسیر تحقیق و فقهاهت بهره‌ی نبرده است.

تصویر و صورت دوم این است که اجماع محقق است بر وجوب عمل به خبر غیر علمی. در یک تحقیق و تتبع بسیار عمیق دیده می شود که در فقه به خبر غیر علمی قطعا استناد می‌شود و این استناد به آن قابل انکار نیست. فقهاء تماما متفق اند که در بحوث فقهیه و احکام استدلالی فقهی به خبر غیر علمی قطعا استناد وجود دارد و این یک نوع تصویری است از اجماع. اجماع است که در کلّ استناد به خبر غیر علمی در فقه حقیقت و واقعیت دارد.

تصویر سوم از صور اجماع این است که می‌بینیم سیره‌ی مسلمانان استقرار دارد بر این که احکام خودشان را از اخبار ثقات اخذ کنند و این اجماع هم یک واقعیتی است. منظور از کلّ مسلمان‌ها نوع مسلمانانی است که می‌خواهند احکام شرع را به دست آورند و آن را از طریق خبر ثقه به دست می‌آورند. به عبارت دیگر همه‌ی مسلمانان در جهت به دست آوردن حکم فقهی، اعتماد به خبر ثقه دارند.

صورت چهارم از تصویر اجماع عبارت است از استقرار سیره‌ی عقلاء بر این که نسبت به معاملات و نسبت به داد و ستد ها و سایر امور معیشتی عقلائیه، اعتماد به خبر ثقه دارند. این اعتماد یک امر وجدانی است که با تتبع می‌توان بسیار به طور واضح درک کرد.

اشکالی که ممکن است به ذهن بیاید این است که این، سیره است نه اجماع. جواب این است که شیخ انصاری سیره و اجماع را با هم مرتبط ساخته است و از وجوه اجماع سیره‌ی عقلاء را دانسته است. نظر شریف ایشان شاید این باشد که عقلاء اجماع دارند. منظور از سیره یعنی اجماع عملی عقلاء که در اصطلاح دیگر گفته می‌شود اجماع عملی در حقیقت همان سیره‌ی علماء و سیره‌ی عقلاء است. اجماع عملی اگر منتسب به فقهاء باشد به آن سیره می‌گوید که شیخ از آن تعبیر به اجماع کرده است.

صورت پنجم اجماع صحابه است. صحابه اصطلاح ابناء عامه است و آنچه مصطلح در بین پیروان آل البیت (ع) است اصحاب گفته می‌شود. اصحاب رسول الله الاعظم (ص) همه با هم اعتماد داشتند و اعتبار قائل بودند نسبت به خبر واحد موثق. این اجماع هم گویا با تتبع قابل کشف است و کشف آن تتبع بیشتری می‌خواهد ولی علامه آن را بیان کرده و شیخ انصاری آن را مستند کرده است به علامه حلّی.

تصویر ششم عبارت است از اجماعی که محقق است نسبت به کتب اربعه. کتب اربعه انواری است الهی و از نورانیتی برخوردار است که الحمد لله در بین مؤمنین و اصحاب و فقهاء، محور توجه و استفاده است، اجماع محقق است که این کتب، کتب معتبرند. اعتبار کتب که محقق شد، طبیعتا کتب متضمن روایات است و روایات اغلب از طریق خبر واحد است. پس اعتبار خود کتب اربعه کافی است برای اعتبار خبر واحد.

یادآور شده ام که در بحث رجال، علاوه بر خود راوی و روایت دو نکته‌ی دیگر را هم باید در نظر بگیرید یکی اعتبار خود کتاب که از راه اعتماد محققین ثابت می‌شود و به آن کتاب اسناد و استناد صورت گرفته باشد و از شهرت موجب اطمینان یا علم برخوردار باشد. دیگری متانت و استحکام خود کتاب که کتاب محتوای وزین و سنگینی داشته باشد. نکته‌ی دیگر خود مؤلف یا محدث است مثلا کسی که شیخ طوسی و کلینی، مفید، صدوق و سید را خوب بشناسد و بداند که آنان چه کسانی بوده اند و چه قدر مقام علمی عالی و تحقیقی داشته اند و روایتی را که نقل کنند، نقل آنان حد اقل یک امتیاز به حساب می‌آید. خود بحار الانوار یک دلیل برای اصالتش خود محتوا است و زندگینامه‌ی خود علامه مجلسی را بخوانید و او را خوب بشناسید، مطمئنا یک آیت الله بوده است. این‌ها حد اقل یک امتیاز به حساب می‌آید. در بحث رجال، موضوع بحث حجیت خبر، وثوق به صدور است و وثوق به صدور از مجموعه‌ی امتیازات حاصل می‌شود.

در پایان کار شیخ انصاری استناد به اجماع در جهت اثبات اعتبار برای خبر عادل را تا حدّی ملتزم می‌شود یعنی توضیحاتی دارد که در مجموع می‌توان گفت یکی از مستندات حجیت خبر واحد اجماع است.

دلیل عقلی:

گفته شد که اعتبار خبر واحد ثابت است به ادله اربعه که کتاب و سنت و اجماع گفته شد و رسیدیم به دلیل عقلی.

شیخ انصاری حکم عقل را در این بحث به سه صورت عنوان می‌کند و در ابتدا قبل از ورود به آن باید گفت که منظور از عقل، دلیل عقل است یا حکم عقل؟

دلیل عقل از منظر معقول دو قسم است یا عقل نظری است و یا عقل عملی که مکرر گفته ام عقل نظری مساوی با عقل فلسفی است و عقل عملی مساوی با عقل کلامی است و در اصول از عقل یا استدلال عقلی که بحث به میان بیاید، منظور درک عقلی است؛ لذا شیخ می‌فرماید امّا عقل به سه صورت است:

صورت اول این است که علی التحقیق اگر فرد اهل تتبع، نسبت به محدثین و روات تحقیق کند؛ بخصوص نسبت به مشایخ رجال، در می‌یابد که آنان نسبت به نقل روایت اهتمام در حدّ اعلا داشته است و روایتی که در هاله‌ی از ابهام از جهت صدور بوده، به آن اعتماد نمی‌کرده و به روایاتی که در حدّ علم یا اطمینان برای شان ثابت می‌شده آن را نقل می‌کرده اند. شدّت اهتمام و آن توجه تامّی که در بحث های رجالی که مراجعه شود، فردی که متلبس به یک کبیره باشد خبرش مردود است یعنی خبر فاسق، با آن اهتمام عقل درک می‌کند که این افراد با این خصوصیات روایتی را که نقل کنند روایت درستی است و صادر شده از معصوم و قابل اعتماد.

صورت دوم را شیخ از کتاب وافیه نقل می‌کند که در آن استدلالی شده است بر اعتبار حجیت خبر و روایات کتب اربعه به این صورت که می‌فرماید: ما قطع داریم که تکلیف برای مکلفین و برای کسانی که واجد شرایط تکلیف باشد تا ابد ادامه دارد و تکلیف موقت نبوده است. همان طوری که نبوت و دین جاودانی است، تکلیف هم جاودانی است و این تکلیفی که استمرار دارد در زمان‌های که فاصله از زمان حضور دارند وصول این تکلیف به طور وجدانی از طریق روات است و این روایت است که این تکالیف را نقل می‌کنند. این راویان همه شان گروهی نبوده طبیعتا اخبار به طور اغلب توسط مخبر واحد بوده است و این روند ادامه دارد و اگر به این اخبار اعتماد نشود احکام استمرار ندارد چون پایه‌ی استمرار احکام اعتماد به اخبار آحاد است و اخبار آحاد اگر اعتبار نداشته باشد احکام در زمان‌های غیر حضور باید منتفی باشد. پس لازمه‌ی استمرار تکلیف اعتبار حجیت خبر است. عقل درک می‌کند که تکلیف که استمرار دارد، طبیعتا اخبار هم اعتبار دارد و اگر نه استمراری در کار نخواهد بود. این درک هم درک درستی است و شهید صدر می‌فرماید: نقش عقل درک حکم است نه صدور حکم. از این حکم عقلی که شیخ به آن استناد می‌کند درک عقل است نه حکم آن. درک قطعی عقل شبهه‌ی ندارد.

تصویر سوم این است که وجوب عمل به کتاب و سنت در مذهب اهل بیت بلکه در بین مسلمان‌ها، عمل فقهی و اعتماد به مستندات احکام قطعا نسبت به کتاب و سنت وجود دارد؛ یعنی مستند احکام فقهی کتاب و سنت است بالاجماع بلکه به تواتر بلکه بالضرورة. در صورتی که مستند کتاب و سنت باشد باز هم عقل به کاوش می‌افتد و می‌بیند که این سنت همه متواتر و خبر علمی نیست و به طور اغلب خبر واحد است و همین ضرورت که وجود دارد کافی است که عقل درک کند که خبر واحد در جهت استنباط احکام قطعا دخل و اعتبار دارد و حکم عقل اینجا عبارت است از درک این واقعیت.

بعد از کامل شدن چهار دلیل نوبت می‌رسد به رفع موانع که شیخ اول رفع موانع کرده و بعد ادله را بیان کرده و ما تنسیق را عوض کردیم. گفته می‌شود که موانعی وجود دارد مثل آیات ناهیه، سنت متواتره و اجماع که در جلسات بعد مطرح خواهد شد انشاء الله.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo