< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید کاظم مصطفوی

1400/07/28

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مطلق/مقدمات حکمت /نظر محقق خراسانی نسبت به مقدمات حکمت

 

بحث و تحقیق تکمیلی در باره‌ی رأی و نظر محقق خراسانی نسبت به مقدمات حکمت:

توضیحی لازم دارد البته با آسان سازی و با مقداری اضافات، ایشان فرمود که مقدمات حکمت سه چیز است:

1- مولی در مقام بیان باشد.

2- قرینه‌ی بر تعیین نصب نشده باشد.

3- قدر متیقنی در مقام تخاطب نباشد.

اگر این مقدمات محقق بشود که مولی در مقام بیان باشد و قرینه و قدر متیقن نباشد، در این صورت اگر اطلاق و شیوع و سریان و ارسال منظور نشود، اخلال در غرض مولی به وجود می‌آید. اگر غرض مولی بیشتر از این بوده است باید می‌کرده الآن که بیان نکرده غرض او همین مقدار است و خلاف اطلاق مضاد با غرض مولی است از باب تحسین و تقبیح عقلی؛ این مقدمات زمینه ساز برای چنین حکم عقلی است. مولی در مقام بیان بودن و همین طور دو مقدمه‌ی دیگر دخالت مستقیم در حکم عقل ندارد و یک نکته‌ی واقعی اند و این امور که محقق شود، زمینه ساز برای حکم عقل می‌شود؛ مثلا زوال شمس زمینه برای وقت نماز است. زمینه سازی جزء ادله و متعلقات حکم عقل نیست. وقتی این سه امر زمینه برای حکم عقل شد، اگر اطلاق نداشته باشد اخلال در غرض است که عقلا قبیح می باشد.

اگر مقدمه اول که وجودیه است موجود نباشد و مولی در مقام اصل تشریع باشد یا در مقام اهمال و اجمال و مجامله، در این صورت اطلاقی نیست؛ چون مولی تمام مراد خودش را از احکام یا تمام مطالب مربوط به این حکم را بیان نمی‌کرده و بیان وضعیت اعلام حکم شرعی بتمامه و کماله را نداشته است، در این صورت اگر بگویید در کلام مولی اطلاقی نیست، اخلالی پیش نمی‌آید و همین طور است که اگر قرینه وجود داشته باشد، قرینه متبع است و مراد مولی محدود به همان حدود قرینه می‌شود. اگر امر سوم نباشد؛ یعنی قدر متیقنی در کار باشد، در این صورت ممکن است انصراف به وجود بیاید و اطلاقی در کار نباشد.

محقق خراسانی در انتهای این مطلب می‌فرماید: اگر قدر متیقن در کار بود، مخاطب یا کسی که از خطابات استفاده می‌کند، می‌بیند مطلق انصراف در قدر متیقن دارد و منظور همان قدر متیقن است. قدر متیقن در صورتی است که مولی در مقام بیان مراد خودش باشد و مرادش هم همان قدر متیقن باشد. اگر در صدد بیان قدر متیقن باشد، اینجا خالی از غموض نیست؛ یعنی مولی یک مرتبه در مقام بیان است و قدر متیقن هم منظور از آن بیان است. مرتبه‌ی دوم مولی در مقام بیان تمام مراد است و در مقام بیان این که این قدر متیقن مراد من است، اینجا اگر قرینه‌ی نصب نکند اخلال به وجود می‌آید چون دو تا هدف دنبال می‌شود و باید قرینه نصب کند اخلال به وجود می‌آید.

مقام تشریع شرح داده شد و عمده اش آیات قرآن و بعضی از احادیث نبوی است و بیانات معصومین به طور عمده در مقام بیان است؛ لذا گفته می‌شود که مفسرین اصلی ائمه معصومین (ع) هستند که یکی از معانی تفسیر قرآن به قرآن، تفسیر قرآن به روایات معصومین است. تشخیص مقام بیان و منطقه‌ی مقام بیان به این است که اجمال و اهمالی نباشد و جهت نداشته باشد و وقت زمینه مساعد باشد و فرد هم اهلیت داشته باشد.

اگر در جایی فقهاء از نص اطلاق استفاده می‌کنند، در حالی که مولی در مقام تشریع بوده است؛ مثل «احل الله البیع» جواب این است که محققین دو تا جواب داده اند که هر دو درست است. جواب اول این است که مقام بیان بودن با مقام تشریع تنافی ندارد و معمولا به طور طبیعی جدا از هم هستند؛ ولی انضمامش مانعی ندارد؛ بله اگر مقام بیان فقط مقام بیان باشد و مقام بیان بودن آن احراز شود، آنجا مقام تشریع نیست؛ ولی اگر مقام، مقام تشریع باشد، می‌شود گفت که هر دو مقام است. این که گفته می شود مولی در مقام بیان باشد نه در مقام تشریع، معمولا این دو مقام جدا هستند ولی به صورت نادر بخصوص در قرآن هر دو مقام جمع شده اند که مولی در عین این که مقام تشریع را دارد، در مقام بیان هم هست. جواب دوم این است که بگوییم تشریع شده؛ چون معاملات امضائی است و تشریع امضائی بین عقلاء محقق می‌شود، چه مسلمان باشد و چه غیر مسلمان و اطلاق روی آن بار شده است.

نکته اخلاقی: روز هفدهم ربیع را روزه بگیرید. عرفا دو قسم اند: یکی عرفای عرفان نظری که یک تقیداتی در زندگی و خورد و خوراک دارند و ذکر های خاصی دارند. دیگری عرفای عرفان عملی که در حقیقت فقهای اهل بیت (ع) اند، مسیر رشد آنان التزام به مستحبات و مکروهات است؛ لذا فقهاء عرفای واصل اند که در عمل مکروهات و مستحبات را مثل حرام و واجب می‌دانند. مستحبات و مکروهات مثل خبر ضعیف در رجال است که به راحتی ترک می‌شود در حالی که آن دو دستور شرع است و ترخیص دارد که اگر عسر و حرجی بود ترخیص ترک دارد. توفیق طلبه ارتباط مستقیم به دو چیز دارد: یکی این که درس را کار اول و برای خدا قرار دهد. دوم این که عبودیت داشته باشد که واجبات و محرمات خط قرمز است و بر مستحبات و مکروهات التزام داشته باشد. حضرت سید الشهداء (ع) فرموده: فَإِنِّي أُوصِيكَ بِتَقْوَى اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ ضَمِنَ لِمَنِ اتقَاهُ أَنْ يُحَوِّلَهُ عَمَّا يَكْرَهُ إِلَى مَا يُحِبُ‌ وَ يرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ‌[1]

در ادامه محقق خراسانی می‌فرماید: نکره دلالتش بر اطلاق نیز نیاز به مقدمات حکمت دارد. اگر شک کنیم در این که آیا مولی در مقام بیان است یا نه؟ مقتضای اصل و قاعده چیست؟ اگر شک کنیم مقتضای اصل این است که مولی در مقام بیان قرار دارد. این اصل اولا مشهور است و ثانیا به تعبیر شیخ صدرا این اصل یک اصل عقلائی است که محقق خراسانی می‌فرماید مقتضای سیره‌ی عقلا این است که حمل بر اطلاق می‌کنند و شاهد بر آن این است که اگر فحص میدانی به عمل بیاید این نتیجه را در پی خواهد داشت که اهل لغت هر کجا بیانی را ببینند از آن استفاده‌ی اطلاق می‌کنند بدون هیچ دغدغه‌ای. پس سیره بر این است که از بیان اطلاق استفاده می‌شود و اصل اطلاق است مگر این که تقیید و اختصاص به موردی، از طریق قرینه یا انصراف به دست آید.

سؤال: یکی از مقدمات قدر متیقن است و این همان انصراف است و اگر همان انصراف باشد، دیگر جا برای مطرح کردن قدر متیقن نیست.

جواب: انصراف با وجود قدر متیقن فرق دارد و اعم و اخص مطلق اند از حیث مورد که هر جا قدر متیقن بود انصراف هم هست ولی هر جا انصراف باشد قدر متیقن نیست.

محقق خراسانی در ادامه انصراف و تعدد جهت را بیان کرده که شیخ انصاری نیز آن را مطرح کرده است و شیخ انصراف انصراف را ده قسم اعلام کرده است و محقق خراسانی پنج قسم و تحقیق این است که انصراف سه قسم است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo