< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید کاظم مصطفوی

1400/10/28

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: شهرت/شهرت فتوائی /شهرت فتوائی از منظر صاحب نظران

 

بحث شهرت و نکات تکمیلی بحث اجماع:

بحث اجماع کامل شد و رسیدیم به بحث شهرت؛ امّا قبل از آن به یک سؤال پاسخ می‌دهیم که جزء نکات تکمیلی بحث اجماع محسوب می‌شود.

سؤال: اجماع اگر دلیل مستقل باشد در کجای از قلمرو حدیث ثقلین قرار می‌گیرد که به تواتر رسیده است «انی تارک فیکم الثقلین[1] » و اگر اجماع را دلیل مستقل قرار دهیم با حدیث ثقلین منافات دارد.

جواب: اولا «انی تارک فیکم الثقلین» حصر به معنای خاص نیست که حجت فقط نصوص و کتاب باشد؛ برای این که حکم عقل قطعی هم داریم و علم وجدانی هم داریم که اگر محقق شود، اعتبار و حجیت دارد در باره‌ی استناد به احکام.

ثانیا اجماع خود علما، در حقیقت کشف از حجیت معتبر شرعی می‌شود که آن حجیت معتبر شرعی تقریر باشد یا اطلاقات کتاب یا ضروت‌ها باشد، همان طوری که ما ضرورت فقهی را می‌گوییم یک ضرورت است و در باره اش بحث نمی‌کنیم، ولی مورد تأیید کتاب و سنت است. پس قابل جمع است که یک مورد مستقل باشد و مورد تأیید مذهب (قرآن و عترت) باشد.

خلاصه استقلال با تأیید منافات کلّی و اساسی ندارد، حکم عقل قطعی مورد تأیید شرع و از ادله شرعیه است، اجماع هم مستقل است و مورد تأیید و در حقیقت در قلمرو قرآن و عترت قرار می‌گیرد، در صورتی که بگویید تمام ادله نباید از قلمرو قرآن و سنت خارج نباشد.

اشکال این بود که اجماع به قول معصوم بر می‌گردد و جزء نصوص می‌شود.

اجماع را ما از دو طریق معتبر می‌دانیم یکی این که کشف از قول معصوم می‌کند و جزء نصوص می‌شود و دیگری این است که طبق تحقیق، اجماع کشف از یک حجت معتبر می‌کند و خود این اجماع در حقیقت یک حجت معتبره‌ی شرعیه می‌شود. بنابراین در اجتهاد، علم به حکم یا اطمینان به صحت صدور حکم کافی است. اجماع متشکل از قدما و متأخرین با آن ورع و اشراف و تحقیق، برای فرد محقق و آشنای به وضعیت فقهاء، علم یا اطمینان حاصل می‌شود که فقهاء اهل خبره اند و قطعا وثوق؛ بلکه علم برای او حاصل می‌شود. روح این حجیت این است که قطعا برخواسته از یک حجت معتبر شرعی است. رأی محقق نائینی هم به این مطلب منتهی می‌شود که اجماع برگرفته از یک حجت معتبر است به لحاظ تحلیلی نه تعبدی؛ اعاظم و فقهاء مقلد نیستند و استقلال در رأی دارند و با آن تتبعات و تأملات شخصی کامل و دقیق که با هم اتفاق داشته باشند، حتما بدون مدرک نیست.

با آن دقت و تأمل و فحص و تفحّص فقهاء، وقتی کار به جایی برسد که همه با هم، قدما و متأخرین اتفاق کنند، کشف از حجت معتبر شرعی می‌کند.

علامه مجلسی در بحار می‌گوید: بحث صاحب نظران اصول، بحث اصولی شان با بحث فقهی شان فرق می‌کند.

سیدنا الاستاد که در بحث اصول برای اجماع تعبدی دو مصداق قائل است، در فقه به کرات به اجماع استناد کرده است.

بحث شهرت:

شیخ انصاری می‌فرماید: «من جملة الظنون التي توهم حجيتها بالخصوص: الشهرة في الفتوى[2]

محور بحث، شهرت فتوائیه است و در بیان محقق نائینی می‌رسیم که اقسام شهرت را برای ما بیان کند.

محور بحث، شهرت فتوائیه است نه شهرت عملیه و شهرت روائیه.

توهم شده که شهرت فتوائیه اعتبار دارد و ادله‌ی که اقامه کرده اند برای اعتبار آن، به طور کلی دو تا دلیل است:

1- اولویت نسبت به حجیت خبر؛ بدون شک خبر عادل حجت است و موجب حصول ظن می‌باشد. پس از آن که به حجیت خبر و ملاک آن توجه کردیم، می‌توانیم بگوییم که شهرت به طریق اولی حجت است؛ چون ظنّ حاصل از آن قوی تر است از ظن حاصل از خبر عادل.

2- روایت مرفوعه و روایت مقبوله: در روایت مرفوعه که مرفوعه زراره است، در کتاب عوالی اللئالی، ج4، ص33 آمده که زراره به امام (ع) عرض می‌کند: «جعلت فداك يأتي عنكم الخبران أو الحديثان المتعارضان فبأيهما آخذ ؟ فقال: يا زرارة خذ بما اشتهر بين أصحابك، ودع الشاذ النادر[3] .» از این حدیث استفاده می‌شود که شهرت اعتبار دارد. بحث ما در جهت اثبات اعتبار شهرت است و در این حدیث، شهرت آمده است. در صورتی که شهرت در کلام معصوم اعتبار داشته باشد، می‌توانیم بگوییم شهرت اعتبار دارد.

مقبوله در کتاب وسائل آمده: «إذا اختلفت أحاديثنا عليكم ، فخذوا بما اجتمعت عليه شيعتنا ، فإنّه لا ريب فيه[4] .» مجمع علیه، مشهور باید باشد و گفته شده که در صورت تعارض، به آن روایتی که مشهور است استناد و اخذ کنید. پس طبق این دو حدیث، شهرت از اعتبار برخوردار است.

شیخ انصاری در جواب می‌فرماید: اما دلیل اول، اولویت ظنیه استحسانیه است که در حد ذات خودش اعتبار ندارد. ثانیا ملاک حجیت خبر، حصول ظن نیست، خود ملاک را ظنی اعلام کردی و آنگاه اولویت را هم ظنی اعلام کردید. اولویت ظنی، اعتبارش از شهرت پایین تر است و نمی‌تواند چیزی که اعتبار ندارد، اعتبار بیافریند؛ امّا مرفوعه‌ی زراره اولا سند ندارد و علاوه بر آن، عنوان روایت هم بر آن صدق نمی‌کند؛ زیرا یک امتیاز روایی روایت، این است که روایت در جوامع معتبر روایی ذکر شده باشد و این روایت ذکر نشده است و سند هم ندارد؛ لذا از لحاظ اعتبار، دارای اعتبار رجالی نیست. ثانیا در این مرفوعه که آمده «خذ بما اشتهر بین اصحابک» ما موصوله است و در این خبر به نحو انصرافی و به تناسب حکم و موضوع، اختصاص دارد به خبر؛ یعنی خبری که شهرت دارد و در صورتی که اختصاص به خبر داشته باشد از مطلوب ما کاملا فاصله دارد و دلالت بر مطلوب نمی‌کند و ما می‌خواهیم اعتبار شهرت فتوائیه را ثابت کنیم و این روایت اعتبار شهرت روائیه را بیان می‌کند و مراد از مای موصول با این کیفیت خبر خواهد بود؛ مثلا اگر کسی سؤال کند «أي المسجدين أحب إليك[5] » و در جواب بگویی «ما كان الاجتماع فيه أكثر[6] » در این صورت آیا می‌توانید بگویید بازار، مطمئنا این مای موصول اختصاص به مسجد دارد.

با این جواب، روایت مقبوله هم جوابش داده شد که در اینجا هم مای موصول آمده و اختصاص به خبر دارد، بر اساس قرینه‌ی تناسب حکم و موضوع.

رأی و نظر محقق خراسانی:

ایشان هم همین سبک و سیاق شیخ انصاری را در نظر گرفته و می‌فرماید شهرت فتوائیه دارای اعتبار نیست «مما قيل باعتباره بالخصوص الشهرة في الفتوى، ولا يساعده دليل [7] » دلیلی بر اعبتار آن وجود ندارد. آنگاه به همان دو دلیل مذکور اشاره می‌کند که یکی فحوا است و فحوا در صورتی است که ملاک معلوم باشد و روشن باشد که ملاک حجیت خبر حصول ظن است و اگر نه، یک اولویت ظنیه‌ی است که از اساس اعتبار ندارد؛ بلکه در واقع اولویتی از اساس وجود ندارد.

اما روایت مرفوعه و مقبوله را می‌فرماید: مای موصولی که آمده است، بر اساس مورد اختصاص به خبر دارد. اگر بگویید مورد مخصص نیست، حرف درستی است ولی گفته بودیم که مورد مخصص نیست؛ مگر در جایی که تطبیق در کار باشد، اگر حکم به عنوان تطبیق بر مورد آمده باشد، زمینه برای عموم وجود نخواهد داشت، در اینجا تطبیق است (خذ بما اشتهر من الخبرین) و پنجره‌ی توسعه بسته است.

رأی و نظر محقق نائینی:

ایشان در کتاب اجود التقریرات، ج3، ص175 شهرت را بر سه قسم تقسیم نموده است:

1- شهرت روائیه

2- شهرت عملیه

3- شهرت فتوائیه.

اولی این است که یک روایت را روایان کثیری نقل کرده باشند که اگر از حدّ سه نفر بیشتر روایت کرده باشند، شهرت روائیه می‌شود.

دومی این است که قدمای از علما به یک روایت عمل کرده باشند و عمل قدما نسبت به مقتضا و مدلول یک روایت ثابت باشد. شهرت عملیه ارتباط به روایت دارد و جدای از آن نیست.

سومی این است که فقهاء نسبت به یک حکم، در حد قابل توجهی فتوا داده باشند که عنوان مشهور به خودش بگیرد. قسمت قابل توجهی از فقهاء به یک حکم فتوا داده باشند. شرح آن از این قرار است: اشکالی نیست در این که شهرت روائیه موجب اقوائیت در اعتبار و موجب ترجیح می‌شود. اگر دو روایتی تعارض داشت، یک روایت اگر شهرت روایی داشت، مرجّح است. این قول، هم قول مشهور است و هم قول محقق نائینی و هم مفاد اخبار علاجی.

همچنین اشکالی نیست که شهرت عملیه، باعث جبران ضعف روایت می‌شود. اگر یک روایت از نظر سند کامل نیست و ضعف دارد که یک راوی مجهول است یا ضعیف است، اگر مورد عمل مشهور قدما قرار گیرد، از اعتبار برخوردار است.

در شهرت فتوائیه، منظور شهرت فتوائیه‌ی قدمائیه است، نه از متأخرین که شهرت فتوائیه‌ی متأخرین، در اصول هیچ اعتباری ندارد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo