درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی
99/09/09
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: احکام اموات/غسل میت /لزوم رعایت ترتیب در اغسال
سید یزدی بعد از آن که کیفیت غسل میت را شرح داد و با استفاده از اقوال و نصوص مطلب را بیان کردیم، در نهایت به این نتیجه رسیدیم که در غسل های میت دو ترتیب وجود دارد: یکی ترتیب بین اغسال و دیگری ترتیب بین اعضاء.
در ادامه میفرماید: «و لا يكفي الارتماس على الأحوط في الأغسال الثلاثة مع التمكن من الترتيب[1] » برای این که در نصوص، ترتیب بیان شده است و اصل در اغسال هم ترتیبی بودن است و اگر غسل ارتماسی وجهی میداشت، در نصوص بیان میشد؛ چون مقام، مقام بیان بوده است. اگر بگوییم در جنابت ارتماسی هست و غسل میت هم به آن تنظیر شده، این حرف استحسان در برابر نص است، نه اجتهاد. «نعم يجوز في كل غسل رمس كل من الأعضاء الثلاثة مع مراعاة الترتيب في الماء الكثير[2] » ارتماس هر عضوی در آب کثیر با رعایت ترتیب جایز است؛ برای این که هم غسل صدق میکند و هم ترتیب وجود دارد و اطلاقات غسل ترتیبی آن را شامل میشود.
سید طباطبائی یزدی از ضمن کلامش استفاده میشود در صورتی که ترتیب ممکن باشد، ارتماس کفایت نمیکند و اگر غسل ترتیبی ممکن نباشد، ارتماس کافی است.
سیدنا الاستاد در کتاب تنقیح، ج9، ص11 میفرماید: در بارهی غسل میت اگر ترتیبی ممکن نبود، غسل ارتماسی دلیلی ندارد، آن وقت نوبت به تیمم میرسد و احتیاط این است که بعد از تیمم، غسل ارتماسی هم داده شود.
نتیجه این شد که در فتوا و مشهور و نصوص باب دو و سه از ابواب غسل میت کتاب وسائل، ترتیب غسل بیان شده و غسل ارتماسی جا ندارد؛ مثلا در خبر یونس کیفیت غسل به طور کامل توضیح داده شده و از ارتماس، سخنی به میان نیامده است.
در نصوص عطف به «ثم» آمده و ترتیب قطعی است. ابن حمزه و ابن سعید گفتهاند ممکن است از اطلاقات عدم ترتیب را استفاده کنیم که اطلاقات کجا و نصوص دال بر ترتیب کجا و با وجود نصوص زمینه برای تمسک به اطلاق باقی نمیماند.
پس طبق قاعده، در جایی که مماثل وجود نداشته باشد، میشود غسل میت رجاءا به صورت ارتماسی انجام شود و تیممی هم داده شود؛ زیرا ارتماس در غسل میت حرمت ندارد بلکه مشروعیت آن ثابت نیست.
سید یزدی میفرماید: «يعتبر في كل من السدر و الكافور أن لا يكون في طرف الكثرة بمقدار يوجب إضافته و خروجه عن الإطلاق[3] » در باره مقدار سدر و کافور تعیینی از سوی شرع نیامده؛ بلکه از نظر کثرت، باید در حدی باشد که آب را از مطلق بودن خارج نکند و مضاف نشود. مشهور هم همین است که سدر و کافور در حدی باشد که آب را از مطلق بودن بیرون نیاورد.
اقوال فقهاء
محقق حلی در کتاب شرایع، میفرماید: «و أقل ما يلقى في الماء من السدر ما يقع عليه الاسم[4] ». مقدار سدر و کافور این است که صدق اسم بکند.
علامه حلی در کتاب قواعد، میفرماید: «يغسله - ناويا - بماء طرح فيه من السدر ما يقع عليه اسمه.[5] »
محقق ثانی در کتاب جامع المقاصد، در شرح کلام علامه حلی میفرماید: «ما أحسن هذه العبارة وأوفقها للتقييد بعدم خروج الماء بالسدر عن الإطلاق بحيث يصير مضافا[6] » و موافق است با آن قید که گفته اند سد و کافور در حدی باشد که آب مطلق را از اطلاق خارج نکند و مطابق روایت سلیمان بن خالد است که مضمون آن چنین است: «غسل بماء وسدر ، ثم بماء وكافور ، ثم بماء[7] » بعد میفرماید:«و لیس للسدر مقدر فیعتبر فیه صدق الاسم[8] » در بعضی از روایات تقدیرهایی بیان شده که در حقیقت تحدید نیست و در حقیقت اشاره به واقع است که در واقع به این مقدار صدق اسم سدر و کافور محقق میشود.
نصوص
1-صحیحهی سلیمان بن خالد:
وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ خَالِدٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ غُسْلِ الْمَيِّتِ- كَيْفَ يُغَسَّلُ قَالَ بِمَاءٍ وَ سِدْرٍ- وَ اغْسِلْ جَسَدَهُ كُلَّهُ وَ اغْسِلْهُ أُخْرَى بِمَاءٍ وَ كَافُورٍ- ثُمَّ اغْسِلْهُ أُخْرَى بِمَاءٍ[9]
2-صحیحه یعقوب بن یقطین:
« ... ويجعل في الماء شيء من السدر وشيء من كافورٍ...[10] ».
پس سدر و کافور از نظر کثرت باید در حدی باشد که آب را از اطلاق خارج نکند و امّا این که از نظر قلت چه مقدار باشد، سید طباطبائی یزدی میفرماید: «وفي طرف القلة يعتبر أن يكون بمقدار يصدق أنه مخلوط بالسدر أو الكافور[11] » باید در حدی باشد که صدق اسم کند.
در روایت شماره ده باب دوم از ابواب غسل میت، نصف حبّة آمده و در روایت شماره یازده سه مثقال آمده یا حبات در برخی دیگری از روایات آمده که ممکن است این توهم را ایجاد کند که اگر تحدیدی از سوی شرع نیامده باشد، به صدق اسم اکتفا میشود و اگر آمده باشد باید تحدید شرع رعایت شود.
روایت شماره ده موثقه عمار بن موسی است که در آن آمده: «يُجْعَلُ فِي الْجَرَّةِ مِنَ الْكَافُورِ نِصْفُ حَبَّةٍ[12] »
در حدیث شماره یازده آمده: «بَدَأَهُ بِالسِّدْرِ- وَ الثَّانِيَةُ ثَلَاثَةُ مَثَاقِيلَ مِنْ كَافُورٍ وَ مِثْقَالٌ مِنْ مِسْكٍ[13] »
در روایت شماره سه که معتبره یونس است «وَ أَلْقِ فِيهِ حَبَّاتِ كَافُورٍ[14] » آمده است. در جایی که تحدید نیامده باشد به تحدید عرفی آن اکتفا میشود و هر جا تحدید شرعی آمده باشد، چه کار کنیم؟ اگر تحدید مشخص است مثل آب کر جای بحث نیست ولی اگر تحدیدات متفاوت اند مثل تحدیدات محل بحث، اینها ارشاداتی است به صدق اسم و در حقیقت بیان میکند که صدق کند سدر ریخته شده است و کافور ریخته شده است.
در نتیجه آنچه را سید یزدی در متن آورده همان چیزی است که مشهور فرموده و نصوص هم اعلام میکنند که کافور و سدر آب را از اطلاق خارج نکند و صدق اسم کافی است و روایات تحدید ارشاداتی به واقع اند و واقع این است که صدق اسم نماید.