< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید کاظم مصطفوی

1400/10/04

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: حجیت امارات/حجیت ظواهر کتاب /حجیت ظواهر کتاب از منظر شیخ انصاری

 

بحث و تحقیق در باره‌ی رأی و نظر شیخ انصاری نسبت به حجیت ظاهر کتاب:

شیخ انصاری فرمودند که ظاهر کتاب حجت است فی الجمله، بدون خلاف و اشکالی و سیره‌ی شرع مطابق است با سیره‌ی عقلاء که از ظاهر کلام استفاده می‌شود و شرع روش و مسلک جدیدی را اختراع نکرده است.

آنگاه به اشکالات اخباری‌ها اشاره فرمودند که به طور کلی اشکالات به دو دسته خلاصه شد، دسته‌ی اول اخبار و روایات زیادی است که نهی می‌کند از عمل به ظاهر قرآن و روایات در این رابطه در حد تواتر می‌تواند باشد و تعبیرات بسیار با لحن شدید آمده است که در حقیقت از عمل به تفسیر به رأی نهی کرده است که همان استفاده از ظاهر قرآن است به طور مستقل و محصل استدلال این شد که روایات از تفسیر به رأی نهی کرده و استفاده از ظاهر قران تفسیر به رأی است و هر کسی که بدون مراجعه به روایت اهل بیت (ع) به قرآن دست بزند، تفسیر به رأی است؛ چنانکه می‌فرماید: «من فسر القرآن برأيه فليتبوأ مقعده من النار[1] »؛ « من حكم برأيه بين اثنين فقد كفر ، ومن فسّر آية من كتاب الله فقد كفر[2] ».

دسته‌ی دوم از اشکالات این است که در قرآن عام و خاص، ناسخ و منسوخ، تأویل و مشابهات وجود دارد قطعا و در حد یک علم اجمالی، در صورتی که علم اجمالی در کار باشد، تمسک و استفاده از آیات قرآن، مخالفت با علم اجمالی است و درست نخواهد بود.

شیخ انصاری در جواب از این دو اشکال در کتاب رسائل، ج1، ص57 می‌فرماید: اما دسته‌ی اول از اشکالات که گفته می‌شد تفسیر به رأی است و تفسیر به رأی حرام و محرّم و بدعت می‌باشد، قابل التزام نیست؛ برای این که اولا در این نصوص از تفسیر به رأی نهی شده است، استفاده از ظاهر قرآن تفسیر نیست بلکه استفاده است. اگر کسی یک نامه‌ی مکتوبی از مولای خودش ببیند و از آن استفاده کند، استفاده از آن نامه را استفاده از بیان می‌گویند، نه تفسیر، فرق است بین بیان و تفسیر.

ثانیا تفسیری که منع شده و تحریم شده است، تفسیر به رأی است و اگر کسی قرآن را تفسیر به رأی کند حرام و محرم است؛ چنانکه امام صادق (ع) به ابوحنیفه و امام باقر (ع) به قتاده فرمودند؛ اما اگر تفسیر به لغت و عرف باشد، نهی نشده است و گفته شد که تفسیر سه قسم است: تفسیر قرآن به قرآن، تفسیر قرآن به روایات و تفسیر قرآن به علم و عقل.

امام صادق (ع) در بعضی از روایات، منع می‌کند از این که بدون فهم ناسخ و منسوخ و بر اساس ذوق خود، قرآن را تفسیر کند، این کار تفسیر به رأی است. در برابر این روایات ناهیه از تفسیر، روایاتی داریم که دلالت دارند بر استفاده از ظاهر قرآن که این روایات سه طائفه اند: یکی روایاتی که به نحو عموم و شمول و به نحو عام دلالت دارد؛ مثل خبر متواتر ثقلین که به شکل عام دلالت دارد بر استفاده از ظاهر قرآن و تمسک به قرآن عام است و شامل استفاده و تفسیر هر دو می‌شود. اگر گفته شود که در حدیث ثقلین آمده که قرآن و عترت همیشه باید با هم باشند، این حرف درست است؛ ولی قطعا در قرآن آیاتی است که نیاز به تفسیر دارد که از روایات استفاده بشود و این کافی است برای این که بگوییم «لن یفترقا».

در نصوص اهل بیت هم بعضی از مسائل جزئی در باره‌ی قضایای شخصیه است که در ظاهر قرآن دیده نمی‌شود. در روایات تفسیر قرآن از ابتدا تا انتها، نیست و تفسیر در آیاتی است که نیاز به تفسیر دارد. منظور از تمسک این است که راه هدایت (لن تضلوا) منحصر است به تمسک به قرآن و عترت پیامبر (ع) که قرآن جنبه‌ی نظری دارد و عترت جنبه‌ی عملی که به تعبیر اهل معرفت قرآن کلام الله است و امیر المؤمنین (ع) کتاب الله است.

طائفه‌ی دوم روایاتی است که قاعده‌ برای اهل تحقیق و اجتهاد اعلام می‌کند و آن این است که روایات را در وقت تعارض یا احراز حجیت، عرضه کنید به کتاب الله و عرضه کردن به آن این گونه است که بر ظاهر کتاب عرضه شود. این قاعده‌ی است در جهت اعتبار نصوص که باید مطابق با ظاهر قرآن باشد.

طائفه‌ی سوم از روایات، روایاتی است که معارضه دارد و تعارض می‌کند با روایات ناهیه و در آن ارجاعات ائمه (ع) و استنادات ائمه (ع) به ظاهر قرآن است؛ مثلا امام صادق (ع) به دوانیقی فرمود: سخن نمّام را قبول نکیند «أن لا يصدقه لان النمام فاسق، وهو مردود الشهادة، قال الله تعالى: " إن جائكم فاسق بنبأ فتبينوا أن تصيبوا قوما بجهالة[3] ». در این حدیث، استناد امام به ظاهر قرآن صورت گرفته است و نسبت به اسماعیل فرمود شهادت مؤمن را قبول کنید که خدا در قرآن فرموده: «يُؤْمِنُ بِاللهِ وَيُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ يَقُولُ : يُصَدِّقُ اللهَ وَيُصَدِّقُ لِلْمُؤْمِنِينَ، فَإِذَا شَهِدَ عِنْدَكَ الْمُؤْمِنُونَ فَصَدِّقْهُمْ [4] ».

با این توضیحی که داده شد مطلب معلوم شد که روایات ناهیه از تفسیر چیزی است و در مقابل روایات دال بر تمسک به ظاهر قرآن وجود دارد و خود ائمه (ع) ارجاعاتی داشته اند به ظاهر قرآن.

تتمه:

شیخ انصاری در تتمه چند نکته‌ی تکمیلی دارد تحت عنوان تنبیهات که اهم آن عبارتند از یکی این که در قرآن اختلاف قرائت دیده می‌شود و شما که می‌خواهید به ظاهر قرآن عمل کنید در قرآن اختلاف قرائت وجود دارد؛ مثل یطهرن و یطّهرن و با این حال چگونه به ظاهر قرآن عمل کنیم؟

اولا بسیار نادر است اختلاف قرائتی که محل کلام باشد.

ثانیا باید دقت کرد که از لحاظ صحت قرآئت در چه حد است؟ اعتبار دارد یا نه؟ در این آیه، نسبت به جواز استمتاع، یطهرن دال بر انقطاع خود دارد و یطهرّن دلالت دارد بر اغتسال دارد، قرائت‌ها اگر هر دو بر اساس قرائت صحیح باشد، دو آیه میشود، آنگاه به قواعد مراجعه می‌کنیم و قواعد قرائت می‌گوید کدام یک درست است؟ و آنچه در تاریخ ثبت شده این است که قرائت قراء سبع درست است و قرآن هم بر اساس همان قرائت‌ها آمده است. مشکل این است که بعضی از این قرائت‌ها لحن عربی اصیل است، اگر با لحن عربی صحیح تلفظ شده باشد درست است، هر چند با قواعد درست نیاید؛ مثلا «لا یهدّی» طبق قواعد نیست ولی لحن بنی تمیم است و درست است. در این دو تا تعبیر یطهرن و یطّهرن هم شاید اصل یطّهرن است و با لحن یطهرن خوانده شده باشد. قاعده لحن این است که کلمه را سبک تر می‌کند.

شیخ انصاری می‌فرماید اگر توانستیم ترجیحی پیدا کنیم فهو المطلوب و اگر نه عدم جواز استماع را از طریق استصحاب به دست می‌آوریم. در مقابل آن عام زمانی داریم ﴿نِسٰاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنّٰى شِئْتُمْ﴾[5] که تعارض می‌کند و تساقط می‌کند و از این آیه استفاده نمی‌توانیم و رفع ید از یک آیه‌ی که اختلاف قرائت دارد، در استفاده از ظاهر قرآن اشکال ایجاد نمی‌کند.

نکته‌ی دوم این است که در قرآن احتمال تحریف وجود دارد. سیدنا الاستاد کتاب البیان را نوشت که در الازهر تدریس می‌شد.

منظور از احتمال تحریف این است که یک آیه ساقط شده باشد یا تصحیف شده باشد، این احتمال اشکال ایجاد می‌کند در استفاده از ظاهر قرآن.

شیخ انصاری می‌فرماید اولا احتمال تحریف است و به احتمال کسی ترتیب اثر نمی‌دهد.

ثانیا در صورتی که این احتمال را مطرح کنید، صدمه ی به حجیت ظواهر وارد نمی‌کند، حجیت آن قطعی است.

ثالثا اگر شما بگویید که چنین چیزی قطعی است، شما ادعا کردید، شبهه غیر محصوره است و جا به جایی یک نقطه یا سقوط یک کلمه در کل قرآن، قابل رد یابی نیست و غیر محصوره است و اگر محصوره هم باشد، باز هم اشکالی ایجاد نمی‌کند؛ برای این که آن مواردی که احیانا اشکالی یا احتمال تحریف اگر وجود داشته باشد باید در تفاسیر شناسایی می‌شد در حالی که نشده است، پس ظاهر قرآن حجیت دارد و در حجیت آن اختلافی وجود ندارد.

توهم نشود که اخباری‌ها ظاهر قرآن را حجت نمی‌داند، آن‌ها ظاهر قرآن را حجت می‌دانند، منتهی می‌گویند به روایات ائمه اطهار (ع) مراجعه شود تا شبهه‌ی در کار باقی نماند و اگر مراجعه نشود، ظاهر قرآن حجیت دارد؛ ولی برای ما در حد قطعی نرسیده است و قابل استفاده نیست.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo