< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید کاظم مصطفوی

1400/10/01

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: حجیت امارات/حجیت ظواهر کتاب /حجیت ظواهر کتاب از منظر شیخ انصاری

 

رأی و نظر شیخ انصاری در باره‌ی حجیت ظاهر کتاب و رفع اشکالات:

ایشان در کتاب رسائل، ج1، ص56 می‌فرماید: حجیت ظواهر، فی الجمله لا اشکال و لا خلاف فیه؛ برای این که پیامبر اعظم (ص) قرآنی را که برای مردم ارائه می‌فرمودند به لسان مردم بود، به لسان قومش بود و در تفهیم معنا پیامبر (ص) شیوه‌ی جدیدی را نیاورده است و همان شیوه‌ی که بین مردم وجود داشت که استفاده از ظاهر الفاظ است، با همان شیوه پیامبر (ص) کلمات الله را ارائه فرموده اند و در این شکی نیست که در حین ارائه‌ی کلمات الله برای مردم در جهت هدایت آنان، نه توجهی و نه تفسیری و نه ضمیمه‌ی در کار بود، فقط ظواهر الفاظ بود و مردم از ظواهر آن معانی قرآن را می‌فهمیدند و این یک ضرورتی است که قابل انکار نیست.

شیخ انصاری به این مقدار مختصر اکتفا می‌کند که گویا استفاده از ظاهر قرآن، یک امر ضروری و مورد اتفاق است که منکر آن، منکر ضرورت علم است.

آنگاه می‌فرماید بعضی از اصحاب ما (اخباری‌ها)، در این باره شبهه دارند که شبهه‌ی آنها به این صورت است که می‌گویند قرآن نیاز به مفسر دارد و بدون آن، استفاده از قرآن ممکن نیست، کار بشر عادی نیست، معجزه‌ی است جاودانی و مفسری می‌خواهد معصوم و کامل که بتواند این معانی بلند را دست رسی داشته باشد و برای بشر و مسلمان‌ها تبیین کند؛ لذا مسلم و مشهور این است که قرآن مفسّر می‌خواهد؛ شاهد آن این است که از زمان پیامبر (ص) تا زمان معاصر تفسیر نوشته می‌شود، اگر معانی قرآن ظاهر و واضح و روشن بود، این همه تفسیر نویسی معنا نداشت. تفسیر‌ها متفاوت اند، در هر تفسیری که مراجعه شود، یک معنای جدیدی حد اقل نسبت به تفسیر قبلی استفاده می‌شود هر چند هم خوانی داشته باشد. این امر شاهد بر این است که قرآن مسلما مثل یک متن علمی و ادبی نیست و تفسیر می‌خواهد. پس از نیاز مندی به تفسیر، مفسّر واقعی ائمه اطهار (ع) اند هم طبق نصوص و هم طبق مقامی که دارند. پس کتاب خدا تفسیر می‌طلبد و تفسیر هم همان است که گفته شد؛ لذا اگر کسی بخواهد از قرآن بدون تفسیر استفاده کند، راه بسته است.

در این رابطه ادله‌ی هم اقامه می‌کنند که شیخ انصاری به طور کلی ادله‌ی آنان را تحت دو عنوان تنظیم کرده اند:

عنوان اول نصوص و روایات است که روایات زیادی است بر این که تفسیر قرآن به رأی، درست نیست و ده روایت را نقل می‌کند و یکی از آن این روایت است: «من فسر القرآن برأيه فليتبوأ مقعده من النار[1] »، مقعد به معنای مکان نشستن است؛ روایت دیگر این است که از معصوم (ع) رسیده «من حكم برأيه بين اثنين فقد كفر ، ومن فسّر آية من كتاب الله فقد كفر[2] ». این دو حدیث بسیار شدید اللحن است که مفسر به رأی را جهنمی و کافر معرفی می‌کند.

اما صادق (ع) به ابو حنیفه و امام باقر (ع) به قتاده به این مضمون فرموده اند شما که می‌گویید بیان ما بر اساس قرآن است، شما اهلیت ندارید و قرآن اهل می‌خواهد و «من خوطب به» دارد.

در نتیجه ظاهر قرآن قابل بهره برداری نیست مگر بعد از تفسیر و بدون تفسیر حجیت ندارد.

عنوان دومی که شیخ انصاری از سوی اخباریین به ثبت رسانده اند این است که می‌فرماید: زبان حال وقال اخباریین به این مضمون است که کتاب الله عام و خاص، تخصیص، تقیید، نسخ، تأویل و متشابهات دارد و با علم اجمالی به این مطلب که نسخ و تخصیصی است و تأویل و مشابهاتی است، با علم به این حقیقت، کسی که بخواهد مستقلا و مستقیما از ظاهر قرآن استفاده و بهره برداری کند، علم اجمالی مانع می‌شود و نتیجه این می‌شود که باید استفاده از قرآن با تفسیر باشد و مفسرین هم معلوم اند که ائمه‌ی اطهار (ع) اند اجماعا و نصا و واقعا و تسالما.

پس قرآن عظمتی دارد و متن ساده نیست، قرآن هم کلام الله است و احادیث قدسی هم کلام الله است. احادیث قدسی معجزه نیست و تفسیر نمی‌خواهد ولی قرآن که معجزه‌ی است، نیاز مبرم به تفسیر دارد. پس استفاده از قرآن بدون تفسیر غیر مجاز است و حق نداریم که دست به کشف معنای قرآن بزنیم.

علاوه بر آن، حدیث ثقلین که شیخ انصاری و محقق خراسانی و محقق قمی به آن استناد می‌کنند، به نفع اخباری هاست، معنایش این است که عترت مفسر قرآن باشد، نکته‌ی اصلی در عدم افتراق و همراهی این است که هر کدام اگر جدا باشد کامل نیست پس ائمه (ع) مفسر قرآن اند.

رأی اخباری ها بیان شد و روایات در این زمینه در حد تواتر اند.

تفسیر قرآن سه نوع است:

یکی قرآن به قرآن (تفسیر موضوعی)، دیگری تفسیر به روایت، سوم تفسیر به تمامی مستندات عقلی و نقلی.

تفسیر موضوعی را شنیده اید و در تاریخ معاصر، راه افتاده است. تفسیر موضوعی این است که یک کلمه مثلا کلمه‌ی انسان را در کل قرآن بگردید و تمامی آیات متضمن آن را جمع کنید و کنار هم قرار دهید، آن وقت خواهید دید که انسان معنای بسیار روشنی پیدا می‌کند. از باب مثال گاهی تفسیر قرآن به قرآن به این معنا است که مثلا «لم یلد و لم یولد»، واژه‌ی صمد را تفسیر می‌کند و این نوع تفسیر بهترین تفسیر است. اخیرا تفسیر موضوعی به میدان آمده است. سید الشهید صدر درس تفسیر موضوعی را شروع کرده بود. این تفسیر بهترین تفسیر است و مشکلاتی که وجود داشته این است که اولا این تفسیر از نظر دور گذاشته شده و مغفول عنه بوده و سبک قدما دنبال شده است. مشکل دوم این است که از ابتدا نشان می‌دهد که محدود است و کافی نیست و اگر خوب و با دقت کار شود، جواب می‌دهد.

قسم دوم تفسیر به نصوص و روایات وارده از طریق عترت است. حدیث ثقلین متن معتبر و مشهورش قرآن و عترت است و متن دیگر آن قرآن و سنت است. سنت و عترت فرقش حیثیتی است که از حیث صادر سنت است و از حیث مصدر عترت است. تفسیر قرآن به روایات که در مکتب اهل بیت (ع) بدون خلافی بین اصولیین و اخباریین و بین فقهاء و متکلمین، این تفسیر بسیار تفسیر درستی است و آن قدر جالب و درست و کامل است که در حقیقت مسیر اصلی تفسیر همین است که گفته می‌شود صاحب نظران آورده اند که قرآن و روایات همانند متن و شرح هستند که قرآن متن است و روایات شرح آن اند. ارتباط شان بسیار وثیق و ناگسستنی است. روایات عرضه برای این است که روایات درست و صحیح با قرآن همراه است. این تفسیر که در حدّ بسیار محدودی صورت گرفته و در ضمن کتاب هایی است از جمله تفسیر علی بن ابراهیم قمی است که تمامی روایاتی که در تفسیر قمی آمده است با سند صحیح است. دومین تفسیری که تقریبا در حد تفسیر قمی است، تفسیر عیاشی است و معتبر می‌باشد و مورد استناد است. یکی از کتبی که در روایات جا دارد و صاحب وسائل آن را جزء منابع خود اعلام کرده تفسیر عیاشی است. تفسیر صافی و محلاتی نیز از این قبیل اند ولی آن دو اصل اند. متأسفانه در اثر اشکالات طبیعی یا غیر طبیعی این دو تفسیر کامل نیست و قسمتی از قرآن را تفسیر کرده اند.

در کتب اربعه بخصوص در کافی قسمتی از روایات در حقیقت مفسرات قرآن و تفاسیر قرآنی اند، بخصوص در باره‌ی اخلاقیات، ولایت و حجت.

قسم سوم از تفسیر، تفسیری است که با عقل و نقل باشد که برخی از تفاسیر جدید؛ مثل المیزان از این قبیل است که در آن هم از ادله‌ی عقلیه استفاده شده است و هم از ادله‌ی نقلیه. علامه طباطبائی یک سبکی دارد که بر گرفته از سبک شیخ طوسی است، با این تفاوت که شیخ طوسی از دو زوایه روایات و آراء مفسرین وارد می‌شود و علامه علاوه بر روایات و آراء مفسران، از ادله عقلی هم استفاده می‌کند. تاریخ معاصر این نوع تفسیر را ممکن است بیشتر بپسندند. برخی از آیات قرآن را تاریخ، تکامل و جهان تفسیر کرده است.

تفسیری که کامل تر و امتن و مورد توافق فریقین است، تفسیر آیات به روایات است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo