< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید کاظم مصطفوی

1400/10/12

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: حجیت امارات/حجیت ظواهر کتاب /تحقیق تکمیلی در باره‌ی رأی علامه طباطبائی

 

بحث و تحقیق تکمیلی در باره‌ی رأی و نظر علامه طباطبائی:

سؤالات برخی از دوستان باعث شد که دو مورد از بیانات علامه را روشن تر توضیح دهیم. گفته شد که ایشان فرموده اند که اگر آیات در تفسیر نیاز به روایات داشته باشد، کار منتهی به دور می‌شود.

در جواب این دور گفته شد که اولا جواب، همان جواب محقق خراسانی است که موقوف و موقوف علیه به اجمال و تفصیل می‌باشد و این جوابی درستی است و اجمال و تفصیل هم مشهود است که اعتبار روایات موقوف است بر معجزه (قرآن) بالاجمال و تفصیل آیات متوقف است بر روایات.

جواب‌های دیگری را که بیان کردیم، باعث ایجاد سؤال شد. جواب دوم این بود که در دور باید دقت کرد که دور این است که مثلا حرف باء به ایجاد خود توقف داشته باشد بر حرف الف و حرف الف هم به ایجاد خودش توقف داشته باشد بر حرف ب و محور توقف بین الطرفین یک چیز است. در دور اگر بگوییم که یکی توقف دارد بر دیگری به ایجاد و دیگری توقف دارد بر آن اولی، در جهت بیان اوصاف، دور نیست. بنابراین؛ در بحث ما، نبوت توقف دارد بر معجزه (قرآن) در جهت اثبات حقانیت نبوت که در حقیقت همان ایجاد می‌شود و امّا معجزه (قرآن) احتیاج دارد به کلام نبی (ص)، در مرحله‌ی توضیح و بیان معانی و این موقوف و موقوف علیه در دو جا است و در دور باید یک محور داشته باشد. نبوت احتیاج به معجزه دارد در مرحله‌ی اعتقادات (اصول) و معجزه (قرآن) نیاز به شرح دارد در مرحله‌ی فروع و احکام و اینجا دور نیست.

به عبارت دیگر، نبوت احتیاج دارد به معجزه، در تحقق حجیت و در اصل تکون حجیت برای نبوت و معجزه احتیاج دارد به بیان نبوت، در جهت کشف حجیت و کشف القناع که همان تفسیر است. علاوه بر آن، این مرحله‌ی دور را خود فلاسفه زبان حال شان این است که در موجودات و وجودات عینیه است، نه در اعتباریات.

مورد دوم از بیان علامه طباطبائی این بود که فرمودند که آیات نیاز به تفسیر از سوی روایات ندارد، آیات قرآن تبیان و نور است و قرآن نور است و نور اگر احتیاج پیدا کند مستنیر می‌شود و خلف لازم می‌آید.

در جواب گفته شد که قرآن نور است و در نصوص گفته شده است که علم نور است و از نظر سنخیت، نور مادی نیست و نور معنوی است؛ مثل علم که «الْعِلْمُ نُورٌ يَقْذِفُهُ اللَّهُ فِي قَلْبِ مَنْ يَشَاءُ[1] »، علم نیاز به معلم و تعلیم دارد، قرآن که نور است، نیاز به معلم و تعلیم دارد، معلم پیامبر (ص) و ائمه (ع) اند و تعلیم همان بیان و تفسیر آنان می‌باشد.

در باره‌ی تعلیم قرآن از سوی پیامبر اعظم (ص)، آیه‌ی صریحی داریم: ﴿هُوَ اَلَّذِي بَعَثَ فِي اَلْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آيٰاتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ اَلْكِتٰابَ وَ اَلْحِكْمَةَ وَ إِنْ كٰانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلاٰلٍ مُبِينٍ[2] که محقق اصفهانی در منظومه‌ی خود می‌فرماید:

معلّم الحكمة و الكتابو قائد الخلق إلى الصواب

پیامبر (ص) طبق فرمایش قرآن، تعلیم قرآن می‌کند.

علاوه بر آن، علامه در تفسیر المیزان، در تفسیر همین آیه، چنین می‌فرماید: «و تعلیم الکتاب بیان الفاظ آیاته و تفسیر ما اشکل من ذلک.»[3] ؛ پس روایات پیامیر (ص) و ائمه (ع) می‌تواند قرآن را تفسیر کند.

نکته‌ی تکمیلی دیگر این است که در باره‌ی نور یک معنایی از خود قرآن استفاده کنیم. در قرآن کریم آمده است که قرآن نور است و مکرر آمده که هدایت است؛ چنانکه می‌فرماید: ﴿شَهْرُ رَمَضٰانَ اَلَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ اَلْقُرْآنُ هُدىً لِلنّٰاسِ وَ بَيِّنٰاتٍ مِنَ اَلْهُدىٰ وَ اَلْفُرْقٰان[4] ﴾؛ ﴿وَ نَزَّلْنٰا عَلَيْكَ اَلْكِتٰابَ تِبْيٰاناً لِكُلِّ شَيْءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرىٰ لِلْمُسْلِمِينَ.[5] ؛ ﴿هُدىً وَ بُشْرىٰ لِلْمُؤْمِنِينَ[6] ﴾.

قرآن خودش را مکرر هدایت برای مردم، متقین، هدایت و بشارت برای مؤمنین معرفی کرده است. «القرآن يفسر بعضه بعضا[7] »، پس منظور از نور بود قرآن، هدايت است و ائمه (ع) و پيامبر (ص)كه هاديان بشر اند، انوار الهی اند. هدایت نیاز به تذکر دارد و در قرآن آمده که نقش پیامبران (ع) تذکر است.

تحقیق در باره‌ی تحریف قرآن:

سیدنا الاستاد در کتاب شریف البیان، ص257 می‌فرماید: قول به تحریف قرآن خرافه و خیال است. کسی که عقلش ضعیف است، تحریف برای قرآن اعلام می‌کند. ادله‌ی متعددی آورده که اهم آن عبارت است از این که حفظ و مصونیت قرآن را خداوند بر عهده گرفته است: ﴿إِنّٰا نَحْنُ نَزَّلْنَا اَلذِّكْرَ وَ إِنّٰا لَهُ لَحٰافِظُونَ[8] خداوند با تأکید زیاد فرموده که خود حافظ آن است.

دلیل دیگر تمسک به حدیث ثقلین است که در آن آمده: «إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ أَمَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا- كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي فَإِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ [9] » که اطلاق تمسک، از ابتدا تا نهایت (قیامت) موجب نفی تحریف می‌شود.

علاوه بر آن، در طول تاریخ قرآن سازی های زیادی شده است و از زمان پیامبر (ص) و بعد از آن، قرآن سازی کرده اند و آن چنان سرکوب شده اند که از صفحه‌ی تاریخ محو شده اند و اگر تحریف کوچکی در این قرآن وجود می‌داشت، دنیای دشمن به آن تسمک می‌کردند.

در تاریخ داریم که قرآن فعلی را عثمان جمع کرده است و بعد از آن خبری از تحریف نیست و اگر خبری بوده قبل از آن بوده است. باید گفت که قبل از زمان عثمان، نسخه های متعدد و احیانا با اختلاف که حفاظ یک آیه را غلط حفظ می‌کرد یا جا می‌گذاشت، وجود داشت تا زمان عثمان و اختلاف در قرائت ها بود یا یک آیه را تصحیف کرده بود یا یک کلمه جا به جا شده بود، از این گونه تحریفات قطعا وجود داشت و عثمان یک قرآن را انتخاب کرد و بقیه را دستور داد که بسوزانند؛ لذا به او حرّاق القرآن هم گفته شده است و این یک قرآن حفظ شد.

اینجا یک دقت بسیار ظریفی می‌طلبد و آن این است که در کتاب مکانة اهل البیت بنده، مراجعات عثمان به امیر المؤمنین (ع) ثبت شده است و عثمان مراجعاتی داشته است. در جمع آوری قرآن به طور قطع، طبق قرائن حالیه، مراجعات عثمان به امیر المؤمنین (ع) بوده است و مراجعات او مکتوب شده است. در جهت جمع آوری قرآن، طبق تاریخ امیر المؤمنین (ع) کاتب وحی بود و بیت پیامبر (ص) مهبط الوحی بود.

در اصول کافی، کتاب الحجة، باب انه لم یجمع القرآن کله الا الائمه، چنین نقل شده:

مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِي الْمِقْدَامِ عَنْ جَابِرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ‌ مَا ادَّعَى‌ أَحَدٌ مِنَ‌ النَّاسِ‌ أَنَّهُ‌ جَمَعَ‌ الْقُرْآنَ‌ كُلَّهُ كَمَا أُنْزِلَ إِلَّا كَذَّابٌ وَ مَا جَمَعَهُ وَ حَفِظَهُ كَمَا نَزَّلَهُ اللَّهُ تَعَالَى إِلَّا عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع وَ الْأَئِمَّةُ مِنْ بَعْدِهِ [10]

عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ الرَّبِيعِ عَنْ عُبَيْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي هَاشِمٍ الصَّيْرَفِيِّ عَنْ عَمْرِو بْنِ مُصْعَبٍ عَنْ سَلَمَةَ بْنِ مُحْرِزٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ‌ إِنَّ مِنْ عِلْمِ مَا أُوتِينَا تَفْسِيرَ الْقُرْآنِ وَ أَحْكَامَهُ وَ عِلْمَ تَغْيِيرِ الزَّمَان‌.[11]

قرآن کاملش در بیت نبوت بود و امیر المؤمنین (ع) کاتب وحی بود و عثمان قرآن های تألیف شده و تدوین شده را جمع کرد و طبق مراجعات عثمان به علی (ع) قرآن را از او گرفت و اعلام کرد که این قرآن، قرآن واقعی است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo