< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید کاظم مصطفوی

1400/00/90

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: حجیت قطع/قطع قطاع /بحث و تحقیق تکمیلی در باره‌ی عدم اعتبار قطع قطاع

 

بحث و تحقیق تکمیلی در باره‌ی عدم اعتبار قطع قطاع:

گفته شد که قطع طریقیت دارد و حجیتش ذاتی است؛ به شرط این که قطع بما هو قطع محقق شود؛ اما قطع قطاع در حقیقت قطع بما هو قطع نیست و با توضیحاتی که داده می‌شود روشن می‌شود که ظاهر قطع را دارد و حقیقتا قطع نیست و صحت سلب دارد.

گفته می‌شود که قطع قطاع اعتبار ندارد بر اساس مدارک و وجوه ذیل:

1- تطبیق و تنظیر با کثیر الشک که گفته شد آن مناطی که در باره‌ی عدم اعتبار کثیر الشک آمده است که شکش منشأ عادی و طبیعی ندارد، همان مناط در قطع قطاع هم وجود دارد و سر و راز دیگری در کار نیست.

2- خود شخص قطاع ناقص الخلقه است؛ همان طوری که برخی از انسان‌ها از نظر جمسی ناقص الخلقه است، از نظر روحی نیز چنین است و قطاع مشکل روانی دارد و برای او حالت سلامت و کمال محقق نیست. در بحث های معاملات و غیر آن که از شروط عقلی عامه، کمال انسان است و منظور از کمال، داشتن عقل عادی است و فرد قطاع و خوش باور و ساده لوح و زود باور که از هر قولی قطع برایش حاصل می‌شود، این آدم ساده و ساذج، فردی است که نقص روحی و ذاتی دارد.

3- می‌توانیم از عدم جواز معامله با سفهاء حد اقل به عنوان مؤید استفاده کنیم که خداوند می‌فرماید: ﴿وَ لاٰ تُؤْتُوا اَلسُّفَهٰاءَ أَمْوٰالَكُمُ﴾[1] با سفهاء معامله نداشته باشید؛ چون نقص در فهم و مشکلی در تشخیص دارد.

4- حکم قطعی عقل در باره‌ی عدم صحت قطع قطاع که عقل سلیم به عنوان یک ادراک عقلی قطعی این حقیقت را درک می‌کند که آدم قطاع و ساده دل از یک چیزی که منشأ برای احتمال قوی هم نمی‌شود، قطع به دست می‌آورد.

5- عدم اعتبار عقلائی که عقلاء در سیره‌ی شان و تعاملات شان کسی را که بشناسد که از سفهاء است و به عبارت دیگر از جنون و سفاهت و بلاهت و بساطت روح برخور دارند، عقلاء برای آنان اعتبار قائل نیستند و با آنان داد و ستد نمی‌کنند و به اظهار نظر های آنان توجه نمی‌کنند.

6- تجربه‌ی میدانی به عنوان یک حقیقت علمی؛ بدون هیچ تردیدی قطع قطاع در عمل، کشف خلاف و خطاهای بی حساب دارد. این تجربه به وضوع اعلام می‌کند که قطع قطاع پایه و اساسی ندارد.

7- قطاع مورد مسانخی دارد که مطلب را تأیید می‌کند. شما اگر بحث های تربیتی و اخلاقی داشته باشید بر می‌خورید به برخی از افرادی که سوء ظن دارند. سوء ظن یک مشکل روحی است و به اندک چیزی قطع حاصل می‌کند نسبت به امر منفی. سوء ظن فقط در جهت منفی حرکت می‌کند. این سوء ظن مؤیدی است بر عدم اعتبار قطع قطاع.

8- در اشتراط اعتدال در قضاوت آمده است کسی که قاضی می‌شود باید علاوه بر علم و تجزّی، حد اقل اعتدال روحی داشته باشد. اعتدال روحی این است که دارای صمود و سلامت باشد، نه سخت گیر افراطی باشد و نه عاطفی. برخی‌ها خیلی سخت گیر است که گویا با طبقه‌ی خلاف کار اینگار دشمن است و قرآن می‌فرماید: ﴿إِنّٰا أَنْزَلْنٰا إِلَيْكَ اَلْكِتٰابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ اَلنّٰاسِ بِمٰا أَرٰاكَ اَللّٰهُ وَ لاٰ تَكُنْ لِلْخٰائِنِينَ خَصِيماً﴾[2] از طریق خصومت با خائنان برخورد نکنید و حکم نمایید «بما اراک الله». برخی عطوفت بسیاری دارد که با یک گریه و زاری از سوی مجرم، دل می‌شکند. یکی از فلسفه‌های عدم اهلیت برای قضاوت نسبت به بانوان، همین عطوفت است که ترحم می‌کند. پس این اعتدال روحی که در قضاوت شرط است، معنایش این است که قاضی که اهل افراط و تفریط نباشد، با علم خودش می‌تواند قضاوت کند و یکی از مدارک، علم قاضی است و اگر علمش برگرفته از اعتدال نباشد و زود باور باشد که با یک گزارشی باور کند که این فرد مجرم درجه یک است، ممکن است حکم بغیر ما انزل الله دهد.

9- تجربه‌ی میدانی به شکل دیگر؛ تجربه شده است تحقق قطع‌های متضاد برای ساده دل‌ها که حتی روزانه چند قطع ضد هم دیگر برایش حاصل می‌شود. مثل این که قطع حاصل کند بر این که این فرد خوب است و بعد قطع حاصل می‌کند که فرد خوبی نیست. قطع های متضاد علامت عدم وجود قطع و بی اعتباری آن است.

10- قطاع نسبت به چیزی که قطع حاصل می‌کند وقتی با او دو جمله صحبت کنی، قطعش زائل می‌شود و قطعش آسیب پذیر است. قطاع قطعش آسیب پذیر است و با اندک توجیه زائل می‌گردد؛ در حالی که قطع یک پدیده‌ی محکم و آسیب ناپذیر است و اگر سر دار هم برود می‌گوید مولایم علی (ع) است و از قطع خود نسبت به ولایت مولی بر نمی‌گردد.

در نتیجه قطع قطاع اعتبار ندارد. اگر فرض کردیم که این ادله نتوانست مسأله را جمع کند، نوبت به اصل می‌رسد. اصل در باره‌ی حجیت قطع قطاع جاری می‌شود و آن این گونه است که که شک در حجیت قطع قطاع به وجود می‌آید و اصل عدم آن است.

ثمره‌ی بحث در شهادت، قضاوت، تقلید نسبت به دیگران، ارشاد، ولایت و هدایت، آشکار می‌شود؛ مثلا کسی که شهادت می‌دهد، باید از روی علم شهادت دهد و بدون آن جایز نیست، قطاع اگر نسبت به چیزی شهادت دهد، شهادتش حد اقل شبهه دارد و ما می‌گوییم احوط عدم جواز است. در باره‌ی قضاوت که قاضی باید بر اساس علم یا ادله و بینه قضاوت کند و حکم صادر نماید، اگر چنانچه قطاع باشد، صدور علم او محل شبهه است و شک در اعتبار آن وجود دارد. مورد سوم تقلید است و شما که از مجتهد تقلید می‌کنید، در اجتهاد علاوه بر علم و عدالت و ایمان، یک شرط دیگری هم لازم است و آن این است که فقیه شمّ الفقاهه داشته باشد، مستقیم السلیقه و دارای ذوق سلیم باشد. در باره‌ی مجتهد چیز دیگری که شرط است ذوق سلیم و سلامت روحی است که قطاع نباشد و در مسأله‌ی فقهی با قول یا رأی یک فردی، فورا قطع برایش حاصل نشود و اهل دقت و تحقیق باشد. اگر مجتهد قطاع باشد، تقلید از او محل شبهه است؛ چون مجتهد باید بر اساس علم یا اطمینان فتوا دهد و اگر کثیر القطع است، علم و اطمینان او محل بحث است که بر صدور فتوا اثر می‌گذارد. این ثمرات مربوط می‌شد به قطع قطاع برای مردم.

اما این که قطع قطاع نسبت به خود قطاع چه حکمی دارد؟ جواب این است که اگر جهل در نظر بگیریم، جهل قصوری و تقصیری در باره‌ی قطاع مطرح نیست؛ چون او مشکل روحی دارد. قطاع همان طوری که شیخ انصاری اشاره فرمودند، باید معالجه و ارشاد شود. قاعده ارشاد اختصاص به دو مورد دارد و در بقیه‌ی موارد امر به معروف شود که امر به معروف اختصاص به احکام ندارد و در موضوعات هم جاری می‌شود. قطاع باید هدایت شود و اگر در سرپرستی ولیّ به سر می‌برد باید از سوی ولیّ ولایت شود و به قطع‌ها و باورهایش تنبّه داده شود و مدیریت شود. در نتیجه برای معالجه‌ی آن فرد قطاع از لحاظ روانی و از لحاظ علمی، باید مبادرت به عمل آید که بی‌ هیچ تردیدی قطاع مشکل و نقص دارد، از لحاظ روانی معالجه شود و امکان معالجه هم وجود دارد.

بررسی قطع پیروان مذاهب باطل:

اشکال معروفی است که گفته می‌شود قطع قطاع حجیت دارد اطلاقا و پیروان مذاهب باطل که قطع دارد، باید معذور یا مصاب باشد؛ چون حجیت قطع ذاتی است.

در این رابطه باید گفت: اولا در باره‌ی مسأله‌ی اعتقادی، از اصول دین گرفته تا اصول مذهب، فقهاء در ابتدای رساله‌ی عملیه‌ی خود شان و شیخ انصاری در رسائل اعلام کرده اند که این دسته از مسائل معرفتی، باید از روی تحقیق و برگرفته از ادله باشد و تقلیدی نیست. در یک جمله اصول دین تقلیدی نیست و باید خود فرد تحقیق کند و بر اساس ادله و لو ادله‌ی مختصر باشد و لو این که ادله، یک تحریک فکری باشد.

سؤال فرعی این است که عامه‌ی مردم که اهل سواد و علم و تحقیق نیستند چطوری به اعتقادات می‌رسند؟ جواب این است که خداوند برای همه‌ی مردم یک موهبتی دارد به نام فطرت، فطرت انسان یک نیروی است که در حد اقتضا و در حد ابتدائی و در عین حال بنیادی، یک خواسته‌ها و آگاهی هایی دارد. از فطرت خدا شناسی گرفته تا امام شناسی، یک ارشاد مختصری می‌خواهد و یک مقدار تذکر و یک مقدار پاکی و دوری از گناه می‌خواهد و بعد از آن شکوفا می‌شود. لذا اعتقادات عوام چه بسا از اعتقادات برخی از شهر نشین‌ها، بالاتر و قوی تر باشد بر اساس آن کشش فطری که وجود دارد.

اصول عقاید باید معرفتی باشد و گرایش مذهب‌های باطل در عمل استدلالی نیست؛ بلکه تقلیدی از آباء و اجداد شان است. پس اصل خط درست نیست. این نکته کلامی بود.

نکته‌ی دوم نکته‌ی علمی است که از نظر علمی روح انسان یک ظرف فوق العاده وسیعی است. شهید صدر در بحث اعتقادات در باره‌ی تجرد و قدرت روح به این مضمون می‌گفت: ظرف روح نامنتناهی است و مادیات محدود است و معلوم است که فراگیری نامتناهی با عنصر مادی که متناهی است، قابل تطبیق نیست. روح انسان حالاتی دراد بسیار متغیر و متعدد؛ یکی از آن حالات روحی انسان این است که به آن تصمیم جدی، تسلیم قطعی، جزم به یک امر، علم به یک امر و قطع به یک امر، می‌گوییم. در این رابطه، مثلا شما همان ترتیبی که محقق خراسانی فرمود: تصور، تصدیق، عزم و جزم، می‌رسید به جزم یعنی دیگر تردید را کنار می‌گذارید و تصمیم مبرم و کامل اسمش جزم است. این جزمی که شما دارید یک تصمیم قطعی است برای انجام یک کار. این جزم آن وصف آخری است که از کامل شدن اراده به وجود می‌آید، این جزم یک حالت روحی است ولی قطع نیست. قطع این است که برای انسان یک واقعیتی کشف شود و واقع مقطوع مشکوف بشود. پس پیروان مذاهب باطل جزم دارند نه قطع؛ زیرا قطع با ادله و مدارک کشف می‌شود.

پس مسأله‌ی پیروان مذاهب باطل روشن شد که اولا اعتقادات باید معرفتی باشد نه تقلیدی و آنچه که در آنان وجود تقلید از آباء و اجداد است. ثانیا آنچه در پیروان مذاهب باطل وجود دارد جزم است نه قطع. ثالثا حتی اگر قطع هم برای آنان حاصل شود، قطعی که از جهلایی که بر اساس جهل از روی تقصیر و برگرفته از عصبیت و لجاجت به وجود آمده باشد، خلاف دین و خلاف عقل و خلاف علم است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo