< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

99/11/07

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: احكام اموات/تحنيط ميت /سقوط وجوب تحنيط در صورت نبود كافور

 

سيد يزدي در مسأله‌ي شماره چهار مي‌فرمايد: «مسألة إذا لم يتمكن من الكافور سقط وجوب الحنوط‌ و لا يقوم مقامه طيب آخر.[1] »

محقق حلی در کتاب معتبر، می‌فرماید: «و يستحب أن يطيب الكفن بالذريرة، و هي الطيب المسحوق[2] » خوشبو کننده‌ی نرم شده را ذریره می‌گویند و برخی گفته «هی نبات یعرف بالقمحان[3] »، اين قول این خلاف معروف است و معروف «طیب مسحوق» است که در حقیقت خود کافور است. اتفاق علما بر استحباب تطیب کفن با ذریره، محقق است؛ علاوه بر اتفاق فقها، روایتی هم در این رابطه وجود دارد که عبارت است از روایت عمار ساباطی که در آن چنين آمده: «ثُمَّ تَبْدَأُ فَتَبْسُطُ اللِّفَافَةَ طُولًا- ثُمَّ تَذُرُّ عَلَيْهَا مِنَ الذَّرِيرَةِ[4] » که دلالتش واضح است.

در روایت سماعه نيز چنين آمده: « إِذَا كَفَّنْتَ الْمَيِّتَ- فَذُرَّ عَلَى كُلِّ ثَوْبٍ شَيْئاً مِنْ ذَرِيرَةٍ وَ كَافُورٍ[5] .» هر دو روايت، صریحا استفاده از ذریره را بیان کرده اند.

خوشبختانه حکم، استحبابی است و در سند خیلی مشکلی نداریم و قاعده تسامح به پيروي از مشهور کار ساز است.

سيد يزدي در ادامه مي‌فرمايدك «نعم يجوز تطييبه بالذريرة لكنها ليست من الحنوط و أما تطييبه بالمسك و العنبر و العود و نحوها و لو بمزجها بالكافور فمكروه بل الأحوط تركه[6] ‌.»

در صحیحه‌ي داود بن سرحان آمده: «انما الحنوط الکافور[7] » که انما دال بر حصر است و حکم را برای مدخول خود ثابت نموده که حنوط بغیر از کافور ثابت نیست.

اما خوشبو نمودن با مشک و عنبر و عود ولو ممزوج با کافور باشد مکروه است؛ اولا بر آن دلیل نداریم و ثانیا مي‌تواند برگرفته از قیاس باشد.

محقق حلی در كتاب معتبر، مي‌فرمايد: «لا تجمر أكفان الميت، و لا تطيب بغير الكافور و الذريرة، و معنى «تجمر» تدخن بالمجمرة، و «المجمرة» ما تدخن به الثياب[8] » تجمير شبیه اسفند دود کردن امروزی است که در ظرفی ذغال بگذارند و روی آن مواد خوشبو کننده‌ی بگذارند و از بوی خوش آن برای خوشبو کردن لباس و کفن استفاده نمایند. «وعلی کراهیة ذلک اجماع علمائنا[9] ».

علاوه بر اين اجماع، روایتی هم داریم که در آن تجمير مکروه اعلام شده است و آن مرسله ابن ابی عمیر مي‌باشد: «لَا يُجَمَّرُ الْكَفَنُ.[10] »

در همین باب از امير المؤمني (ع) نقل شده: «لَا تُجَمِّرُوا الْأَكْفَانَ- وَ لَا تَمْسَحُوا مَوْتَاكُمْ بِالطِّيبِ إِلَّا الْكَافُورِ- فَإِنَّ الْمَيِّتَ بِمَنْزِلَةِ الْمُحْرِمِ.[11] » مطلب اول قابل استفاده از این روایت این است که تطییب با مسک درست نیست و تجمّر به اکفان هم درست نیست؛ امّا کافور استثنا شده که مفهوم دارد.

در مسأله شماره پنج سيد يزدي مي‌فرمايد: «يكره إدخال الكافور في عين الميت أو أنفه أو إذنه‌[12]

در اين زمينه نصوص اين گونه است: «وَ لَا تَمَسَّ مَسَامِعَهُ بِكَافُورٍ[13] »؛ در مرسله یونس چني آمده: «وَ لَا تَجْعَلْ فِي مَنْخِرَيْهِ وَ لَا فِي بَصَرِهِ وَ مَسَامِعِهِ[14] »، اين حديث معتبره است و سید حکیم آن را مرسله خوانده است.

سيد يزدي در مسأله شماره شش مي‌فرمايد: «إذا زاد الكافور‌ يوضع على صدره[15] »‌ اگر کافور اضافه آمد، آن را روی سینه‌ی میت قرار دهید.

شیخ طوسی در کتاب خلاف، مي‌فرمايد: «ما يفضل من الكافور عن مساجده يترك على صدره ... دليلنا: إجماع الفرقة و عملهم.[16] »

محقق حلی در کتاب شرایع، می‌فرماید: «ويجعل ما يفضل عن مساجده على صدره.[17] »

در صحیحه‌ي حلبی چنين آمده: «و علی صدره من الحنوط[18] »؛ در مرسله یونس هم آمده «ثم یمد علی صدره[19] »

صاحب جواهر هم مطلب را از فقها نقل کرده و به صحیحه حلبی استناد کرده است.

سيد يزدي در مسأله شماره هفت مي‌فرمايد: «يستحب سحق الكافور باليد‌ لا بالهاون‌[20] »

شیخ مفید و شيخ طوسی هم این مطلب را فرموده اند که مستحب است نردم كردن برگ كافور با دست انجام شود.

برای نرم نمودن کافور با دست دلیل نداریم؛ اما با یک مناسبت می‌توانیم بگوییم که عمل سحق با دست انجام شود نه هاون

محقق حلی گفته مستندی برای آن نیافتم ولی شیخان آن را ذكر كرده اند.

شهید در کتاب ذکری، ج1، ص358 می‌فرماید: اين كار شاید برای جلوگیری از اصراف و ضیاع باشد.

سيد يزدي در مسأله‌ي شماره هشت مي‌فرمايد: «يكره وضع الكافور على النعش[21] .» منظور اين است كه كافور را اگر بر بدن ميت بدون كفن بگذارد مكروه است و نعش كل بدن است كه سينه از آن استثنا شده و در سينه، كافور روي كفن قرار مي‌گيرد؛ مساجد سبعه هم از نعش استثنا شده است.

در روايت سكوني چنين آمده: «أنّ النبي ( صلى الله عليه وآله ) نهى أن يوضع على النعش الحنوط.[22] »

و در روايت غياث بن ابراهيم آمده: «وربّما جعل على النعش الحنوط ، وربّما لم يجعله[23] » گاهی حنوط گذاشته می‌شده و گاهی نمی‌شده، اين روايت دلیل می‌شود بر جواز ترک و با روایت اول که جمع شود، نتيجه اش کراهت می‌شود. ‌

سيد يزدي در مسأله شماره نه مي‌فرمايد: «يستحب خلط الكافور بشي‌ء من تربة قبر الحسين ع‌ لكن لا يمسح به المواضع المنافية للاحترام‌[24]

سید الحکیم در كتاب مستمسک، می‌فرماید: «لوجوب صونها عن مثل ذلك[25] » دلیل بر این مطلب توقیعی است که حمیری نقل می‌کند.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo