< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید کاظم مصطفوی

1400/07/19

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مطلق و مقيد/تعريف مطلق /اقسام مطلق

 

مطلق و مقید

بحث مطلق و مقید یک بحث مهم در اصول می‌باشد. این بحث از یک جهت دارای عمق و پیچیدگی است و از طرف دیگر اثر گذار. نصوصی که در كتاب و سنت داریم و از آن احکام را استفاده می کنیم، برخی مطلق است و برخی مقید و فراگیری بحث مطلق و مقید این امکان را به ما می‌دهد تا مطلق و قید را در کتاب و سنت تشخیص دهیم.

در بحث مطلق و مقید صاحب نظران بحث های جالبی دارند. اسلوب بحث ما این است که بحث را در سه مرحله تنظیم کنیم: آراء قدما، آراء مشهور و آراء صاحب نظران بعد از تطور.

بحث مطلق و مقید در کلام قدما عنوان مستقلی ندارد. شیخ مفید، سید مرتضی و شیخ طوسی و حتی علامه حلی و محقق حلی از مطلق و مقید به عنوان یک بحث مستقل تعرض نکرده اند، فقط عموم و خصوص را بحث می‌کنند که از لا بلای آن با دقت شاید بتوان نکته‌هایی راجع به مطلق و مقید به دست آورد.

پیشینه‌ی مطلق و مقید از زمان صاحب معالم به بعد شکل گرفته است. ایشان در کتاب معالم، مطلق و مقید را بعد از اتمام بحث عام و خاص مطرح کرده و چنین عنوان کرده: «المطلب الرابع : في المطلق والمقيّد والمجمل والمبيّن.[1] »

پس از او محقق قمی، صاحب فصول، شیخ انصاری و محقق خراسانی، این بحث را تعقیب نموده اند.

تعریف مطلق:

صاحب معالم در همان منبع بالا مطلق را چنین تعریف نموده: «المطلق هو ما دل على شائع‌ في‌ جنسه‌ بمعنى كونه حصة محتملة لحصص كثيرة مما يندرج تحت أمر مشترك‌.» مطلق لفظی است که شیوع دارد در جنس خودش؛ یعنی هر جنسی را که آن مطلق متضمن باشد در آن جنس شیوع و جریان و سریان دارد و به یک مورد اکتفا نمی‌کند و بر مصادیق متعددی تطبیق می‌کند.

پس از او محقق قمی در قوانین، می‌فرماید: «المطلق على ما عرفه أكثر الأصوليين هو ما دل على شايع في جنسه»[2] این مطلق که شایع در جنس است، در حقیقت شیوع در جنس یعنی یک مفهومی که قابل تطبیق بر مصادیق مختلفی است.

صاحب فصول در کتاب الفصول الغرویه، ج4، ص515-518 ابتدا تعريف مطلق را حکایت تعریف می‌کند كه اصولی‌ها گفته اند: مطلق لفظی است که شیوع در جنس خودش دارد. بعد اشکال و اعتراضی دارد و در صفحه 518 می‌فرماید: اولی این است که در تعریف مطلق بگوییم مطلق لفظی است مستغرق در حصص کثیره و شمول حکمی نسبت به آن دارد. با این تعریف از اشکال طرد و عکس در تعریف مطلق بیرون می‌آییم.

شیخ انصاری در کتاب مطارح الانظار، ج2، ص242 می‌فرماید: مطلق را اصولیون تعریف کرده اند به لفظی که شایع در جنس خودش است. در نهایت می‌فرماید: بعید نیست که تعریف را احاله کنیم به آن معنای لغوی مطلق؛ مطلق در لغت به معنای ارسال است و همان معنا را بگیریم و پس از آن، عرف هم مساعدت دارد و نتیجه این میشود که لفظ مطلق شیوع و سریان دارد و هم شامل ماهیت مطلقه می‌شود و هم شامل نکره می‌شود.

محقق خراسانی در کفایة الاصول می‌فرماید: در باره ی تعریف مطلق و مقید بحث‌ها و مشاجراتی بین صاحب نظران به وقوع پیوسته است که عمدتا اشکال در کتاب فصول دیده می‌شود. اشکال این است که این تعریف جامع الافراد نیست زیرا مفرد معرف به لام که مطلق است از قلمرو مطلق بیرون می‌رود چون شیوع در جنس ندارد و مانع اغیار هم نیست زیرا عموم بدلی هم شیوع دارد و در آن داخل می‌شود.

جواب محقق خراسانی از این اشکال این است که می‌گوید: این اشکالات اساسی ندارد؛ برای این که این تعریف، تعریف حقیقی و تعریف به جنس و فصل نیست؛ بلکه تعریف لفظی و شرح الاسم است و در آن هیچ مانعی وجود ندارد که جامع و مانع نباشد. تعریف شرح الاسم فقط یک آشانایی اجمالی از مطلب مورد تعریف ارائه می‌کند و تحدید به معنای کلمه نیست که جامع الافراد و مانع الاغیار باشد.

محقق نائینی در کتاب فوائد الاصول، ج2، ص562 می‌فرماید: این تعریفی که در باره‌ی مطلق و مقید آمده است، واقع امر این است که مطلق در لغت به معنای ارسال است؛ مثل «ناقة مرسلة»، این معنای لغوی در اصول هم به کار می‌رود و نقلی هم صورت نگرفته است و اگر شک در نقل کنیم، استصحاب عدم نقل (استصحاب قهقرائی) جاری می‌کنیم. اطلاق بدلی با اطلاق شمولی ممکن است فرقی داشته باشد؛ ولی این فرق از ناحیه‌ی حکم است و فرق واقعی بین آن دو وجود ندارد.

سیدنا الاستاد در مصباح الاصول، ج2، ص569 همین بیان محقق نائینی را تأیید می‌فرماید؛ چنانکه می‌فرماید: معنای لغوی و اصطلاح مطلق یکی است و مطلق العنان به کسی می‌گوییم که آزاد باشد.

جمع بندی در قالب توضیح:

از بیانات این صاحب نظران استفاده شد که شیوعی در کار است و استفاده شد که یک جنس واحدی دارای قابلیت تطبیق بر کثیرین در کار است، پس مطلق یعنی جنس و جنس یعنی مفهوم قابل تطبیق بر حصص و مصادیق آن جنس؛ مثلا کلمه‌ی «بیع» یک جنس است و در «احل الله البیع» مطلق است و بر مصادیق متعدد مثل نقد و نسیه، معاطات و ... قابل تطبیق است. این معنا با آن وضع لغوی مطلق هم سازگار است و عباراتهم شتی و اصله واحد.

فرق مطلق با عام:

فرق بین آن دو در ضمن کلمات علماء آمده؛ مثلا شهید در تمهید و محقق قمی در قوانین به آن اشاراتی دارند که از مجموع بیانات آنان فرق‌های ذیل به دست می‌آید:

1- مطلق در لغت به معنای ارسال است و عام در لغت به معنای سعه و وسعت و گستردگی است.

2- عام شمول و فراگیری اش بالوضع است مثل «اوفوا بالعقود» و مطلق فراگیری اش به مقدمات حکمت است مثل «احل الله البیع».

3- ماهیت مطلق با ماهیت عام فرق می‌کند؛ ماهیت عام بشرط شیء (سعه و گسترگی) است و ماهیت مطلق، ماهیت لا بشرط است که بر فرد واحد و کثیر صدق می‌کند.

4- سنخ مطلق از عقلیات است و سنخ عام از عقلائیات؛ به عبارت دیگر، عام اصل عقلائی است و مطلق در حقیقت اصل عقلی است.

5- در مطلق اصطلاح حصص به کار می‌رود و در عام اصطلاح افراد به کار می‌رود.

6- در عام تخصیص تعلق به حکم می‌گیرد و آن را محدود می‌کند و در مطلق، قید موضوع را محدود می‌کند؛ مثل «اعتق رقبة مؤمنة».

7- عام افراد نادر را هم شامل می‌شود و مطلق نمی‌شود و فقط به افراد برجسته نظر دارد.

8- مطلق حمل بر قدر متیقن می‌شود که اگر قدر متیقن بود، خبری از مطلق نیست ولی عام حمل بر قدر متیقن نمی‌شود.

9- نسبت بین عام و خاص تضاد است و در مطلق و مقید عدم و ملکه است.

10- در تعارض بین عام و مطلق، عام مقدم بر مطلق می‌شود؛ چون بیان و ظهور است و قوت ظهور بر تری دارد بر قوتی که از مقدمات حکمت گرفته شود.

11- مطلق در کلام قدما عنوان نشده است و در کلام متأخرین عنوان شده است.

12- عام با مطلق در تجزیه‌ی ترکیبی فرق دراد، اگر عام را تجزیه کنیم بین افراد با حرف واو تجزیه می‌شود و مطلق با حرف او تجزیه می‌شود؛ مثل «اکرم کل عالم» که تجزیه می‌شود به «اکرم هذا و هذا و هذا ...»؛ امّا در مطلق مثل «اعتق رقبة» این گونه است: «تلک الرقبة او تلک الرقبه او ...».

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo