< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید کاظم مصطفوی

1400/10/20

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: حجیت امارات/حجیت قول لغوی /تحقیق تکمیلی در باره‌ی حجیت قول لغوی

 

تحقیق تکمیلی در باره‌ی حجیت قول لغوی:

پس از جمع بندی گفته شد که اگر برای قول لغوی اعتباری قائل نشویم، موجب اختلال نظام لغت شناسی می‌شود. در بین مردمی که به طور طبیعی متمدن هستند؛ یعنی دارای یک مدنیت و ارتباطات دسته جمعی اند، نیاز به لغت، جزء کارهای بنیادی تمدّن بشری است، اگر بنا شود که مراجعه به لغت و اعتبار لغت از بین برود، اختلال نظام لغت شناسی؛ یعنی اختلال نظام در یک بخشی از تمدّن انسانی، صورت می‌گیرد.

امّا نکته‌ی بعدی، توضیحی در باره‌ی خبرویت اهل لغت است. منظور از خبرویت؛ یعنی ادراک اختصاصی؛ یعنی مهارت‌ها که برای عموم، به صورت آسان و بدون تعلیم و تعلّم میسر نیست. بعد از توجّه کوتاه به معنای خبرویت، می‌بینیم که اهل لغت، اهل خبره هستند؛ چنانکه محقق خراسانی و محقق نائینی و سیدنا الاستاد، فرمودند که اهل لغت، اهل خبره هستند. آنگاه فرمودند که این اهل خبره، یک قدر متیقّنی دارد. قدر متیقّنش آن است که از قول اهل خبره، وثوق حاصل شود.

در این رابطه گفته می‌شود که فرمایش این اعاظم، برگرفته از دقت احتمالات است؛ امّا خود آنان، در باره‌ی حجیت خبر واحد که می‌فرمایند بر اساس بنای عقلاست و بعد از آن، شرط وثوق یا قدر متیقن، ارائه نمی‌شود. بنای عقلا که مستقر است نسبت به حجیت خبر واحد، مشروط به حصول وثوق نیست، حمل بر قدر متیقن نمی‌شود؛ چون خبر واحد هم قدر میتقن دارد و آن خبر عادل محفوف به قرائن است. بنابراین، بر اساس این توضیح، اهل خبره که تطبیق می‌کند بر اهل لغت، اعتبار اهل لغت که برگرفته از بنای عقلاست، مشروط و مختص به قدر متیقّن نخواهد بود.

این توضیح ردّی بر این اعاظم نیست، این اعاظم بخصوص، محقق خراسانی با احتمال دقیق عقلی بحث را ادامه می‌دهد و در پایان شاهدی داریم و آن عمل ایشان بر عمل به لغت است که گفت امر به معنای شیئ است در عرف و لغت.

این صاحب نظران؛ بخصوص محقق خراسانی می‌فرماید: بر فرض این که تنزل کنیم و بگوییم که اهل لغت اهل خبره است، خبرویتش مربوط می‌شود به موارد استعمالات. برای شما گفته بودم که در بحث، اگر یک محققی تنزل کند، آن رأی بعد از تنزل اخذ می‌شود. خبرویت است؛ اما موارد خبرویت استعمالات است.

در این رابطه گفته می‌شود که از خود شما آموختیم که موارد استعمالات اگر بررسی کامل بشود، کافی است؛ برای این که موارد استعمالات با تحقیق و دقت و تکرار که بررسی بشود، بر اساس تحقیق محققین لغوی که بدانیم لغویین، محققین هستند، تحقیق عمیق و کاملی انجام می‌دهند. پس از تحقیق کامل در استعمالات، یک لفظ که مکرر استعمال صحیحی داشته باشد، اگر در جمله است انصراف و اگر مفرد است تبادر محقق می‌شود. به تعبیر استادنا العلامة شیخ صدرا، تبادر اختصاص به کلمه دارد و انصراف اختصاص به جمله دارد.

لغت شناسی یک تخصص ویژه‌ی می‌طلبد، اگر زندگی نامه دهخدا را مطالعه کنید و کار ایشان را گذرا عبور کنید، خواهید دید که چه تحقیقاتی کرده و چه جاهایی را رفته و با مردم انس گرفته، مدت‌ها پای صحبت‌های مردم نشسته، تا توانسته ریشه و اساس لغت‌ها را به دست آورد.

نتیجه این شد که مراجعه به اهل لغت یک امر درست و کار ساز است و به اعتراف محققین اصولی، اهل لغت، اهل خبره هستند و خبرویت شان هم ثابت است و حوزه‌ی خبرویت شان هم استعمالات است.

آنچه که در جهت اثبات اعتبار برای حجیت قول لغوی می‌تواند مستند باشد، عبارت است از سیره‌ی عقلا، علما و متشرعه. در تحقق این سیره، شکی نیست که تمامی عقلا که با لغت سر و کار داشته باشد و علمای لغت شناس و ادب و بلاغت، بدون شک، سیره شان مراجعه به لغت نامه‌ها است و این سیره ردع نشده است و یک سیره‌ی عقلای ممضاة است. می‌توانیم سییره علماء هم بگوییم و می‌توانیم سیره‌ی متشرعه هم بگوییم. بنابراین اعتبار قول لغوی، از جهت خبرویت و از جهت ضرورت، می‌تواند پا بگیرد؛ امّا مستند اصلی، سیره است که شبهه‌ی در آن وجود ندارد.

شرایط اعتبار قول لغوی:

یک لغوی که یک لغت را اعلام کند، آیا شرایط فراهم است یا نه؟

شرط اول این است که لغت شناسان که یک لغت را اعلام می‌کنند، اختلافی نداشته باشند.

شرط دوم این است که اهل لغت، معنای اوّل را بطور صریح اعلام کند و معانی دیگری را جزء استعمالات بیان کند. معمولا در مراجعه به لغت نامه‌ها، سبک و سیاق از این قرار باشد که محقق خراسانی بر آن نقدی داشتند که معنای اول معارض است با عنوان مشترک؛ ولیکن در لغت شناسی خود مراجعه به لغت، فنّ و تخصص ابتدائی می‌طلبد؛ معنای اوّل به طور جزم اعلام بشود، آنگاه معانی دیگر به صورت استعمالات. اگر چنانچه چند معنا مثل هم در یک حدّ و اندازه باشد، عنوان اشتراک به وجود می‌آید و بر آن معانی مشترک در مقام استعمال قرینه‌ی وجود دارد که مشکلی ایجاد نمی‌شود.

شرط سوم این است که خود لغوی بر اساس معلومات عمومی یا قواعد لغت شناسی فرد دارای اعتبار باشد. در بحث رجال، در اعتبار کتاب و اعتبار خود فرد گفتیم؛ لغت شناس، فرد معتبری باشد.

این سه شرط اگر فراهم بود، قول لغوی اعتبار دارد.

اگر چنانچه تعارضی به وجود بیاید بین معانی الفاظ در لغت‌ها؛ مثلا در باره‌ی کلمه صعید، سیدنا الاستاد می‌فرماید: کلمه‌ی صعید از منظر زجاج، به معنای وجه الارض است و اما از منظر جوهری، به معنای تراب است. هر دو شخصیت، شخصیت شناخته شده‌ی لغوی و دارای اعتبار است. در این موارد، باز هم کار ما به مشکل بر نمی‌خورد، اینجا همان قدر متیقّن اخذ می‌شود که تراب است. در تیمم هم ما تراب را تأیید کردیم. تراب مورد توافق است و بر اساس سیره‌ی ممضاة اعتبار دارد.

حجیت قول اهل خبره:

یکی از امارات، حجیت قول اهل خبره است. در اصول، این بحث ضمنی بحث شده و جای مستقل و عنوان مستقلی ندارد.

ابتداءا باید بگوییم که اهل خبره چه کسانی است و چه خصوصیاتی دارند؟ گفته شد که خبرویت یک مهارت است و اهل خبره؛ یعنی اهل یک ادراک خاص و مهارت ویژه که برای عموم، بدون تعلیم و تعلّم مهیا نیست، این خبرویت است. در حقیقت اهل خبره، اهل علم به یک موضوع و مطلب است. خبرویت؛ یعنی تخصّص یا مهارت ویژه و اهل خبره، مساوی است با محقق در یک موضوع.

شرایط فردی که اهل خبره است:

1- عاقل باشد به معنای کامل؛ یعنی اعتدال روحی و نداشتن سفاهت و نداشتن حساسیت غیر متعارف.

2- اهل خبره، باید خبرویتش ثابت باشد، از طریق شیاع یا شهادت یا تجربه.

3- عدم اتهام، اهل خبره متهم نباشد به غرض ورزی، خیانت و خلاف کاری.

کسی که این سه تا شرط را داشته باشد، واجد شرایط خبرویت است.

ادله‌ی اعتبار اهل خبره:

اصلی ترین دلیل، بنای عقلاست که عقلای عالم به اهل خبره، اعتماد می‌کنند. در این بنا و استقرار این بنا، کوچک ترین شبهه‌ی وجود ندارد و این بنا، از سوی شرع ردع نشده است؛ محققین صاحب نظر، به عنوان تأیید، بر این بنا، تصریحاتی دارند:

محقق نائینی در کتاب اجود التقریرات، ج3، ص164می‌فرماید: اعتبار قول اهل خبره، بر اساس بنای عقلا ثابت است و از سوی شرع هم این بنا، ردع نشده است و حجیتش تمام است.

سیدنا الاستاد در کتاب مصباح الاصول، ج2، ص152 می‌فرماید: حجیت اهل خبره بر اساس بنای عقلا ثابت است، بلا شرط و بلا قید اطلاقا، تصریح می‌کند که عدالت و تعدد شرط نیست؛ مثل حجیت قول طبیب، در باره‌ی تشخیص مرض و بیماری و حجیت قول مهندس در باره‌ی قیمت و ارزش عمارت و ساختمان. مثال معروفی در فقه داریم که برای تشخیص اعلمیت مجتهد، به اهل خبره مراجعه کنید. اهل خبره کسانی است که در حد تجزّی یا قریب الاجتهاد هستند و مهارتی به دست آورده اند که می‌توانند تشخیص دهند چه کسی اعلم است.

دلیل دوم قاعده‌ی رجوع جاهل به عالم است که یک قاعده‌ی عقلائی است و برگرفته از بنای عقلا. اهل خبره، اهل علم است و هر کسی در مسأله‌ی متعلق خبره، آشنایی ندارد، جاهل به آن مسأله است و اگر بخواهد علم به آن را به دست آورد، بر اساس این قاعده، باید به اهل خبره مراجعه کند. مراجعه به اهل خبره، مقتضای این قاعده است. این دلیل در درجه‌ی دوم قرار دارد.

دلیل سوم حکم عقل است که از لحاظ عقلی، دو وجه عقلی وجود دارد: وجه اول اختصاص طریق، انحصار راه به حکم عقل است، رسیدن به یک مطلب که مورد ضرورت باشد و راه منحصری داشته باشد، باید همان راه مورد استفاده قرار گیرد. اطلاع و آگاهی به مسائل تخصّصی که فقط راهش استفاده از نظر اهل خبره است، نه راه دیگر، به حکم عقل، باید از این راه استفاده شود، برای کشف این مطلب که مورد نیاز در زندگی مدنی انسان است. راه دوم و وجه دوم، تحسین عقل کلامی است که اگر کسی بخواهد چیزی را که نا معلوم است به دست آورد، از اهل آن سؤال کند، این مراجعه مورد تحسین عقلاء است.

اشکال اول: مجتهد اهل خبره است و باید عادل باشد.

جواب: عدالتی که برای مجتهد شرط اعلام شده است، بر اساس اهمیت و بر اساس دلیل خاص خودش است و اگر نه طبق قاعده، عدالت و تعدد شرط نیست.

اشکال دوم: درباره‌ی حجیت خبره، اگر کار به خطر هلاکت نفس کشیده شود، مثلا طبیبی اگر خبر دهد که این مریض اگر عمل شود، خطر هلاکت وجود دارد، در این صورت که اظهار نظر اهل خبره به امیر خطیری تعلق گیرد، در اینجا بر اساس قاعده‌ی احتیاط باید خبره تعدد و دقت بیشتر داشته باشد تا علم و اطمینان حاصل شود. اینجاست که اشتراط علم خودش را نشان می‌دهد. در این مورد عمل کردن به رأی اهل خبره، مشروط به حصول علم است.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo