درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی
99/10/02
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: احکام اموات/غسل ميت /مكروهات غسل ميت
مكروهات غسل ميت
تغسیل میت سنن و آدابی دارد و مکروهاتی دارد که مستحبات 23 مورد بود و بيان شد و مکروهات 12 تا است كه در ادامه خواهد آمد.
سؤال معروفي است که استحباب و وجوب را از اوامر و نواهی وارده در نصوص، چگونه بفعميم و حمل آن را بر الزام یا غیر الزام، از کجا بفهمیم؟ و همین طور كه مفاد نهی حرمت شود یا کراهت، آن را از کجا بفهمیم؟
در پاسخ به این سؤال یک ضابطهی کلی وجود ندارد و اگر بخواهیم یک جواب کلی دهیم فحص اجتهادی لازم است كه در مستحبات و مکروهات که همان راحج و مرجوح اند، رجحان اگر در حد الزام باشد، واجب میشود و مرجوحیت اگر در حد الزام باشد حرام میشود و اگر نه مستحب و مکروه میشوند، راه فهم آن از چند طریق است:
راههاي شناختن امر الزامي از امر غير الزامي
1-به طور کلی، امر الزامی با امر غیر الزامی فرق اصلی آن در این است که در امر الزامی دستور به طور قاطع صادر شده و به طور مشخص و صریح الزام اعلام شده، بدون این که از مصلحت و ملاک و فایدهي آن، سخنی به میان آمده باشد و در امر استحبابی گاهی فایده و ثمرات، در آن ذکر شده است؛ مثل «صلوا ارحامکم یزید فی عمرکم» و «تواضعوا رحمکم الله.»
2-در امر الزامی، امر به عنوان یک امری که در جهت اصل تشریع است و قاطع و صریح و بدون مبالغه میباشد و در امر استحبابی گاهی در قالب مبالغه میآید.
3-در امر الزامی مطلب برای یک مرتبه اعلام میشود و مراتب ندارد و در امر استحبابی یک مطلب دارای چند مرحله است و تعدد مراتب در متعلق طلب علامت استحباب ميباشد.
4-در امر الزامی معارضی وجود ندارد و در امر استحبابی معارض وجود دارد و در جای دیگر آمده که ترک آن جایز است.
5-قدما زحمت کشیده و الزامیها را مشخص کرده اند و فقها آن را دست به دست، نقل به نقل و جیلي بعد از جیل گرفته اند و اکثریت قریب به اتفاق، الزامیها ثبت شده است و موارد اختلافی بسیار کم ميباشد؛ مثلا سیگار کشیدن و تریاک کشیدن نبوده یا بعضی از شغلها که کساد برای بازار مسلمین ایجاد میکند نبوده یا کلاه برداری یا مفت خوری نبوده، این موارد را میتوان از طریق اجتهاد به دست آورد؛ فقها معمولا موضوع شناس نیستند و از متخصصان فن موضوع را احراز مينمايند و بعد بر اساس عمومات حکم آن را بیان ميكنند؛ کار فقه تشخیص دقیق موضوع و بعد بیان حکم آن است؛ اما در جایی که شک صورت گیرد بین الزامی یا غیر الزامی یا حرام و مکروه، باید حمل بر الزام شود برای این که الزام احوط و اقوی است؛ اولي نسبت به دليل است، احوط نسبت به عمل است و اقوا نسبت به فتوا است و اقوا ضعیف تر از قوی ميباشد؛ همان طوري كه اشهر ضعيف تر از مشهور است.
پس در شک بین امر وجوبی و استحبابی، احتیاط در حمل بر وجوب است، بر اساس قوت محتمل؛ هر احتمالي قابل اعتنا نیست؛ مگر احتمالی که محتمل دارای اهمیت باشد، در این صورت، هر چند احتمال ضعیف باشد، به آن عمل میشود؛ مثلا در مورد اعراض و نفوس به احتمال ضعیف هم ترتیب اثر داده میشود؛ در فهم عقلا نیز چنین است؛ مثلا اگر گفته شود آمادگی داشته باشید ممکن است مهمان بیاید یا بگوید ممکن است مهمان مرجع تقلید باشد، در صورت دوم محتمل قوی است؛ اگر دو تا احتمال متعارض بود، اینجا هم نسبت به محتمل میتوانیم یکی را بر دیگری ترجیح دهیم؛ مثلا هر دو احتمال 10 در صد است به محتمل مراجعه میشود که اگر یک طرف قوی بود، مرجح میشود و مقدم میگردد و اگر امر دایر شود بین واجب و مستحب، باید حمل بر واجب شود یا امر دائر شود بین حرام و مکروه، باید حمل بر حرام شود بر اساس قوت محتمل.
در یک روایت طولانی كلمه «إغسل» هم در مورد واجب آمده و هم در مورد مستحب و آن روایت یونس است كه هم واجبات را بیان کرده و هم مستحبات را؛ مثلا نسبت به شستن سر میت با كف سدر دستور داده شده كه در روايات ديگري نيامده، در مثل چنين مواردي، استحباب را از تناسب حکم و موضوع و رجحاني كه دارد میفهمیم و هیمن طور از طریق فهم فقها که فهم اهل خبره اند ميفهميم؛ ریشه و معیار فهم فقها این است که شستن سر با رغوه جزء واجبات نیست؛ ارکان و اجزاء واجب در نصوص دیگر و به وسیلهی اجماع و اتفاق صاحب نظران فهمیده ایم و چیزهایی دیگری که بیان شده و رجحان دارد و كيفيت تناسب دارد با کیفیت استحبابیه، با در نظر گرفتن این نكته، میتوانیم مستحبات و واجبات را در روایت یونس تشخیص دهیم.
در عملیاتي مثل غسل میت واجب و ارکان غسل را از پیش با فحص اجتهادی از طریق نصوص و اجماعات تشخیص داده ایم؛ ولی یک سری اموری هستند که فرعی اند و رجحان دارند و نسبت به اصل بدنه كه واجب بود، یک اضافهی است که جزء مستحبات میشود؛ مثل «إغسل رأس المیت برغوة السدر».